شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نه نمی توانم


در زندگی هر انسانی شرایطی پیش می آیدكه «نه گفتن» مشكل می شود برای مثال , فرض كنید در یك برنامه ریزی دقیق با دوستانتان , تصمیم گرفته اید تعطیلات آخر هفته را به اسكی بروید اما والدینتان می گویند ترجیح می دهند این هفته را با هم و در كنار هم باشید

رئیس اداره از شما می خواهد بعد از اتمام ساعت عادی كار، امروز را بیشتر كار كنید و به منزل نروید اما شما اصلاً شرایط اضافه كاری ندارید و برای بعد از ساعات كار برنامه های دیگری چیده اید یا اینكه استاد دانشگاه از شما می خواهد همراه با او بر روی پروژه تحقیقاتی كار كنید، شاید هم یك لباس نو خریده اید و دوستی می خواهد آن را قرض بگیرد، كسی از شما می خواهد با او به مسافرت روید در حالیكه از او خوشتان نمی آید.

... اگر دائماً مجبور باشیم تسلیم این درخواست ها شویم و با آنها موافقت كنیم و به همین خاطر شدیداً احساس ناراحتی داشته باشیم، روزی می رسد كه از خود بپرسیم «چرا نمی توانم نه بگویم دلیل به هم زدن برنامه های شخصی ام، با درخواست دیگران چیست؟ و چرا درجایی كه علاقه به «نه» گفتن دارم با گفتن یك «بله» شرایط سختی به وجود می آورم؟»

پاسخ به این چراها؟

احتمالاً از قطع شدن یا ضعیف شدن ارتباطات دوستانه خود با سایرین وحشت دارید و به همین خاطر از راه پذیرفتن بدون چون وچرای یك درخواست خود را از این وحشت رها می كنید و یا اینكه آنقدر به شخص یا اشخاصی علاقه دارید كه از نه گفتن به آنها احساس گناه می كنید در نتیجه ساده ترین راه را این می بینید كه به احساسات خود لطمه بزنید ودست از خواسته ها و برنامه های شخصی تان بكشید. شایدهم خود را در مقابل سایرین بیشتر از حد متعارف و معمول مسؤول می بینید و خوشبختی وموفقیت ایشان را در گرو پذیرش خود می یابید!و به همین خاطر رد این درخواست را خودخواهی و خودمحوری فرض می كنید پس باز هم خود و برنامه های خود را قربانی این درخواست می كنید.گاهی اوقات هم ، انجام دادن كارهای دیگران را از زاویه ای متفاوت می بینید و فكر می كنید درخواست آنها از شما به معنای مهم و با ارزش بودنتان است واگر آن را نپذیرید در واقع نباید هرگز منتظر تكرار چنین شرایطی باشید.تمام موارد ذكر شده نمونه هایی از مزاحمت های فكری بود كه پیش از نه گفتن به یك درخواست از ذهن ما شكل می گیرند.

از چه راههایی می توان «نه گفتن» راه ساده تر كرد؟

قدم اول: در قدم اول سدها یا موانعی كه از نظر اخلاقی بر سر راهتان می بینید را شناسایی كنید. برای مثال اگر دوستی می خواهد نوار كاست مورد نظر شما را امانت بگیرد و از آن استفاده كند اگر به او نه بگویید چه عواقبی خواهد داشت؟

- آیا می ترسید او هرگز پس از این ماجرا با شما صحبت نكند.

یا اگر به كارفرمایتان «نه بگویید» از كار بر كنار می شوید؟

یا رد درخواست استاد دانشگاه ، نمره مناسبی را در پایان ترم ، برای شما به همراه ندارد. قدم دوم، پس از بررسی خطرات احتمالی از بعد منفی آن، با واقع بینی شرایط احتمالی رادر ذهن خود ترسیم كنید.

- اگر نه بگویم دوستم كمی ناراحت می شود اما پایه های دوستی ما استوارتر از این است كه با این مورد خراب شود. از طرفی شاید دوستم به خاطر شنیدن «نه» صریح و رك من نسبت به دوستی ما اعتماد بیشتری پیدا كند.

- رئیس اداره حتماً در برابر «نه» گفتن من كمی ناراحت می شود. اما اگر «بله» بگویم و با توجه به فشار روحی ناشی از به هم خوردن برنامه هایم عصبانی و بی حوصله كار كنم عواقب بدتری پیش خواهد آمد.

قدم سوم، قطعاً مطالعه شرایط احتمالی از دیدگاهی منطقی تر و خوش بینانه تر این امكان را بوجود می آورد كه عدم پذیرش خود را اعلام كنیم.

در این مرحله مستقیم و با وضوح كامل «نه» را بگویید. اجازه دهید حركات و رفتار ناشی از مخالفت شما با انجام مسأله موردنظر با كلامتان هماهنگ باشد، پس بهانه تراشی بی مورد نكنید و به دنبال توجیه ماجرا نباشید.

البته از آن جایی كه عادت كرده اید سال ها «بله» بگویید و هنر «نه گفتن» به موقع را نداشته اید برای موارد اولیه این تمرین به مشكلاتی برخورد می كنید. كه بهتر است برای تمرین این مهارت! نخست از موارد ساده تر شروع كنید و به مواردی «نه» بگویید كه احتمال خطر و صدمات ناشی از آن كمتر است.به این ترتیب می توانید بعد از مدتی به رئیس یا مافوق خود هم در شریط منطقی نه بگویید.

قطعاً شروع نه گفتن به افراد خاص ساده تر است مثلاً دوستان نزدیك ، خانواده یا غریبه ها... با هر كدام راحت تر هستید با آنها شروع كنید (البته فراموش نشود نه گفتنی كه دلیل منطقی و حساب شده ای داشته باشد، نه مواردی كه از روی تنبیلی ، بی حوصلگی و یا عدم پذیرش مسؤولیت است )

راههای متفاوت یك نه گفتن منطقی و معنی دار:

۱ - استفاده از روش مستقیم و ساده: وقتی شخصی از شما می خواهد كاری را انجام دهید كه امكان آن وجود ندارد ، خیلی مختصر و به دور از هرگونه دلیل تراشی ، مخالفت خود را اعلام كنید.

برای مثال دوستی از شما می خواهد ناهار رابا او صرف كنید.

اگر امكان این كار وجود ندارد خیلی ساده بگویید: نه ، نه ، متشكرم

روش بازتابی:

رضایت و علاقه مندی خود را نسبت به این پیشنهاد نشان دهید و به دنبال آن مشخص كنید در حال حاضر شرایط پذیرش این درخواست را ندارید.

«می دانم كه می توانیم در حین صرف ناهار مسائل زیادی را با هم حل كنیم و به نقطه نظرات بهتری برسیم. اما شرایط موجود، اجازه نمی دهد ناهار را با هم باشیم.»

۳_ گفتن نه همراه با دلیل:

دلیل كوتاه و واقعی رد تقاضا را بدون پرداختن به حاشیه و ذكر جزئیات، مطرح كنید.

«نمی توانم برای ناهار پیش شما باشم، چون باید برای فردا كاری را آماده كنم و نیاز به وقت دارم.»

۴- این هم یك مورد دیگر از نه گفتن.

در این روش با مطرح كردن پیشنهادی دیگر در واقع حسن نیست خود را به درخواست كننده نشان می دهید.

«نمی توانم امروز، ناهار را با شما باشم اما به نظر شما هفته دیگر برای این كار مناسب نیست؟!»

۵- نه همراه با پرس و جو برای یافتن كاری دیگر.

راه دیگر این است كه به درخواست كننده نشان دهیم برای انجام امری دیگر آمادگی داریم و رد كردن این مورد خاص به منزله رد تمام موارد ارتباطی نیست.

«نمی توانم قول ناهار را بدهم اما اگر كار دیگری را برای مبادله نظرات پیشنهاد كنید می پذیرم.»

۶- و این هم یك نوع از نه گفتن است درست مانند «نواری كه سوزنش گیر كرده است.» موقعیت ساده و خاص خود را تكرار كنید. بدون هیچ شرح و توضیح. فقط تكرار

- نه من نمی توانم با تو ناهار بخورم.

- اما خواهش می كنم زیاد طول نمی كشد.

- نه نمی توانم با تو ناهار بخورم.

- قبول، مهمان من، بیا باهم ناهار بخوریم.

- نه من نمی توانم با تو ناهار بخورم.

و...

یك نه بگویید و از عواقب احتمالی بله خلاص شوید.

حتماً داستان كودك عاقلی! را كه با تلاش پی در پی معلم (الف) را نگفت شنیده اید، او حرف اول را تكرار نكرد تا مجبور نباشد تا آخر حروف الفبا پیش رود.

گاهی اوقات داستان زندگی هم، همین است. خصوصاً در شرایطی كه خدای ناكرده به بیراهه می رویم. اگر نه اول را با جرأت بگوییم اسیر «بله» همراه با تعارف نمی شویم.

در ضمن اینكه فراموش نكنید. اگر همیشه «بله» بگویید و از نه گفتن پرهیز كنید. كم كم بله گفتن شما بی معنی می شود. (شاید به همین خاطر عروس خانمها هیچ وقت بار اول بله نمی گویند و ترجیح می دهند سر خود را به گل چیدن گرم كنند!)

وقتی قلباً دوست دارید نه بگویید، بله گفتن به شما استرس می دهد و علایم جسمانی این عدم پذیرش قلبی را به شكل سردرد، كشیدگی عضلات شانه و به هم ریختگی برنامه خواب خواهید دید.

- در نه گفتن دچار گیجی و سردرگمی نشوید، برخی افراد نه گفتن به خواسته یك نفر را نه گفتن به آن شخص و ارتباط با وی می دانند. نه گفتن به این معنا نیست كه شما آن شخص را دوست ندارید فقط مفهوم آن «رد خواهش اخیر او می باشد.»

- باز هم تأكید می شود كه صادق، آرام و مؤدب نه بگویید. این كار به شما كمك خواهد كرد كنترل كارها را به دست گیرید. دیگران از شنیدن «نه» صادقانه شما خوشحال تر خواهند شد تا اینكه كاری را دودل، بی میل و با تأخیر انجام دهید.