جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

عباس اسكندری فرماندار كمونیست تهران


عباس میرزا اسكندری در خانواده ای از خاندان سلطنتی قاجار پرورش یافت پدرش, محمد علی میرزا, مشهور به شاهزاده علی خان, از مؤسسان انجمن آدمیت, و جدش, محمد طاهر میرزا, فرزند اسكند میرزا و نوهٔ عباس میرزا نایب السلطنه , شاه زادگانی دانش آموخته و ادب دوست بوده اند كه در آن اوان آثاری را از زبان فرانسه به فارسی برگرداندند

عباس میرزا اسكندری در خانواده‌ای از خاندان سلطنتی قاجار پرورش یافت. پدرش، محمد‌علی میرزا، مشهور به شاهزاده علی‌خان، از مؤسسان انجمن آدمیت، و جدش، محمد‌طاهر میرزا، (فرزند اسكند میرزا و نوهٔ عباس میرزا نایب‌ السلطنه)، شاه زادگانی دانش‌آموخته و ادب دوست بوده‌اند كه در آن اوان آثاری را از زبان فرانسه به فارسی برگرداندند.

عباس میرزا تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه‌های علمیه و دارالفنون تهران و ت

حصیلات عالی خود را در رشتهٔ حقوق بین‌الملل در دانشگاه‌های فرانسه گذراند.

در جریان جنگ جهانی اول، به صف مهاجران پیوست و، به گفتهٔ خود، هنگام كمك به نیروهای ژاندارمری در مناطق كوهستانی غرب كشو، در همدان، به اسارت نیروهای انگلیسی درآمد و یازده ماه در آن شهر زندانی گردید. پس از جنگ جهانی اول، در یكی از كابینه‌‌های میرزا حسن خان مشیرالدوله، در سمت معاون اداری رئیس‌الوزراء قرار گرفت .در ۱۳۰۰ش، به روزنامه‌نگاری روی آورد و روزنامهٔ سیاست را، به صاحب‌امتیازی و مسئولیت خود منتشر كرد. اولین شمارهٔ این نشریه در ۱۶ شهریور ۱۳۰۰، انتشار یافت. روزنامهٔ سیاست، در طی دوران نشر، مكرر توقیف گردید، اسكندری، كه با میرزادهٔ عشقی دوستی داشت، روزنامهٔ قرن بیستم را به صاحب امتیازی عشقی و مدیر مسئولی خود، منتشر كرد.

سیاست در ۱۳۰۲ش، بار دیگر اجازهٔ نشر گرفت. با شروع دورهٔ پنجم مجلس شورای ملی (بهمن۱۳۰۲)، وی به فراكسیون اقلیت، به رهبری سید حسن مدرس، نزدیك شد و سیاست در زمرهٔ جراید متمایل به گروه اقلیت درآمد. در تیر ۱۳۰۳، به دنبال ترور میرزاده عشقی، مدیران روزنامه‌های وابسته به فراكسیون اقلیت، از جمله اسكندری، حدود سالهای ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ش، مدتی ریاست كابینهٔ وزارت فواید عامه را بر عهده داشت. در پی انتشار خاطرات آقابكف، در ۱۳۱۰ ش، و افشای این قضیه كه جاسوس نمره شانزده دستگاه اطلاعاتی شوروی یكی از شاه‌زادگان قاجاری است كه دارای منصب مهمی در وزارت فواید عامه است اسكندری‌،با كسان دیگری كه در آن كتاب، به تلویح یا تصریح، متهم به جاسوسی شده بودند، بازداشت شدند؛ اما او، پس از چندی، بدون محاكمه ‌آزاد گردید. اسكندری اتهام جاسوسی خود را توطئه دشمنان خود می‌دانست و دلیل می‌آورد كه با وجود دشمنی حكومت رضاشاه با او، اگر چنین اتهامی صحت می داشت،‌سرنوشتی به مراتب بدتر از دیگر متهمان این پرونده كه حداقل سه تن از آنان محكوم به مرگ شده‌اند در انتظار او بوده است.

اسكندری می‌گفت كه نزدیك به ده بار، در دورهٔ رضا شاه بازداشت و هر بار، پس از تحمل چند ماه زندان، آزاد شده است.

در اردیبهشت ۱۳۱۶، با دستگیری گروه ۵۳ نفر، به اتهام تبلیغ افكار كمونیستی، عباس اسكندری هم بازداشت شد و گویا، به جرم تبلیغ كمونیسم و فاشیسم، محكوم به شش سال حبس گردید. به گفتهٔ او، مأموران رژیم دستور داشته‌اند كه او رادر زندان از بین ببرند. اطلاعات دیگری از محكومیت و مدت زندان وی در دست نیست.

به گواهی انور خامه‌ای، ‌در ۷ مهر ۱۳۲۰، حدود بیست تن از فعالان كمونیست با گرفتن تأیید از مقامات شوروی، حزبی به نام حزب توده بنیان نهادند. اسكندری، از بنیانگذاران حزب، به عضویت كمیتهٔ‌مركزی آن انتخاب گردید و بار دیگر، اقدام به انتشار روزنامهٔ سیاست كرد،‌كه این روزنامه ارگان رسمی حزب توده قرار گرفت و دفتر آن به صورت باشگاه حزب درآمد.

سلیمان میرزا اسكندری، كه به عنوان شخصیت ملی در تأسیس حزب توده مشاركت و در رأس آن قرار داشت، با عضویت عباس اسكندری در حزب مخالف و همواره دل‌نگران تأثیر افكار او در ایرج اسكندری بود .كمونیستهای چپ‌گرا، به رهبری اردشیر آوانسیان، نیز به عباس اسكندری بدبین و مخالف حضورش در حزب توده و كمیته مركزی آن بودند. آوانسیان، اسكندری را بورژوایی حقه باز، وزیر مآب و بی‌اعتنا و بی‌اعتقاد به توده‌ها می‌خواند. چون اسكندری در مقام وساطت میان سفارت شوروی و قوام‌السلطنه برآمد و خواست تا موافقت و خوشبینی دولت شوروی را نسبت به دولت قوام جلب كند و حزب توده را نیز تشویق می كرد كه با قوام‌السلطنه همراهی و همكاری نشان دهد، سوء ظن و مخالفت سلیمان‌میرزا و گروه آوانسیان نسبت به او دو چندان شد. در همان حال، تعدادی از اعضای كمیتهٔ مركزی حزب توده، مانند ایرج اسكندری، مرتضی یزدی، روستا و رادمنش، در این باب با وی موافقت داشتند . در مرداد ۱۳۲۱، پس از آنكه دولت قوام، در پی كابینهٔ علی سهیلی، روی كارآمد، اسكندری به ریاست شركت بیمهٔ ایران منصوب گردید. حضور او در دولت جدید خشم سلیمان‌میرزا را برانگیخت و نظر مخالفان او را در حزب توده تقویت كرد. در جلسهٔ كنفرانس اول حزب توده در ۱۷ مهر ۱۳۲۱، اسكندری مورد اعتراض شدید قرار گرفت و برای عضویت در كمیتهٔ ایالتی انتخاب نشد و فردای آن روز هم از حزب اخراج شد از آن پس، حزب روزنامهٔ مردم را ارگان رسمی خود قرار داد و نشریهٔ سیاست دیگر انتشار نیافت. او، تا اوایل ۱۳۲۲ ش، در سمتش باقی ماند، و به گفته خودش، در پی اعتراض به دخالتهای ناروای میلسپو، رئیس كل دارایی وقت، از ریاست شركت بیمه استعفا كرد . اندكی بعد بار سفر بست و به لبنان و سپس مصر رفت.

در بهمن ۱۳۲۴، احمد قوام بار دیگر در مسند نخست‌وزیری قرار گرفت و در ۲۷ خرداد سال بعد،‌اسكندری را به سمت فرماندار تهران تعیین كرد. كوشش نخست‌وزیر، با كمك اسكندری، برای نزدیكی و ائتلاف با حزب توده به موفقیت انجامید و اندكی بعد دولت ائتلافی، با شركت سه تن از اعضای كمیتهٔ مركزی حزب توده دركابینه، شكل گرفت. هنگامی كه ائتلاف كنندگان خود را برای برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی آماده می‌كردند، عشایر جنوب سر به شورش برداشتند (نهضت فارس) و پس از آن نیز دولت برای سركوب فرقهٔ دمكرات نیرو به آذربایجان گسیل داشت، و این واقعه ختم ماجرای ائتلاف حزب توده با حزب دمكرات را اعلام كرد. در مهر ۱۳۲۵، وزرای توده‌ای از كابینه خارج و اسكندری نیز از مقام خود بركنار شد. اما روابط نزدیك او با قوام همچنان برقرار ماند و، با آنكه هیچ سمتی در دولت نداشت، در آبان همان سال همراه نخست‌وزیر به لاهیجان رفت .اسكندری، در انتخابات دورهٔ پانزدهم مجلس شورای ملی، با حمایت رئیس دولت و علیرضاخان بهاءالملك قراگوزلو و خانوادهٔ فرمانفرمائیان، به نمایندگی از همدان انتخاب شد .در مجلس شخصیتی بسیار جنجالی و پر سر و صدا از خود ظاهر كرد. نطقهای پی در پی و طولانی و پر احساساتی كه ایراد می‌كرد، و گاهی چند قطره اشك نیز با آن همراه می‌ساخت، نام او را در محافل سیاسی و مطبوعاتی بر سر زبانها انداخت. به قدری سخنرانی و اعتراض كرد كه گروهی از نمایندگان طرحی دایر بر تغییر آیین‌نامهٔ داخلی مجلس برای محدودیت حق نطق و اظهار نظر و حتی شور و مذاكره پیشنهاد دادند. مخالفت او با اعتبارنامهٔ شخص معروفی چون سیدحسن‌ تقی‌زاده،‌ نمایندهٔ تبریز، در جلسه ۸ مرداد ۱۳۲۶ مجلس شورای ملی، و جنجالی كه بر سر این اعتبارنامه پیش آورد، شهرتش را افزون ساخت. اسكندری با بیان مطالبی دربارهٔ سابقهٔ سیاسی تقی‌زاده از انقلاب مشروطه به بعد، صلاحیت او را رد كرد و تقی‌زاده را،‌برای امضای قرارداد ۱۹۳۳ م، متهم كرد كه بر مدت امتیاز نامهٔ نفت جنوب ۳۳ سال افزوده و از این بابت، ۱۶۵۰ میلیون لیرهٔ انگلیس از بیت‌المال ایران را به جیب انگلیسی‌ها ریخته است.

به نقل از «فرهنگ ناموران» دفتر ادبیات انقلاب اسلامی،‌ج ۲، ص ۵۳۰ تا ۵۳۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.