جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

بفرمایید کلاه قرمزی


بفرمایید کلاه قرمزی

خانواده شادیانی، امسال عید، تعطیلات خوبی را پشت‌سر گذاشتند. این اتفاق تازه نیست. آنها هر سال از تعطیلات نوروزی خود به بهترین شکل استفاده می‌کنند.

خانواده شادیانی، امسال عید، تعطیلات خوبی را پشت‌سر گذاشتند. این اتفاق تازه نیست. آنها هر سال از تعطیلات نوروزی خود به بهترین شکل استفاده می‌کنند.

رفتن به عیددیدنی و سپس پذیرایی از اقوام، روزهای خوبی را برای آنها رقم می‌زند، اما نوروز امسال برای خانواده شادیانی متفاوت بود. ژیلا خانم، مادر خانواده کسی بود که دچار این تغییر شد. ژیلا خانم از آن بانوانی است که اوقات فراغت خود را به مطالعه کتاب و مجلات اختصاص می‌دهد. تلویزیون در زندگی ژیلا خانم راه ندارد، درست برعکس آقای شادیانی که به محض ورود به منزل، پای برنامه‌های تلویزیون می‌نشیند یا حتی درست برعکس سوفیا، دختر پنج ساله آنها که همه برنامه‌های تلویزیونی را همراه پدرش می‌بیند.

در واقع عامل تغییر ژیلا خانم همین سوفیا بود. او در روزهای تعطیلات در جواب مادرش به گفتن یک بله کشدار اکتفا می‌کرد. گاهی هم با همه انرژی فریاد می‌زد: «یه دست و جیغ و هورا...» سوفیا موقع فریاد زدن این جمله آنقدر بانمک می‌شد که ژیلا خانم ترغیب شد برنامه‌ای را همراه دختر و شوهرش ببیند. به این ترتیب ژیلا خانم، کلاه قرمزی‌بین شد.

او هر شب خودش را آماده می‌کرد تا راس ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه به تماشای کلاه قرمزی بنشیند، اما بخت چندان با او یار نبود. اقوام آنها برای دید و بازدید عید، دقایقی قبل از شروع کلاه قرمزی از راه می‌رسیدند. ژیلا خانم آرزو می‌کرد عیددیدنی آنها کوتاه باشد، اما درست وقتی آرزو در حال برآورده شدن بود، آقای شادیانی که نمی‌خواست موقع خداحافظی با مهمان‌ها حتی تیتراژ کلاه قرمزی را هم از دست بدهد، از مهمان‌ها می‌خواست کلاه قرمزی را در کنار آنها ببینند.

اینجا بود که دردسر ژیلا خانم آغاز می‌شد. تماشای کلاه قرمزی یعنی حضور آنها تا ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه در منزل و این درست زمانی بود که باید شام صرف می‌شد. ژیلا خانم به همین دلیل در همه مدت نمایش کلاه قرمزی، مشغول پخت و پز بود.

از عجایب روزگار این که ژیلا خانم یک برنامه دیگر را هم دوست داشت؛ «آب پریا». اما از بخت بد زمان نمایش «آب پریا» هم به آماده کردن میز شام می‌گذشت. به این شکل ژیلا خانم اغلب شب‌های نوروز امسال، از تماشای برنامه‌های مورد علاقه‌اش بازماند.

او هر روز به آقای شادیانی گوشزد می‌کرد: «بیخود به مهمونا تعارف نزن بمونن!» آقای شادیانی هم ضمن گوشزد کردن این نکته که این برنامه‌ها بازپخش می‌شود، جواب می‌داد: «حالا دیدی یه دفعه هم ما مهمون بودیم، سر کلاه قرمزی نگهمون داشتن.»

از بخت خوش، این اتفاق رخ داد. ژیلا خانم آنقدر کلاه قرمزی را دوست داشت که می‌خواست دو بار آن را ببیند. حالا آقای شادیانی به او قول داده در صورت آماده شدن لوح فشرده کلاه قرمزی نوروز امسال، آن را برای ژیلا خانم بخرد.

الهام صالح