جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عبور از دموكراسی


عبور از دموكراسی

پس از حوادث ۱۱سپتامبر كه نمادهای اقتصادی و نظامی آمریكا مورد حمله قرار گرفت, این كشور سعی كرد در چارچوب حمله به افغانستان و عراق, جهان اسلام را مورد حمله و واكنش خود قرارداده و بدین بهانه دامنه سیطره خود را بر مسلمانان افزایش دهد

پس از حوادث ۱۱سپتامبر كه نمادهای اقتصادی و نظامی آمریكا مورد حمله قرار گرفت، این كشور سعی كرد در چارچوب حمله به افغانستان و عراق، جهان اسلام را مورد حمله و واكنش خود قرارداده و بدین بهانه دامنه سیطره خود را بر مسلمانان افزایش دهد. واضح است، در این فرایند نه تنها آمریكا موفق به دستیابی به هدفهایش نشد، بلكه در عرصه بین الملل نیز جایگاه این كشور با مشكلات اساسی و چالشهای جدی مواجه گردید.

به عبارت دیگر، از آنجا كه طی سالهای اخیر توجه و توان آمریكا به منطقه خاورمیانه و جهان اسلام متمركز بوده است روسیه و سایر قدرتهای رقیب آمریكا در سطح بین الملل توانسته اند قدرتهای نظامی و اقتصادی خود را بازسازی كنند، چنانكه چین نیز در كنار این بازسازیها، نفوذ بی سابقه ای در آفریقا و آمریكای لاتین است به دست آمده است.

همزمان با این نتایج تأسف بار برای آمریكا، در داخل این كشور نیز صداهای معترضی نسبت به سیاستهای خاورمیانه ای رئیس جمهور شنیده می شود. این عده معتقدند جرج بوش با تكرویها و یكجانبه گریهای خود، نه موفقیتی به دست آورده و نه جایگاه آمریكا را در منطقه بهبود بخشیده است. این مسأله هم اكنون دستمایه تبلیغات راهبردی مخالفان رئیس جمهور قرار گرفته است، به گونه ای كه آنان موفق شدند با این ترفند، نتایج انتخابات كنگره آمریكا را به نفع خود تغییر دهند و خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده سازند.

مجموعه این شرایط، جرج بوش را چنان تحت فشار قرارداده كه وی تلاش دارد به هر طریق ممكن، شرایط منطقه ای را در یك مدت زمان كوتاه یكسره سازد تا با استفاده از این دستاورد، از سیاستهای خود در خاورمیانه دفاع نماید.

یكی از این تلاشها، نوعی كودتا علیه مبانی و سیاستهایی است كه آمریكا در گذشته و در جریان حضور خود در منطقه ترویج می كرد. بوش در طرح خاورمیانه بزرگ خود، بحث دموكراسی و گسترش آن را مطرح كرده بود، درحالی كه در رفتارهای اخیر آمریكا در منطقه، نوعی كودتا علیه فرهنگ دموكراسی، به عینه مشاهده می شود. برای مثال:

۱) با خروج حزب ا... و شیعیان لبنان از حاكمیت، عملاً دموكراسی توافقی در این كشور برهم خورده و دولت به طور طبیعی و براساس عرفهای موجود در لبنان، ساقط شده محسوب می گردد. با این حال، آمریكا همچنان از دولت آقای سینیوره به بهانه اكثریت عددی حمایت می كند، حال آنكه از زمان استقلال لبنان در سال ۱۹۴۳ تاكنون، مسأله اكثریت عددی جایگاهی در نظام سیاسی این كشور نداشته است. اكنون آمریكا با حمایت از دولت غیرقانونی سینیوره، عملاً حاكمیت را در این كشور در معرض دوگانگی قرار داده است. این رفتار آمریكا بخصوص در آستانه پایان یافتن ریاست جمهوری امیل لحود، حاكمیت این كشور را پیچیده تر خواهد نمود، زیرا این مسأله كاملاً برخلاف فرایندی است كه نظام سیاسی لبنان براساس آن پی ریزی شده است.

۲) این تجربه در فلسطین هم درحال تكرار است. زمانی كه جنبش حماس در یك انتخابات آزاد به قدرت رسید، آمریكا در مقابل آن موضع گرفت و این درحالی بود كه جیمی كارتر رئیس جمهور پیشین آمریكا، ریاست ناظران بین المللی این انتخابات را برعهده داشت. با وجود اینكه حماس در چارچوب توافق مكه حاضر شد برای حفظ اولویتهای ملی و همبستگیهای عمومی و سیاسی، قدرت را با اعضای فتح تقسیم و به ایجاد كابینه آشتی ملی مبادرت ورزد، متأسفانه بازهم شاهدیم كه در فلسطین نوعی كودتا به رهبری ابومازن علیه قانون اساسی و انتخابات این كشور صورت می گیرد و آمریكا نیز علناً از آن حمایت می كند. آمریكا با ترانزیت كمكهای غرب به حكومت ابومازن، عملاً به حركتهای ضد دموكراسی در منطقه كمك كرده و با فراهم كردن فرصت و امكانات برای تشكیلات خودگردان سعی دارد نوعی رفاه ساختگی را جایگزین مشروعیت انقلابی و انتخابی در فلسطین سازد.

۳) برخی تحلیلها حكایت از آن دارند كه مرحله بعدی اقدام آمریكا در زیرپا نهادن دموكراسی در منطقه، در عراق خواهد بود. برخی از تحركات اخیر منطقه ای، انجام برنامه ریزیهایی را در این جهت تأیید می كند. زیباری وزیرخارجه عراق، اخیراً اعلام كرده شش كشور منطقه با كمك آمریكا و انگلیس توافق كرده اند یك نوع كودتا در عراق صورت داده و حاكمیت فعلی این كشور را كه در نتیجه انتخابات شكل گرفته، تغییر دهند. این سخن نشان دهنده ادامه این خط آمریكا در سطح منطقه است. البته، تردیدی نیست كه كودتای نظامی در عراق- بنابه دلایل مختلف- معنایی ندارد؛ ولی آمریكا به عنوان یك قدرت اشغالگر، احتمالاً قصد دارد از قانون اساسی عراق عبور كرده و با بركناری مالكی و به قدرت رساندن ایاد علاوی به عنوان بهترین و نزدیك ترین مهره به غرب، اشتباهات لبنان و فلسطین را در عراق نیز تكرار نماید.

این مسأله می تواند زنجیره اشتباهات و كودتا علیه ارزشهای اخلاقی را كه غرب در حال تبلیغ آن است، تكمیل تر كرده و با زیرسؤال بردن همه این مبانی، عملاً غرب را با تعارض بیشتری مواجه سازد.

رفتارهای متضادی كه آمریكا در منطقه انجام می دهد، نه تنها این كشور را از بحران خارج نمی كند، بلكه با پیچیده تر ساختن اوضاع، امكان خروج آمریكا را از این گونه بحرانها سخت تر خواهد كرد. یقیناً یكی از مهمترین علل بالا رفتن نفرت از آمریكا در منطقه، مجموعه این گونه رفتارهاست؛ رفتارهایی كه ناقض بسیاری از اصول و ارزشها محسوب شده و نشان می دهند كه سیاستهای ایالات متحده نه تنها غیراخلاقی، كه ضد اخلاقی است.

دكتر حسین رویوران