جمعه, ۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 21 February, 2025
لی کم وینگ یک استاد واقعی Lee Kam Wing A True Master
![لی کم وینگ یک استاد واقعی Lee Kam Wing A True Master](/web/imgs/16/150/kmi0e1.jpeg)
تمرین هنرهای رزمی به مدت چهل سال و زندگی در آسیا پانزده سال چیزهای بسیاری در مورد هنرهای رزمی به من آموخته است. حقیقتی به وضوح مشخص است که پیدا کردن یک استاد واقعی این هنرها همانند مشاهدهٔ یک خورشیدگرفتنگی کامل است.
منظور از استاد هنرهای رزمی چیست؟ من قضاوت خود را براساس سه معیار انجام میدهم.
۱) تخصص فیزیکی اوست.
۲) عمق دانش سابقه، استراتژی و بصیرت در اجرا.
۳) جنبه روحی آن.
این قانعکننده نیست اما برای من در سه کلمه خلاصه میشود: انسانیت، بزرگمنشی، ادب و تواضع. یک استاد هنرهای رزمی توانائیهای، تندرستی و جنگجوئی را تجسم میکند، مضاف بر اینکه او همچنین دانش وسیع از این هنر و قوهٔ انسانیت را دارد بدون شک استاد لی کم وینگ یک استاد واقعی و تمام عیار در هنرهای رزمی میباشد.
● در راه هنگکنگ
۲۰ سال پیش من هنوز در زادگاه خودم در دانبورگ Danburg و کانک تیکات Connenticut بودم. از هفت سالگی مشغول انجام هنرهای رزمی هستم و در ۲۴ سالگی به کمربند سیاه دان ۳ در اوکیناوا ته رسیدم. من در نزدیکی نیویورک اقامت داشتم و گهگاهی به چیناتون (محله چینی نشین) سر میزدم. هدفم دیدن از کلیه فروشگاههای هنرهای رزمی و صرف یکی دو وعده از غذاهای چینی بود. سپس در پایان روز با آخرین قطار به خانه باز میگشتم. در راه بازگشت فقط آنهائی که با خوششانسی در یکی از شهرکهای چینیها زندگی میکردند، میتوانستند تجهیزات تمرین و سلاحهای سنتی و کتابهای MA را بیابند. برای طرفداران ورزشهای رزمی این مکانها غنیمت میباشند. طی یکی از این گشت و گذارها، گنجی را یافتم. کتاب استاد (لی کم وینگ). در اینجا برای اولینبار بهصورت قابل توجهی یک نسخه با ارزش از کتاب افسانهٔ ۷ ستاره مانتیس کونگفو وجود داشت. چنین یافتی همانند طلا برایم مهم بود. مانتیس یکی از شیوههای شائولین بود که درباره آن شنیده بودند. اما کسی از آن چیزی نمیدانست. در حقیقت تمام آنچه که ما از سبکهای اسرارآمیز چینی میدانیم به برادران شاو SHAW مثل شائولین مانتیس برمیگردد. ولی آنهائی که واقعی نبودند ما آنها را میشناسیم به زودی پس از مدتی من اسراری را از سبک ۷ ستاره مانتیس کشف کردم. تکنیکها و تمرینهای کتاب اول را به بهترین نحو یاد گرفتم و یک دورهٔ حرفهای مانده است. طبیعتاً صدها سئوال برای من خلق شده بود که مجبور بودم برای جواب آن به هنگکنگ بروم. ماههای بعدی بیشتر کار کردم و پولم را پسانداز کردم. وقتی سوار هواپیما شدم چندصد دلار بیشتر برای هزینهها و خرید کتاب لی کم وینگ نداشتم.
● سیفو Sifo Lee
بهزودی وارد اتاق هتلم شدم و برای گشت و گذار در هنگکنگ خارج شدم و به باغها، قله و جاهای دیدنی دیگر رفتم ولی لیستی از مدارس کونگفو داشتم که باید به آنجا میرفتم. با توجه به تمامی نکات مدرسهٔ سیفو لی اولین مدرسه برای دیدن من بود. این به من فرصتی داد تا با دو تفکر و ایده از آموزگاران در هنگکنگ آشنا شوم. اولی بر این باور بودند که هنوز در دورهٔ کوئین Qing بهسر میبرند و وظیفه مذهبی خود میدانستند که بهغیر از افراد چینی به کس دیگری آموزش ندهد. من هیچوقت تحمل این عقبماندگی فرهنگی را نداشتم. گروه دوم از اینکه به خارجیها آموزش میدادند، خوشحال بودند.
بالاخره وقتی درب خانه سیفو لی را زدم تصورم این بود که همهچیز را خواهم دید ولی اشتباه میکردم. از همان ابتدا رفتار لی کم وینگ کاملاً دوستانه و مانند یک آقا بود. از من پرسید:
چگونه در مورد این مدرسه او، اطلاع بهدست آوردهام. گفتم: کتابهایش را خواندهام. خیلی متعجب و راضی بهنظر آمد. آیا چیزی از آنها یاد گرفتهام؟ چندین تکنیک را آموختم. با لبخند و اشاره از من خواست تا ادامه بدهم. ادامه دادم، آیا تلاشی برای یادگیری انجام دادم. با سر تأکید کردم و خیر هنوز که نتوانستهام.
بلافاصله لی کم وینگ به طرف من آمد و آموزش را شروع کرد.
اولین چیزی که بهنظرم رسید حالتش بود. عمیق، بسیار ثابت و روان بود. همانطور که هر استاد هنرهای رزمی، حالت و حرکات پا را اساس این هنرها میدانند. خبرهای مستقل استحکام و پویائی چرخهای هنرهای رزمی میباشند. بدون آنها هرچهقدر هم قوی باشی کار بهجائی نخواهد برد.
طی دهها سال تجربه من، تنها کسی که بهتر از کی کم وینگ استحکام داشت. قهرمان سابق کاراته سنگین وزن جولویس میباشد و این واقعاً نکته جالبی است. هرچهقدر بیشتر از نزدیک مشاهده میکنم بیشتر زیبائی و خلوص حرکت لی را میبینم.
مشاهده استادی چون وی در یک حرکت قابل تحسین است ولی دیدن آن در این دوره در بین سلطه استادان برتر حتی تحسینبرانگیزتر است.
● راه مرشد
Teh Way of the Mantis
برنامه کلاسها بعد از ظهر ساعت ۷ برگزار شد. با قدری تعجب. فقط شش هنرجو در کلاس موجود بودند که سه تای آنها خارجی بودند. متوجه شدم که کلاس سیفو لی کلاسی کوچک بود که فقط دوازده نفر میتوانستند در آن تمرین کنند. بعدها فهمیدم که سیفو لی در مکان دیگری کلاسهای عمومی بزرگتری را برگزار میکند. کلاسهای لی کم وینگ در (شوئیی پو) از نوع عادی و گروهی نمیباشند ولی بیشتر فردی با هر هنرجو بر روی مواد خاصی کار میشود. اما بگذارید به شما بگوئیم اگر سیفو لی متوجه شود که شما یک حرکت را یاد گرفتهاید سریعاً سراغ حرکت بعدی میرود. دو نکته مفید برای این سرعت زیاد وجود دارد.
۱) و بازوان او که همیشه اگر شما میخواهید برای مدت کوتاهی در هنگکنگ مانند هنرجویان خارجی باشید. سیفو لی این را وظیفه خود میداند که تا آنجا که امکان دارد به شما بیاموزد.
۲) با توجه به این روش گسترده استاد لی شما زمانی را برای از دست دادن ندارید. ۸۱ فرم مختلف بین سلاحهای کلاسیک و دست خالی وجود دارد. تعدادی از آموزشیارها را با روشی ساده تعلیم دادهام برای اینکه آنها خیلی کم میدانند. سیفو لی تعلیمات بیشتری میدهد چون بیشتر میداند.
اولینبار که به هنگکنگ رفتم تنها یک سال طول کشید و سیفو لی مشغول یاد دادن سه فرمی بود که در کتاب چاپ شده بود. اگر چیزی از کونگفو بدانید مطمئناً از این دستآوردها قدردانی خواهید کرد. من کار لی وینگ را با کیسه شن و آدمک چوبی دیدهام و لرزههای اتاق با ضربههای او را احساس کردهام. بعداً وقتی که او مرا آموزش میداد، من قدرت دستان در کنترل او بود را احساس میکردم.
● راه مرد
The Way of the Man
در اولین شب پس از کلاس میخواستم سیفو لی را بهمنظور تشکر و قدردانی برای شام به رستوران دعوت کنم. قانع کردنش برایم کمی سخت بود. او میگفت که شامش را خورده ولی میدانستم، مردم چینی هنگکنگ علاقه مخصوصی به صرف عصرانه دارند.
رستورانهای زیادی در این منطقه مخصوص این خوراکیهای لذیذ وجود داشت. با اصرار من سرانجام موافقت کرد. نمیدانستم کجا بروم. برای همین این را برعهده سیفو لی گذاشتم و به او گفتم ما را به یک رستوران خوب ببرد. او مرا به کنار خیابان پیش یک دستفروش ماکارانی برد. من گفتم: آه! نه... اینجا نه اما سیفو لی سفارش را داده بود. به سرعت دو کاسه از ماکارانی خوشمزه و گرم آماده شد و من حساب کردم همچنان که میخوردیم در مورد موضوعات مختلفی صحبت میکردیم. چیزی که به وضوح مشخص بود صداقت و ادب این مرد بود. شام صرف شد. از سیفو لی برای همهچیز تشکر کردم و به او گفتم ضمن حضورم در هنگکنگ حتماً برای یادگیری حرکات رزمی پیش خواهم رفت و سرانجام از وی پرسیدم از کجا باید برای برگشت سوار تاکسی شوم! او پرسید: تاکسی؟ او با توجه به من نگاه کرد. او به گوشه تاریک توجه کرد و گفت: ولی مترو آنجاست واقعاً آنجا بود. در گوشهای تاریک که با ما ۵ دقیقه فاصله داشت. نه، نمیخواهم وقتم را برای پیدا کردن آن تلف کنم. سیفو لی گفت: مسئلهای نیست.
و من شانس خوبی برای ملاقات با یک استاد هنرمند واقعی هنرهای رزمی یعنی لی کم وینگ را پیدا کردم.
اثری از: رابرت. تی. توهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست