چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
جای خالی سلامت اجتماعی
![جای خالی سلامت اجتماعی](/web/imgs/16/151/jgbbm1.jpeg)
قهرمان جهان با چاقو کشته شد. طلبه جوان به شدت مضروب شد و... این دست اخبار تبدیل به موضوع روز مطبوعات شده است. اطلاعرسانی بیشتر در خصوص آسیبهای اجتماعی، موجب بالا گرفتن مطالبات اجتماعی در خصوص امنیت شده است. اما مسالهای که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته، جایگاه و اهمیت سلامت اجتماعی است.
در گذشته اراذل و اوباش از قداره، شمشیر، پنجه بوکس، چاقو و چاقوی ضامندار استفاده میکردند، اما اکنون جوان ۱۷ ساله که هیچ سابقهای ندارد، در نخستین استفاده از این ابزار مرتکب قتل میشود. گزارشهای سازمان پزشکی قانونی نشان میدهد در ۱۰ سال گذشته (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹) بیش از ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار پرونده نزاع در پزشکی قانونی مورد رسیدگی قرار گرفته است. بین این سالها، سال گذشته (۱۳۸۹) بالاترین آمار را دارد که در آن، ۶۳۱ هزار و ۳۸۱ مورد پرونده نزاع به سازمان پزشکی قانونی ارجاع شده است.
متوسط مراجعات پروندههای نزاع به سازمان پزشکی قانونی در ۱۰ سال گذشته بیش از ۵۸۲ هزار مراجعه در سال بوده است. با توجه به سرشماری ملی سال ۱۳۸۵ که در آن جمعیت کشور ۷۰ میلیون و ۴۷۲ هزار و ۸۴۶ نفر و آمار متوسط ۵۸۲ هزار مراجعه نزاع در سال به پزشکی قانونی اعلام شد، از هر ۱۰۰۰ نفر ایرانی هر سال ۸ نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه میکنند. این در حالی است که بخشی از موارد نزاع بدون مراجعه به مراجع ذیصلاح قانونی با مصالحه خاتمه میگیرد و در این آمار لحاظ نشده است.
● مفهوم سلامت اجتماعی
سلامت اجتماعی واژه جدیدی نیست، بلکه مفهومی است که حدود ۴۰ سال پیش در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است. برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ مفهوم سلامت اجتماعی با «درجه عملکرد اعضای جامعه» مترادف شد و شاخص سلامت اجتماعی شکل گرفت. کمکم با طرح پرسشهایی در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی، سلامت فردی و میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه براساس این استدلال مطرح شد که سلامت امری فراتر از بیماری و قابلیتهای کارکردی فرد است.
سنجش محتوای سلامت اجتماعی ابتدا از طریق تمرکز بر «فرد» و در ارتباط با تعاملات میان فردی (مثلاً دیدار با دوستان) و مشارکت اجتماعی (مانند عضویت در گروهها) مورد سنجش قرار گرفت و در اندازهگیری آن، ارکان عینی (مثلاً تعداد دوستان) و ذهنی (مانند کیفیت روابط دوستانه) هر دو در تعریف منظور شده بود. حوزه سلامت اجتماعی از سالهای ۱۹۹۵ به بعد، علاوه بر نگرش کلی و عامی که بر کیفیت سلامت در میان تمام افراد دارد، در کشورهای صنعتی گرایش خاصی را در دوبعد سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی آغاز کرده است. به این ترتیب «ارتقای سلامت» در بر گیرنده زمینههای اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است. ارتقای سطح سلامت بر این اساس از ۲ طریق امکانپذیر است که یکی از آنها توسعه شیوههای سالم زندگی و اقدام اجتماعی برای سلامت است و دیگری ایجاد شرایطی است که زیستن در یک حیات سالم را امکانپذیر سازد. موضوع اول در برگیرنده توانمندسازی انسانها از طریق آگاهیها و مهارتهای ضروری برای یک زندگی سالم است و موضوع دوم تأثیرگذاری بر سیاستگذاران به گونهای است که سیاستهای عمومی و برنامههای حامی سلامت عمومی را در سطح جامعه پیگیری کنند که پیشگیری از انحرافات اجتماعی از گستردهترین ارکان این بخش است.
اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقیت بیشتری میتوانند با چالشهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی کنار بیایند؛ آنان در خانوادههایی زندگی میکنند که از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است و احتمالاً میتوانند مشارکت بیشتری در فعالیتهای جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بیشتر باشد، شرایطی که میتواند نقش مهمی در پیشگیری از انحراف که ابعادی فراتر از قلمرو رفتارهای فردی دارد، داشته باشد.
● مواد مخدر و سلامت جامعه
مواد مخدر یکی از معضلات اجتماعی عمده در کشور ما محسوب میشود. اعتیاد از آن جهت که توان فعالیت و تولید اقتصادی و اجتماعی را از فرد سلب میکند، مسلماً آثار سوء بر زندگی فرد معتاد و خانواده وی برجای میگذارد. تعداد بالای معتادان موجب توسعه قاچاق و درآمدزایی از راههای غیرمتعارف و نامناسب میشود؛ اما این تنها یکی از جنبههای گسترش خشونت است که از طریق مواد مخدر ایجاد میشود. کارشناسان معتقدند دلیل بسیاری از قتلها و خشونتها میتواند مربوط به استفاده لحظهای از انواع مواد مخدر و قرصهای روانگردان باشد که بین جوانان و نوجوانان شاهد هستیم. هر چند این قضیه را نمیتوان به همه موارد تعمیم داد ولی در موارد زیادی، پرخاشگریها و از دست دادن کنترل افراد و در نتیجه آن، آزار رساندن به دیگران میتواند به دلیل استفاده از این نوع مواد باشد، بویژه به نظر میرسد در قتلهای فجیع که صورت میگیرد، میتوان رد پای استفاده از مواد مخدر را دید.
با توجه به حوادث سالجاری و سالهای گذشته و آماری که سازمان پزشکی قانونی درباره کاربرد سلاح سرد و قتل افراد به وسیله آن اعلام کرده ملاحظه میشود که افزایش خشونت و کاهش آستانه تحمل از عوامل اصلی وقایع تاسفآور ماههای اخیر است. از آنجا که وقوع بعضی قتلها بدون مقدمه قبلی و فاقد نیت و برنامهریزی از قبل بوده است، پرخاشگری لحظه و خروج کنترل رفتار، عوامل اصلی آنها قلمداد میشود. استفاده از مواد مخدر یکی از مهمترین عوامل ایجاد این خشونتهای لحظهای غیرقابل کنترل محسوب میشود.
● رفاه اجتماعی و خشونت
سرخوردگیهای اجتماعی و فشارهای مالی و اقتصادی ریشه بسیاری از مسائل و مشکلات دیگر است. افزایش پرخاشگری ارتباط مستقیم با رفاه اجتماعی دارد. به صورت مشخص و روزمره ایجاد رفاه اجتماعی با کاهش فقر و بیکاری در کاهش خشونت میتواند نقش اساسی داشته باشد. رفاه اجتماعی مجموعه شرایط و کیفیتهایی است که نیازهای فردی (جسمی و روانی) و اجتماعی آحاد جامعه را در حد قابل توجه تأمین کرده و همه مردم از زندگی در آن شرایط احساس امنیت زیستی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشند.
نکته: اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند با موفقیت بیشتری میتوانند با چالشهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی کنار بیایند آنان در خانوادههایی زندگی میکنند که از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است
روی دیگر سکه رفاه اجتماعی را میتوان مشکل اجتماعی دانست، چرا که مشکل اجتماعی، وضعیتی است که به اعتقاد اکثر افراد جامعه، کیفیت زندگی آنها را مختل میکند و مهمترین ارزشهای مورد توافق آنها را به خطر میاندازد.
درآمد اشخاص در مقابل هزینههای اساسی و خط فقر، گرانی و تورم، سلامت خانوادگی میزان تنش و طلاق، وضعیت کودکان و کودکان رانده شده، وضعیت و جایگاه اقتصادی ـ اجتماعی بانوان، وضعیت و جایگاه اقتصادی ـ اجتماعی جوانان، درصد بیکاری ناخواسته، اعتیاد، مدت زمان رسیدگی به جرایم، وضعیت مسکن، بوروکراسی و فساد، حوادث رانندگی و اتلاف وقت در ترافیک، بیمارستان، درصد افرادی که نیاز به درمان دارند و میتوانند درمان شوند، از جمله شاخصهایی هستند که بر سلامت اجتماعی اثر میگذارد.
● مبارزه فرهنگی
جامعهشناسان معتقدند در عرصه نظام اجتماعی، انسانهایی که در قلمرو حاکمیت فرهنگ خشونت، زاده شدهاند در آینده خود متولی درونی کردن فرهنگ استبداد و خشونت در جامعه میشوند، زیرا خشونت به عنوان یک کنش، جزو ملکه ثانوی آنان شده است. چنین انسانهایی که در سایه فرهنگ خشونت، رشد کردهاند، دارای شخصیت خشن، خشک، مغرور و خودبین بارآمده و در نتیجه هیچگونه انعطافی در قبال پذیرش نقد اجتماعی از خود نشان نمیدهند. این انسانها خشونت را امری عادی میدانند و به مرور زمان این خشونت و درندهخویی به هنجارهای فکری، فرهنگی و الگوهای رفتاری آنان مبدل میشوند.
در این میان در جامعه مدرن امروزی، رسانه نقش بسیار مهمی در ترویج یا کنترل خشونت به عهده دارد. در یک تحقیق وسیع، پژوهشگران کانادایی به ارزیابی رفتار کودکان هنگام بازی پرداخته و ازآموزگاران و همبازیها اطلاعاتی درباره میزان رفتار خشونتآمیز قبل و بعد از قرار گرفتن در معرض تلویزیون گردآوردند. آنها در بررسیهای خود متوجه شدند که ۲ سال پس از قرار گرفتن در معرض تلویزیون، رفتار روانی و کلامیکودکان در مقایسه با دوره پیش از آشنایی با تلویزیون خشنتر شده است.
یکی دیگر از عوامل ترویج فرهنگ خشونت انواع بازیهای کامپیوتری خشن است که بدون هیچگونه محدودیتی وارد کشور میشود و هر جوان و نوجوانی میتواند به آسانی به آن دست پیدا کند؛ بازیهایی که رقیب را با تفنگ و انواع سلاحهای پیشرفته میکشند. امروز بازیهای کامپیوتری در ترویج خشونت در سطح جهان مورد توجه است و در کشورهای استفاده کننده این نوع خشونتها را عملاً در جامعه خود میبیند.
بروز خشونت در خانواده یعنی درگیری کلامی و فیزیکی والدین، بازیهای رایانهای که ۹۵ درصد آنها دارای صحنههای خشن هستند، فیلمها و سریالهای ماهوارهای که هدفمند و با برنامه پخش میشوند، حتی بعضی فیلمها و سریالهای داخلی، زمینهها و بسترهای اصلی خشونت در جامعه را رقم میزنند. از طرف دیگر، کمرنگ شدن باورهای دینی نقش مهمی در این زمینه دارد، چرا که به عنوان اهرم اصلی کنترل رفتار شناسایی میشود.
خشونت و وحشت، جزئی از اسطوره، ادبیات و دیگر ابعاد فرهنگی محسوب میشوند. رسانههای گروهی، وحشت و خشونت را سادهسازی و استاندارد کرده، سپس آنها را به عنوان بخشی از آداب و سنن روزمره وارد زندگی بسیاری از خانوادهها میکنند. قرار گرفتن در معرض وحشت و خشونت از خردسالی آغاز میشود و در طول زندگی ادامه مییابد. فرهنگ جدید از صحنههای خشونت و وحشت تولید شده توسط رسانهها اشباع شده است و این مساله گریزناپذیر به نظر میرسد.
رسانههایی که شبکه تلوزیونی خود را نیز تابع قانون سود و زیان بازار میدانند و تعهدی در قبال سلامت اجتماعی از خود نشان نمیدهند. تنها چیزی که در یک جامعه به ارمغان میآورد، نابودیِ سلامت اجتماعی است.
در این خصوص جای خالی آموزش مهارتهای زندگی، کنترل هیجان و خشم و مدیریت بحران احساس میشود. این آموزشها از روشهای مختلف باید به افراد جامعه داده شود. در اینجاست که نقش مؤثر رسانهها و وسایل ارتباط جمعی در مقوله سلامت اجتماعی مشهود میشود. در واقع رسانهها به عنوان مؤثرترین ابزار آگاهی بخشی به اجتماع عمل میکنند و میتوانند سلامت اجتماعی شهروندان را تضمین کنند.
رسانهها یکی از مهمترین ابزار برای این آموزشها هستند، مطبوعات و صداوسیما میتوانند با درج تحلیلهای کارشناسی و پخش فیلمها و سریالهای آموزنده در این رابطه تاثیرگذار باشند.
مدرسه یکی از مهمترین مراکزی است که میتواند به اصلاح این امور بپردازد. آموزش و پرورش نقش مهمی در آموزش شیوههای درست رفتاری به دانشآموزانی دارد که در آینده میخواهند وارد جامعه شوند، بنابراین به نظر میرسد لازم است چنین آموزشهایی از سطح مدارس شروع شود و در هر سال تحصیلی به فراخور سن دانشآموزان ادامه یابد.
خانههای فرهنگ، مکانهای ورزشی و سایر اماکن فرهنگی نیز از موارد موثر دیگری هستند که میتوان از آنها نام برد.
علی اخوان بهبهانی
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
ویزای تضمینی ایتالیا کانادا
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
انتخابات ریاست جمهوری مسعود پزشکیان انتخابات سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ایران جلیلی مناظره مناظره انتخاباتی دولت انتخابات ریاست جمهوری
هواشناسی تهران تب دنگی قتل سلامت پلیس وزارت بهداشت حوادث قوه قضاییه شهرداری تهران آموزش و پرورش خانواده
مسکن قیمت طلا قیمت دلار خودرو قیمت سکه بازار خودرو قیمت خودرو دلار حقوق بازنشستگان دولت سیزدهم بازار سرمایه بورس
تلویزیون سینما تئاتر بازیگر علیرضا قربانی تخت جمشید سینمای ایران سارا بهرامی کتاب کنسرت رسانه ملی دفاع مقدس
ماهواره کنکور ۱۴۰۳
رژیم صهیونیستی روسیه ترکیه فلسطین جنگ غزه آمریکا غزه اسرائیل دونالد ترامپ فرانسه جو بایدن چین
پرسپولیس استقلال فوتبال یورو 2024 سپاهان باشگاه پرسپولیس کریستیانو رونالدو تیم ملی پرتغال باشگاه استقلال جام ملت های اروپا لیگ برتر لیگ برتر ایران
هوش مصنوعی اینترنت نمایشگاه الکامپ سامسونگ گوگل ایرانسل عیسی زارع پور نخبگان اپل چشم فیبرنوری
قهوه سرطان کاهش وزن هندوانه مغز افسردگی دیابت بارندگی بارداری