جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
عنایت امام زمان ع
![عنایت امام زمان ع](/web/imgs/16/152/juck11.jpeg)
شش یا هفت ماه بعد از جریان دستگیری و آزادی این بزرگوار، ذریهٔ زهرا، آقا سید علی اندرزگو، در تهران خدمتشان رسیدیم.
جریانشان را به این صورت بازگو كردند: «ما رفتیم به سوی افغانستان. میبایست از طریق مشهد قاچاقی میرفتیم. در بین راه رودخانهای وسیع و خیلی عمیق وجود داشت. به ما نگفته بودند كه یك چنین رودخانهٔ بزرگی آنجا وجود دارد. آب موج میزد سر راه ما. دیدم با بچّهها و خانواده امكان عبور برای ما نیست. یقین داشتم كه منزل محاصره است و اینها به خانه ریختهاند و در سطح ایران برای پیدا كردن من در تلاش هستند. یقیناً ژارندارمری ما را میگرفت و به یقین، از قبل هم به سراسر كشور مخابره شده بود. همانجا متوسل به وجود آقا امام زمان(ع) شدیم.»
میگفت: «دیگر نمیدانم چطور توسل پیدا كردیم! این زن و بچه توی این بیابان غربت امشب درنمانند. آقا! اگر من مقصرم، اینها تقصیری ندارند.
در همان وقت، اسب سواری رسید و از ما سؤال كرد: اینجا چه میكنید؟
گفتم: میخواهیم از آب عبور كنیم.
بچه را بلند كرد و در سینه خودش گرفت. من پشت سر او و خانم هم پشت سر من سوار شد. ایشان با اسب زدند به آب؛ در حالی كه اسب شنا میكرد. راه نمیرفت. آن طرف آب، ما را گذاشتند زمین و تشریف بردند. بعد از رسیدن به آن طرف، من سجدهٔ شكری به شكرانهٔ اینكه پروردگار عالم دست ما را اینجا گرفت به جا آوردم. در حال سجده به این فكر افتادم كه این شخص چه كسی بود. پیش خود گفتم از ایشان هم اظهار تشكر بیشتری بكنم. از سجده برخاستم. همینطور كه خوشحال بودم، دیدم كه اسب سوار نیست و رفته است. در همین وقت با خودمان گفتیم: لباسهایمان را در بیاوریم تا خشك شود. نگاه كردیم، دیدیم به لباسهایمان یك قطره آب هم نپاشیده. به كفش و لباس و چادر همسرم نگاه كردم. دیدم خشك است . دو مرتبه به سجده افتادم و از رحمت خاص پروردگار عالم كه در اینجا شامل حالم شده بود حالت خاصی به من دست داد. با صدای بلند شروع كردم به گریه كردن.
خانوادهام میگفت: چیه؟ چی شده؟
گفتم: اگر تا امروز خدا را به چشم ندیده بودم، امروز آن واقعیت برایمان مجسم شد. آیا یك قطره آب روی لباسها یا كفشت میبینی؟ همان حالت نیز به ایشان دست داد و آنجا بود كه حس كردم كه خانواده هم كه یك اضطراب خاطر داشت، از وجود او رفته است.
این جریانی است كه تا اینجا هیچ جایی نگفتم۱. ولی خوب، فكر میكنم اینجا جایش باشد. ایشان فرمودند: «آن طرف آب روستایی بود. رفتیم توی روستا. چندان ما را تحویل نمیگرفتند. جایی بود كه معلوم بود هر كس میآید میخواهد به طور قاچاق به افغانستان برود. لذا نمیخواستند من را تحویل بگیرند. یكی از آن خانهها، بالاخره، با رودربایستی، شب ما را راه دادند؛ به این عنوان كه فقط شب آنجا باشیم. در آن شب، صحبتهایی كردیم كه از آن جمله، صحبت از گاوشان شد.
گفت: گاوی داریم كه شیرش خشكیده و مدتی است كه از این مختصر نعمت خدا كه بهرهمند بودیم بیبهره ماندهایم. این تنها سرمایه ما بود. پیش خود گفتم: «یك توسلی میكنیم» و همین جوری دستی به سینه گاو كشیدیم. كار به جایی رسید كه آنها مثل امامزاده دور ما جمع شدند؛ چرا كه در همان وقت، یك مرتبه سینههای گاو پر شد از شیر. همان موقع آمدند و دوشیدند؛ اما با گریه و شوق نگذاشتند ما جایی برویم و مدتی كه میخواستیم مخفی باشیم، آنها ما را به زور نگه داشتند.»
این ناقلش آن شهید بزرگوار است كه اگر كس دیگری برای انسان نقل كند، انسان نمیتواند باور و یقین كند. ولی ایشان در صداقتش اصلاً جای كمترین خدشهای نبود و آنچنان با اخلاص زندگی میكرد كه هیچ پروایی نداشت كه الان دستگیر بشود، یا الان به شهادت برسد. گوینده این حرف، این شهید عزیز ما، از ذریهٔ زهرا(س) است. آیا نمیتواند یقین انسان را تقویت كند؟ آیا اینها نمیتواند معرفت و ایمان انسان را به یك مرحلهٔ عالی بالا ببرد؟
این جریان، عجیب در روحیهٔ خانواده ایشان تأثیر گذاشته بود؛ اصلاً به فكر این نبود كه در فراری و متواری شدن او ممكن است خانوادهشان به شهادت برسد و مادر خانوادهشان سالهاست در نبود او داغدار و نگران هستند، هیچ غمی نداشت. این زن هم با هیچ خانوادهای معمولاً نمیتوانست تماس بگیرد.
پینوشت:
٭ برگرفته از: مردان قبیلهٔ غیرت، ص ۶۳.
۱. اردوگاه شماره ۵ تكریت كه محل تبعید بسیاری از فعالان فرهنگی اردوگاهها بود، با تعداد حدوداً ۱۵۷ نفر، محل مناسبی شد كه حاج آقا ابوترابی برخی از خاطرات ناگفتهٔ خویش را بیان كند.
![](/imgs/no-img-200.png)
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران محمدجواد ظریف دولت چهاردهم پزشکیان دولت ظریف انتخابات رئیس جمهور علی باقری رهبر انقلاب علیرضا زاکانی
آتش سوزی جریمه رانندگی سراوان پلیس هواشناسی سازمان هواشناسی تهران شهرداری تهران پشه آئدس قتل گرما عزاداری محرم
واردات خودرو حقوق بازنشستگان خودرو قیمت خودرو بازنشستگان دولت سیزدهم قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو اربعین دلار قیمت سکه
تلویزیون فضای مجازی سینما امام حسین سینمای ایران صداوسیما دفاع مقدس فیلم بازیگر
فناوری دانشگاه تهران آزمون سراسری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل جو بایدن ترامپ فلسطین غزه روسیه جنگ غزه چین طوفان الاقصی ترور ترامپ
فوتبال پرسپولیس استقلال علی علیپور لیگ برتر سپاهان تراکتور باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات علیرضا بیرانوند لیگ برتر ایران رئال مادرید
اینترنت سیاره هوش مصنوعی عیسی زارع پور سرعت اینترنت گوشی اپل وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
گرمازدگی کاهش وزن سرطان چاقی بارداری گیاهان دارویی