اردیبهشت

با چشم‌هایی که از باران شروع می‌شود
پلک می‌زند
پشت پنجره‌هایی که بیدار مانده‌اند
اردیبهشت
با پیراهنی از بابونه​
تا نیمه راه دویده است
تا خلوت خاطره‌انگیز بهار
تا عشق
ما …

با چشم‌هایی که از باران شروع می‌شود

پلک می‌زند

پشت پنجره‌هایی که بیدار مانده‌اند

اردیبهشت

با پیراهنی از بابونه​

تا نیمه راه دویده است

تا خلوت خاطره‌انگیز بهار

تا عشق

ما مثل دخترکان ایلیاتی

که هزار بهار تازه می‌شود

با گل‌های دامن‌مان

لی‌لی‌کنان به تماشای تابستان آمده‌ایم

تا آغاز شویم

با تازگی بیدهای مجنون

تا تازه شویم

با نفس علف‌هایی که باد را به حرکت درآورده‌اند

مهربان من! خوب نگاه کن

اردیبهشت تا نیمه راه آمده است

و خورشید تن می‌شوید

در برفاب‌های زاگرس

در چشمه‌های هزار مسجد

و لمیده است در سایه‌سار سپیداران هراز

اردیبهشت است

باید دوباره قصه بیاغازیم

شعر بنوشیم

سپید بمانیم

و آواز بخوانیم تا خرداد

اردیبهشت است

پا به پای سبزه‌ها

قد می‌کشیم تا آفتاب

تا جوان بمانیم