سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فلسفه طب


نگاهی به فلسفه طب

طب مدرن در طول قرن بیستم پیشرفت های زیادی داشته است پیشرفت های نوین علم پزشکی در کاهش مرگ و میر شیرخواران و عوراض ناشی از بارداری و زایمان, مهندسی ژنتیک, و کشف آنتی بیوتیکها بسیار قابل توجه بوده و حتی در نگرش ما نسبت به شناخت بیماریها و درمان آنها تاثیر به سزایی داشته است

در طب نوین امروز نگرش تجربه‌گراییempircism و استفاده از روشهای آماری آزمون و خطا و کارآزمایی‌های double-blind (دوسویه کور) رویکردی علمی وعینی ایجاد کرده، که در پی‌آن موفقیتهای درمانی قابل قبولی به‌دست آمده است. ولی با تمام این پیشرفتها هنوز تعریف جامع و کاملی از بیماری disease و سلامت health ارایه نشده است.

سلامت و بیماری دو مفهومی هستند که نقش مهم و حیاتی در زندگی روزانه ما بازی می‌کنند. منابع عظیم مالی در تمام کشورها صرف مراقبتهای سلامتی و بهداشتی می‌شود. بسیاری از اشخاص بخش عظیمی از زمان خودشان را در پی‌یافتن رفتارها و روشهایی که اعتقاد دارند سلامتی آنها را افزایش می‌دهد و از بیماری دورشان می‌کند، اختصاص می‌دهند. موفقیتها‌ی پزشکی نیز برای بروز علاقه عمومی به مفاهیم سلامت و بیماری بسیار موثر بوده است.

بنابراین تحلیل مفهوم سلامت health ناخوشیillness و بیماریdisease یک عمل محض عقلانی و تامل فلسفی صرف نمی‌باشد، بلکه پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و قانونی بسیاری دارد. این تامل فلسفی نسبت به سلامتی و بیماری اولین جرقه‌های تفکر فلسفی در حوزه علم پزشکی می‌باشد، که ریشه تاریخی و پیچیده‌ای تا عصر فلسفه یونان دارد. و در طول تاریخ متفکران و اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. با غلبه تجربه‌گرایی در پزشکی و رسیدن به موفقیت‌های قابل‌توجه، پزشکان به این نتیجه رسیدند که می‌توانند به کار بالینی بپردازند، بدون آنکه مبادی طب را به چالش بخوانند. فلسفه طب philosophy of medicine که به‌طور کلاسیک و آکادمیک در۳۰ سال اخیر رشد چشمگیری داشته است، نگاهی از بیرون به علم پزشکی می‌باشد. و علم پزشکی را به منزله یک موجود خارجی مورد مطالعه و کاوش قرار می‌دهد. یعنی از چگونگی تولد و رشد علم طب، از ابزار و روش تحقیق در آن، از نوع تئوریهای آن، از تحولات علم پزشکی، از حوزه عمل پزشکی و مسائل اخلاقی در زمینه‌های درمان و تحقیقات پزشکی، سئوال می‌کند و به‌دنبال پاسخ می‌گردد.

در واقع فلسفه طب به مباحث «شناخت شناسی» epistemology، «هستی شناسانه» antology «ارزش‌شناسی»axiology ، «روش شناسی»methodology ، «منطق»logic که به نوعی با پزشکی مرتبط هستند می‌پردازد. شاید بتوان گفت مباحث ارزش شناسی به‌ویژه اخلاق پزشکی، قسمت مهمی از فلسفه طب را تشکیل می‌دهد که به‌دلیل نیازهای امروز جامعه ‌پزشکی به بحث‌های اخلاقی دیگر، شاخه‌های فلسفه طب را تحت تاثیر قرارداده است. فلسفه طب، مفاهیم تجربه‌گرایی empircism و واقع‌گرایی realism را در علم پزشکی بررسی کرده، و نگاه ما را به تعریف و روشهای کسب شناخت و درمان بیماری متحول می‌کند.

یکی از بزرگترین پیشگامان این عرصه و شاید بنیانگذار فلسفه طب مدرن، لودویک فلک ludwic fleck می‌باشد. او معتقد است که بیماری‌ها، مربوط به طبیعت اشیا نیستند بلکه با استفاده از روش تعلیمی و قراردادی و توسط پزشکان تعریف می‌شوند. از منظر او، تعریف بیماری اختیاری است و منحصراً برخاسته از نحوه تفکری است که با آن روش درمورد بیماری،اندیشه شده است. او این شیوه را تفکر جمعی thought - collective نام نهاد که اعضای یک مجموعه تفکر جمعی از طریق یک نحوه تفکر واحد با یکدگر در تعامل هستند. به نظر فلک، حقایق علمی به شیوه و نحوه تفکری بستگی دارند که متغیر بوده و بر حسب زمان و فرهنگ اجتماعی در حال تغییر است. واقعیت علمی وجود ندارد، بلکه تنها گسترش می‌یابد و می‌توان آن‌را به رشد و تعالی یک موجود زنده تشبیه کرد، که درآن هر جزء هماهنگ با یک کل (ارگانیسم زنده) درحال گسترش و رشد است.

او اولین کسی است که ایده نسبیت بیماری را کشف کرد.۱ هر نوع نظم و ساختار مفروضی که در علم طب به‌کار می‌رود، موجب خواهد شد که تعریف بیماری تغیر کند. یکی از بزرگترین معضلات پزشکی امروز این است که هرکدام از زیرشاخه‌های علم پزشکی(چه از حوزه علوم پایه و چه از حوزه بالینی) بیماری را و حتی یک بیماری خاص را از زاویه دید خود تعریف می‌کنند. به عنوان مثال، گلودرد معناهای متفاوتی برای پزشکان درمانگر، باکتری‌شناسان و اپیدمیولوژیستها دارد. ولی یک نکته مهم است که تمام این تعاریف درهمان (پارادایم) رایج پزشکی و با توجه به مفهوم biomedical (زیست‌ ـ پزشکی) می‌باشد، و از پارادایم‌های دیگر چیزی را به امانت نگرفته‌‌‌اند. اینکه پزشکی هنر ایجاد سلامتی و نگهداری آن می‌باشد یا یک علم است؟ و اینکه مفهوم سلامت و بیماری چیست؟ و نوع معرفتی که پزشکان برای تشخیص و درمان بیماریها به‌کار می‌برند چیست؟ نمونه‌ای از مباحث (هستی‌شناسانه) در فلسفه پزشکی می‌باشد. در حالی‌که سوالات (معرفت شناختی) در حوزه فلسفه طب، بر این اشاره دارد که، آیا بیماری واقعیتی مستقل از ذهن ما دارد؟ آیا بیماری عینی objective است یا ذهنی؟ کدام تعریف از بیماری بر دیگری برتری دارد؟ ملاکهای برتری یک تعریف بر تعریف دیگر چیست؟ فلسفه طب، نگاهی کل‌انگارانه نسبت به علم طب در پیش روی ما می‌گشاید. به‌این گونه که باید مسائل غیرتجربی را نیز در این حوزه دخالت دهیم و انسان را بیش از یک ارگانیسم بیولوژیک بدانیم و تاثیرات روانشناختی،جامعه شناختی را نیز در آن مدنظر قرار دهیم. این نکته یاد‌آور داستان زیبایی است که مولوی در دفتر چهارم مثنوی آورده است، داستان آن دباغ که در بازار عطاران به علت استشمام بوی خوش بی‌هوش می‌شود. چون او همواره با بوی «سرگین» و بوی ناخوش عجین بوده است:

آن یکی افتاد بی‌هوش و خمید چون‌که در بازار عطاران رسید

بوی عطرش زد ز عطاران راد تا بگردیدش سر و بر جا فتاد

آن یکی دستش همی مالید و سرو آن‌دگر کهگل همی‌ آورد تر

آن بخور عود و شکر زد به‌هم و آن دگر از پوششش می‌کرد کم

وآن‌ دگر نبضش که تا چون می‌جهد و آن‌ دگر بوی از دهانش می‌ستد

چون جعل گشتست از سرگین کشی از گلاب آید جعل را بی‌هوشی

سر به گوشش برد هم‌چون رازگو پس نهاد آن چیز بر بینی او

کو به کف سرگین سگ ساییده بود داروی مغز پلید، آن دیده بود

ساعتی شد مرد جنبیدن گرفت خلق گفتند این فسونی بد شگفت ۲

در واقع مولانا در این‌جا اشاره بر این دارد که باید در علت بی‌هوشی تنها از منظر بیولوژیکی، بیمار را نگاه نکنیم بلکه موارد دیگری از جمله نوع شخصیت، نوع کار و به‌طور کلی سایکوسوماتیک او را درنظر بگیریم.

رویکرد «هومنوتیکی» در علم طب، چشم انداز گسترده‌تری در برابر ما می‌گشاید و یکی از مباحث فلسفه طب می‌باشد. در فرایند هرمنوتیکی در پزشکی، بیمار یک ظاهر جسمانی دارد که در واقع صورت خارجی یک «حقیقت» نهفته و پوشیده است، که برای فهم او باید بیمار را به منزله یک «متن text » در نظر بگیریم و سپس به تغییر او بپردازیم. از منظر هرمنوتیکی ،بیماری، بخشی از یک کل مجموعه در نظر گرفته می‌شود و ابتدا خود «شخص» مطالعه و فهمیده می‌شود، و سپس به درمان شخص اقدام می‌شود. هرمنوتیک در پزشکی، یعنی نگاه کردن به بیمار از منظری بالاتر و نباید تنها به‌دنبال اصلاح کارکرد مختل ارگانها بود. بلکه باید کلیت بیمار را بهبود بخشید.

پاورقی:

ludwik fleck:founder of the philosophy of modern medicine the canc.J.۵:۶:۳۰۴-۳۰۵.۱۹۹۲ ۱.

۲.مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، دفتر۴، بیت۲۵۷به بعد

۳.H arrison s .principles of internal medicine.edition ۲۰۰۱ .volume۲ .page۱۶۵۷

۴. همان

۵. همان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.