چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
کلید کجاست
روزی ملا نصرالدین جلوی خانه اش، در حال گشتن بود، چند نفری از آنجا می گذشتند. موضوع را جویا شدند، ملا گفت؛ کلیدی گم کرده ام. آنها نیز به قصد کمک به جست و جو مشغول شدند. پس از مدتی خسته از گشتن رو به ملا کرده، گفتند؛ مطمئنی کلید را اینجا گم کرده یی؟ ملا گفت؛ خیر، کلید را داخل اتاق گم کرده ام. پرسیدند پس چرا اینجا دنبالش می گردی؟ گفت؛ چون درون اتاق تاریک است.
به عقیده من این داستان ظریف می تواند مصداق طرح این موضوع باشد که «مصائب مطبوعات» را در درون «قانون مطبوعات» جست و جو کنیم. من نمی خواهم بگویم قانون مطبوعات خالی از اشکال است. اما به شدت معتقدم قبل از آنکه ما مشکل «قانون» داشته باشیم، مشکل تفسیر و قرائت مسوولان را از قانون داریم. و البته این قرائت صرفاً ناشی از ضعف ادبیات مواد قانونی نیست. (چیزی که من خود تا چند سال قبل فکر می کردم نقش پررنگی در وضعیت موجود دارد.) با این توضیح می خواهم بگویم پیشرفته ترین و آزادانه ترین قانون مطبوعات جهان را هم می شود به گونه یی تفسیر کرد که عرصه بر روزنامه نگاران تنگ شود. و یک قانون بد را نیز به گونه یی جلو برد که شرایط قابل تحمل شود. مهم این است که مراکز تصمیم گیری و آنانی که قدرت را در جامعه توزیع می کنند و روندها را حاکمیت می کنند، شرایط را چگونه تحلیل کنند و چگونه بخواهند پیش ببرند.
به طور مثال با محتوا و ادبیات تنها ماده ۳ قانون مطبوعات (مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسوولان را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند.) شما می توانید ده ها نشریه را روزانه تعطیل کنید و ده ها رسانه را از تعطیلی برهانید.
مصداق این ادعا تعطیلی روزنامه «سرمایه» است که می توان به استنادی که شد، آن را تعطیل کرد، و با قرائتی دیگر هیچ توجیه قانونی برای لغو پروانه آن در همین قانون فعلی پیدا نکرد.
متاسفانه من به عنوان یک روزنامه نگار که ۲۸ سال در روزنامه های کشور در مسوولیت های مختلف قلم زده ام و مدرس این رشته در دانشگاه هستم (و البته عضو هیچ گروه سیاسی و انجمن روزنامه نگاری نیز نیستم.) نسبت به شرایط موجود ناشی از قرائت قانون مطبوعات از سوی متولیان به شدت دچار سرخوردگی شده ام و معتقدم با ادامه این روند، روزنامه نگاری کشور نه تنها رو به رشد نخواهد بود، بلکه سیر قهقرایی خواهد داشت.
به نظر من چند معضل اساسی در اجرای قانون مطبوعات وجود دارد که باید در جهت رفع و تعدیل آن اقدام کرد.
۱) اینکه باید سقف ظرفیت ها را برای پذیرش انتقاد بالا ببریم. دولتمردان باید در جهت منافع ملی حرکت کنند و در ضمن یاد بگیرند که چگونه از انتقاد رسانه ها در جهت بهبود روندها سود بجویند و البته کمی هم پوست کلفتی را چاشنی زندگی شان کنند. شاید در جو فعلی که دیدگاه های غربی برگرفته از علوم انسانی به شدت زیر سوال است، تاکید بر اینکه رسانه ها رکن چهارم دموکراسی هستند، کمی ضد تبلیغ باشد اما حقیقتاً اگر توسعه می خواهیم باید وجود رسانه های منتقد را پذیرا باشیم و مانند یکی از سه قوه برای آنها استقلال و شأنی قائل شویم.
۲) نگاه گزینشی و برخوردهای دوگانه با رسانه ها را از بین ببریم. نمی شود یک روزنامه را که با چاپ مطلب طنزی بخشی از کشور را به آشوب می کشد و مشکل قومیتی ایجاد می کند و اتفاقاً روزنامه دولتی است تنها دو ماه تعطیل کرد و روزنامه دیگری را به جرم اینکه خارج از «قطع و روش» عمل کرده است، لغو امتیاز کرد.
۳) اگر قرار است رسانه یی تعطیل شود، مبنای تعطیلی رسانه باید اخلاق محور باشد، نه سیاست محور. واقعیت این است که الان چنین نیست. فراموش نمی کنم یکی از روزنامه های ورزشی چند سال پیش مصاحبه یی با مدیرعامل وقت یکی از باشگاه های مطرح کشور انجام داده بود؛ مصاحبه یی که به قول خبرنگار، مصاحبه شونده در جریان آن عصبانی شده، مصاحبه را قطع می کند، نوار خبرنگار را مصادره می کند و خبرنگار را تهدید می کند اگر چیزی بنویسد، تکذیب خواهد کرد.
خبرنگار گزارشی از این مصاحبه به چاپ می رساند و ضمن آنکه تمام موارد را می نویسد، گزارش خود را این گونه به اتمام می رساند؛ «هنگام خداحافظی فلانی دستش را به طرف ما دراز کرد و من یاد حرف یکی از دوستانم افتادم که می گفت وقتی با بعضی ها دست می دهی بلافاصله به دستت نگاه کن که ببینی انگشتانت سر جایشان هستند یا خیر.» این اتهام به یک فرد شناخته شده در جامعه و انتشار آن در رسانه - بدون توجه به اینکه آن فرد ذی صلاح است یا خیر- بسیار سنگین است. در حالی که از این گونه موارد و حتی بدتر از آن به ویژه در روزنامه های ورزشی یا مجلات هنری و خانوادگی به وفور می توان یافت که چون به سیاست کاری ندارد با اغماض مردان قانون روبه رو می شود.
متاسفانه اگر در بررسی دلایل تعطیل شدن رسانه ها به دنبال مصداقی باشیم که بر محور اخلاقیات شکل گرفته باشد، یا آنقدر اندک است که به چشم نمی آید یا اینکه در کنه آن نیز اگر نگوییم «دم خروس سیاست پیداست»، می توان نوعی «عدم اغماض» را دید. در این رابطه روزنامه شرق مثال خوبی است؛ روزنامه یی که ظاهراً به خاطر مصاحبه با فرد فاسدی تعطیل شد. این روزنامه حتی در شماره بعد به اشتباه خود اعتراف و رسماً عذر خواهی کرد ولی اثر نبخشید (و تا به امروز همچنان تعطیل است.) در حالی که چند روز بعد از آن یکی از خبرگزاری های مطرح کشور در توجیه تعطیلی شرق و به منظور آشکار ساختن چهره پلید مصاحبه شونده چنان مطلب «پورنو»یی را منتشر کرد که صد برابر مستحق مجازات بود و هیچ کس آن را ندید.
واقعیت این است که درباره مصداق این نارسایی ها می توان مثال های متعدد زد که خارج از حوصله این مقاله است. به نظر من بهتر است ما روزنامه نگارها خیلی درون «قانون مطبوعات» به دنبال اشکال نباشیم. کلید درون اتاق گم شده است.
احمد توکلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست