دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
اخلاق و سیاست خواجه نظام الملك
یكی از سیاستمداران و نظریهپردازان مطرح ایرانی خواجه نظامالملك است كه نه تنها دستی در سیاست دارد بلكه به مبانی نظری سیاست و اخلاق سیاسی عطف توجه نشان میدهد. از بین اندیشمندان و متفكران مسلمانی كه تاكنون نسبت اخلاق و سیاست را در نظام فكری آنها بررسی كردیم برخی به تمام معنی فیلسوف سیاسی بودند مانند فارابی و برخی نیز چون غزالی اگر چه نمیتوان آنها را فیلسوف نامید اما در آثار خود نیم نگاهی هر چند سلبی به فلسفه سیاسی داشتهاند. مطمئنا خواجه نظامالملك طوسی را نمیتوان فیلسوف سیاسی نامید. از این جهت مشخص نمودن جایگاه اخلاق در دستگاه فكری او كار چندان آسانی نیست. خواجه نظامالملك بیش از هر چیز یك سیاستمدار است. وی به عنوان وزیر خاندان سلجوقی، هم و غمش در به سامان رساندن جامعه و حكومت است.
حتی میتوان ادعا كرد كه خواجه دین را نیز از این جهت مهم میداند كه در ایجاد نظم و عدالت در جامعه بسیار موثر است. كتاب بینظیر سیاستنامه هم در همین راستا تدوین شده است. سیاستنامه خواجه به شدت تحت تاثیر اندیشههای ایران باستان است كه با برخی از آیات و روایات دینی نیز آمیخته شده است. همانطور كه قبلا نیز گفته شد هدف اصلی خواجه ارائه راهكارهایی برای بهتر اداره كردن جامعه و حكومت است و در این راستا او ترجیح میدهد نظریه شاه عادل دارای فر ایزدی ایران باستان را دوباره زنده كند. كانون تحلیل و بحث خواجه شاه آرمانی دارای فر ایزدی است. این شاه برگزیده خداوند است و بر اساس خواست و اراده اوست كه پادشاهی را بر عهده گرفته است.
نخستین صفت چنین پادشاهی عدل است كه فرع بر فر شاهی است. بنابر این نظم و امنیت جامعه تا زمانی در كشور وجود خواهد داشت كه پادشاهی عادل و دارنده فر ایزدی بر آن فرمانروایی كند. با از میان رفتن پادشاهی نیك، نظم و نسق جامعه یكسره دستخوش تلاش شده، فتنهها برخاسته و گناهكار و بیگناه ضرر میكنند. خواجه نظریه شاهی آرمانی ایران باستان را به دوره اسلامی و خلفای مسلمان گسترش داده است. بنابراین امیدوار است كه شاهان سلجوقی نیز افرادی چون انوشیروان عادل را الگوی خود قرار دهند.
تحلیل سیاسی خواجه نظامالملك برخلاف اندیشه سیاسی جدید متوجه رابطه نیروهای سیاسی و ساختار قدرت نیست، بلكه شاه در كانون تحلیل قرار دارد. عامل تعیین كننده پادشاه است. بنابراین دگرگونی جهان، تابعی از دگرگونی سرشت شاهی است و نه برعكس. همه تلاش خواجه این است كه پادشاه سلجوقی را متوجه حكومت عدل و آرمانی خود كند. سلطان باید با عبرت از داستانهایی كه خواجه به عنوان تمثیل بیان میكند، نظم و نسق امور را برگرداند. خواجه نظر سلطان را به اهمیت دیانت نیز جلب میكند. چرا كه از نظر وی قوام اجتماع به «دین درست» است. تضاد اصلی در جامعه بین پاكدینان و بدطینتان است. به همین خاطر خواجه تمام قوای خود را به كار میگیرد تا با اطمینان اسماعیلیان را كه جزو بددینان و اهل فتنه میداند، سركوب نماید تا جامعه به سمت صلح و آرامش برود. خواجه در جای جای سیاستنامه بر عنصر مهم عدالت تاكید میكند چرا كه بقای حكومت و جامعه به عدل و فروپاشی آن بر اساس ظلم است، بنابراین سلطان عادل كه نمونه آن انوشیروان است عامل اصلی بقای یك جامعه مطلوب مورد نظر وی است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست