پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
نجات بخشی در آیین زرتشت
همهٔ ادیان جهان به گونهای معتقدند كه هرگاه بشر به لحاظ معنوی و اخلاقی پا در انحطاط و ورطهٔ هلاك گذارد، و از مبدأ هستی فاصله گیرد، و جهان را تاریكی جهل، غفلت و ستم در برگیرد، شخصیتی نجاتدهنده ظهور خواهد كرد. در هر آیینی، به صورت رمز به حقایقی اشاره شده كه با معتقدات آیینهای دیگری توافق و هماهنگی دارد.
در آیین مزدیسنا هم اعتقاد به موعود نهایی و منجی آخرالزمان، از عقاید رایج و استوار است و در متون مقدّس زرتشتی (اوستا و كتب روایی پهلوی) افزون بر بشارت و اشارت به ظهور رهانندهٔ عدالتگستر (سوشیانت)، از تولّد، ظهور، یاران و دستاوردهای نهضت او سخن گفته شده است.
در این مقاله كوشیدهایم دیدگاه زرتشت را دربارهٔ موعود نهایی (سوشیانت) از متون مزدیسنا استخراج و بررسی كنیم.
نجاتبخشی در آیین زرتشتی، زیر عنوانِ موعود مزدیسنا مطالعه میشود. بیشتر زرتشتیان بر این عقیدهاند كه مطابق متون مقدس اوستا، و متون روایی پهلوی، فرد یا افرادی در آخرالزمان ظهور كرده، آیین گرفتار در رنج و محنت فراوان مزدیسنا را دوباره احیا خواهند كرد؛ (پورداود، ۱۳۷۴: ص ۲؛ مصطفوی، ۱۳۶۱: ص ۹ و ۱۰) چنان كه افرادی از پیروان این آیین بر این باورند و كوشیده تا اندیشهٔ نجاتبخشی و دستمایههای نخستین آن را متعلّق به دیانت خویش معرّفی كنند و دیگران را از این بابت وامدار آیین زرتشتی بدانند؛ البتّه نباید این نكته را از یاد برد كه در مقابل، گروه اندكی نیز ظهور منجی آخرالزمان را نمیپذیرند و بر انكار آن اصرار میورزند. علّت این اختلاف به متون اوستایی برمیگردد.
این متون دربارهٔ موعود آخرالزمان قابلیت آن را دارد كه با برداشتهای هرمونوتیكی، بتوان قرائتهای گوناگون از آن داشت. در این صورت به رغم آنچه به عقیدهٔ برخی در اثبات موعود آخرالزمان صراحت دارد، معنایی خلاف آن را برداشت میكنیم. دستور زبان اوستایی، وجود لغات ناآشنا و عدم آشنایی دقیق با اندیشههای حقیقی زرتشت، امكان تأویل و تفسیر درست آن را از همگان سلب كرده است. (احمد تفضّلی ۱۳۷۶: ص ۱۱۷) را عقیده بر این است كه مسئلهای تاریخی نیز بر این مشكل ادبی افزوده شده است. بدین ترتیب كه از ابتدا به شارحان و مفسّران اوستا روی خوش نشان ندادند؛ بلكه آنان را زندیق نام نهادند؛ یعنی كسی كه اوستا را بر خلاف موازین شرعی تأویل میكند. بدین ترتیب، تفسیر و شرح دقیق اندیشههای زرتشت ناممكن شده است؛ البته این اختلاف نظر، اختصاص به آیین مزدیسنا ندارد و در دیانتهای دیگر نیز چنین اختلاف برداشتهایی از متون مقدّس دینی رایج بوده و هست. چنین است كه پیروان اوستا، دربارهٔ رهاننده و موعود آخرالزمان با هم اختلاف دیدگاه یافتهاند: اكثریت موافق، و اقلیت مخالف.
ما مطالعهٔ خود را دربارهٔ نجاتبخشی در آیین زرتشت بر پایهٔ دو دسته از متون دینی مزدیسنا پیمیگیریم: اوستا، و كتب روایی پهلوی.
هر چند همهٔ بخشهای اوستا به یك اندازه معتبر نیست و بخش نخست آن تحت عنوان گاتها ویژگی خاص دارد، در عین حال به معنای بیاعتباری بخشهای دیگر كتاب مقدس زرتشتیان نیست؛ بلكه گاتها به صورت سرودههای زرتشت به وسیلهٔ خود او املا شده است (تفضلّی، همان، ص۳۵). بخشهای دیگر نیز هر چند به عقیدهٔ پژوهشگران، جنبهٔ الاهی و مقدّس دارد، از مرده ریگ پیامبر مزدیسنا به شمار نمیآید.
از اوستا دو متن معتبر وجود دارد كه هر دو مورد پذیرش جامعهٔ زرتشتیان ایران است:
۱. اوستا؛ تفسیر و توضیح ابراهیم پورداود در قالب مجلدات جداگانهٔ گاتها، یسنا، یشتها، ویسپرد، خرده اوستا، و وندیداد.
۲. اوستا؛ به گزارش جلیل دوستخواه، ۲ جلد.
گفته میشود: كتاب مقدّس زرتشتی در گذر زمان دچار كاستی شده است. چنان كه حجم اوستای فعلی را یك چهارم حجم اوستای رایج در روزگار ساسانیان دانستهاند (مصطفوی، همان: ص۸۳). همین مؤلّف عقیده دارد كه در قسمتهای از دست رفته و نابود شدهٔ اوستا، مطالب بیشتری دربارهٔ موعود آخرالزمان وجود داشته كه در متن كنونی دیده نمیشود (همان). احتمالاً در اوستای عصر ساسانی یك بخش مخصوص دربارهٔ موعود مزدیسنا بوده كه «بامداد نسك» نام داشته است و امروزه در دسترس نیست (پورداود، همان: ص ۳). با این حال، مطالب اوستای فعلی در حدّی هست كه بتوان به كمك متون روایی پهلوی، دیدگاه این آیین را دربارهٔ موعود آخرالزمان به دست آورد.
در مجموعهٔ كتابهای روایی و تفسیری پهلوی چند نمونه اهمیّت ویژهای دارد:
۱. دینكرد نوشتهٔ آذر فرنبغ كه در كتابهای هشتم و نهم به اختصار و تفصیل از مندرجات نسكهای اوستایی دورهٔ ساسانی سخن رفته است.
۲. بندهش (هندی و ایرانی).
۳. روایات داراب هرمزدیار.
افزون بر این كتابها، مینوی خرد، زرتشتنامه، جاماسبنامه، زندبهمن یشت و... برای شناخت دیدگاه مزدیسنا در بارهٔ منجی آخرالزمان مفید تواند بود. چند اثر جداگانه و مستقل نیز در اینباره نوشته شده است. از جمله میتوان به دو عنوان ذیل اشاره كرد:
۱. سوشیانس، ابراهیم پورداود.
۲. سوشیانت، یا سیر اندیشه ایرانیان دربارهٔ موعود آخرالزمان، علی اصغر مصطفوی.
● سوشیانت
منجی(های) موعود اوستا، سوشیانس نام دارد كه اغلب به معنای «رهاننده» تعریف شده است (گاتها، ص ۱۰۹). این واژه در زبان پهلوی به صورت سوشیانت، و سیوسوش آمده و از ریشهٔ سوه به معنای بهره و منفعت، گرفته شده است. واژهٔ فارسی سود نیز از همین ریشه است (مصطفوی، همان: ص ۵۳).
سئوشیانت، صفت به معنای سودمند یا سود رساننده و سود بخشنده از ریشهٔ فعل سو به معنای سود دادن است. واژههای سو و سوه كه در تفسیر پهلوی اوستا، سوت (سود) ترجمه شده، در نامهٔ مقدّس بسیار به كار آمده است (همان).
این واژه در گاتها به دو صورت مفرد و جمع آمده است. زرتشت در گاتها چندین بار خود را در صیغهٔ مفرد، سوشیانت یعنی رهاننده یا نجاتدهنده نامیده است؛ از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره كرد: اشتودگات، یسنا ۴۵ قطعه۱۱، وهیشتواشت گات، یسنا ۵۳ قطعه۲؛ سپنتمدگات، یسنا ۴۸ قطعه ۶. در این قطعه میگوید:
كی خواهم دریافت [دانست] ای مزدا و ای اشاكه شما نسبت به كسی كه در پی تباه كردن من است، توانا و زبردستید؛ آنچه پاداش نیك نهاد است، باید بخوبی از آن اطلاع یابم؛ از این روی، رهاننده (سوشیانت) را آرزوی آن است كه از قسمت خویش باخبر باشد.
چنان كه در یسنا ۵۳ قطعه ۲ میگوید:
گی شتاسب هوادار زرتشت اسپیتمان [بوده] و راه راست دینی را برگزیدهاند كه اهورامزدا به رهاننده (سوشیانت) فرو فرستاده است.
این واژه در سه مورد نیز به صورت جمع آمده است: در یسنا ۳۴ قطعه ۱۳ میگوید:
ای اهورامزدا! آن راه منش نیك كه به من نمودی، همان راه آموزش رهانندگان (سوشیانتها) است.
در یسنا ۴۶ قطعه ۳ میگوید:
ای مزدا! كی سپیده دم آن روز فرا خواهد رسید كه با آموزشهای فزایشبخش خردمندانه رهانندگان، خیر و نیكی به نگاهداری جهان بدرخشد؟
در یسنا ۴۸ قطعه ۱۲ میگوید:
ای مزدا! چنین خواهند بود رهانندگان سرزمینها كه با منش نیك، خویشكاری میورزند و كردارشان بر پایهٔ خیر و نیكی، و آموزشهای توست. براستی آنان به درهم شكستن خشم برگماشته شدهاند.
از این قطعات بخوبی دریافت میشود كه عقیده به موعود آخرالزمان و این كه كسی خواهد آمد و جهان را از چنگال اهریمن خواهد رهانید و آدمیان را از یك زندگی بیگزند بهرهمند خواهد ساخت، نزد ایرانیان بسیار قدیم و شاید منسوب به خود مؤسس دین مزدیسنا است (مصطفوی همان: ۵۵؛ پورداود، همان: ۱۰).
آنجا كه در قسمتهای دیگر اوستا همانند گاتها، سوشیانت به صیغهٔ جمع آمده، از آنان یاوران دین اراده شده است. به عبارت دیگر، پیشوایان كیش و جانشینان زرتشت و نیكان و پارسایانی كه از آنان سودی آید و مردم را به راه راست راهنمایی كنند و مایه رستگاری باشند و دین مزدیسنا را بیارایند، سوشیانتها نامیده شدهاند (همان: ۵۵). در مواردی هم سوشیانت به صیغهٔ جمع آمده و مقصود از آن سه موعود مزدیسنا یا سه پسران آیندهٔ زرتشت است كه سرانجام هر یك ظهور خواهند كرد و بار دیگر آیین زرتشت را تازه كرده و جهان فرسوده، فرتوت و ویران را آباد، تازه و خرم خواهند ساخت. چنان كه در یسنا ۹، قطعه ۲؛ یسنا ۲۴، قطعه ۵؛ در فروردین یشت، قطعهٔ ۱۷، و در زامیادیشت قطعهٔ ۲۲ آمده است (همان: ۵۶).
از جمله مواردی كه در اوستا، واژهٔ سوشیانت مفرد آمده و از آن بویژه واپسین موعود مزدیسنا اراده شده، از این قرار است: یسنا ۲۶ قطعه ۱۰؛ یسنا ۵۹ قطعه ۲۸؛ ویسپرد، كرده ۲، قطعه ۵؛ فروردین یشت، قطعههای ۱۲۹ و ۱۴۵؛ زامیادیشت، قطعه ۸۹؛ گشتاسب یشت، قطعه ۳۰؛ وندیداد، فرگرد ۱۹، قطعهٔ ۵.
به هر حال باید تفسیر دقیقتر سوسیانش را از بخشهای دیگر اوستا: یسنا، یشتها، ویسپرد، خرده اوستا، و وندیداد به دست آورد. هرچند این جملهها به لحاظ سبك و سیاق با گاتها تفاوت دارد، شاید بتوان علّت را در بازنویسی، و تقریر دوباره این كلمات به وسیلهٔ موبدان زرتشتی دانست كه مدتها پس از او انجام شده است.
در اوستای فعلی، رهانندگان در سه نفر خلاصه شدهاند:
۱. اوخشیت ارته، كسی كه قانون مقدس را میپروراند؛
۲. اوخشیت نمنگه، كسی كه نماز را بر پای میدارد؛
۳. استوت ارته، كسی كه همه از پرتو او به زندگی فنا ناپذیر میرسند (پورداود، همان، ص ۱۵).
در كتابهای روایی پهلوی، نخستین موعود، اوخشیت ارته را هوشیدر یا خورشیدر؛ دومین موعود، اوخشیت نمنگه را هوشیدر ماه یا خورشید ماه، ثبت كردهاند. برای پرهیز از اشتباه، بامی را به دنبال نام موعود نخست افزودهاند: هوشیدربامی كه به معنای فروزنده، تابنده و درخشان است (مصطفوی، همان: ص ۶۳ و ۶۴). برخی مؤلّفان، نخستین موعود را هوشیدربامی، دومین را هوشیدرماه، و سومین را سوشیانت نامیدهاند (همان، ص ۶۴). در چند جای اوستا از این سه تن ستایش شده است؛ از جمله:
ما میستاییم فروهر مقدس درگذشتگان پاكدین را و فروهرهای پاكدینانی كه در حیات هستند و فروهرمردانی كه هرگز متولّد نشدند و سوشیانتهایی كه نوكنندهٔ جهان خواهند بود
(یسنا ۲۴، قطعه ۵).
فروهر پاكدین اوخشیت ارته را میستاییم. فروهر پاكدین اوخشیت نمنگه را میستاییم. فروهر پاكدین استوت ارته را میستاییم (فروردین یشت، قطعه ۱۲۸).
هر چند به تصریح اوستا (یسنا ۴۶ قطعه ۳۱) زرتشت تجسّم نیكی و خیر، و كمال، بزرگترین سوشیانت است، واپسین نجاتبخش نیست؛ بلكه به تصریح همین بخش، واپسین نجات بخشان، كسانی هستند كه جهان را نوكنند و خلایق را پیرنشدنی و نامیرا، ناپژمردنی و جاویدان و بالنده و كامروا سازند. درآن هنگام مردگان دگر بار برخیزند و بیمرگی به زندگان روی آورد؛ سوشیانت پدیدار شود و جهان را به خواست خویش نو كند (زامیادیشت، كرده ۱، قطعات ۹ ۱۱).
ابراهیم پورداود (همان: ص۱۰ ۱۸) از آنچه در این باره گذشت، نتیجه میگیرد كه واژهٔ سوشیانس در كاربردهای جمع خود در اوستای نو، شامل زرتشت، و حامیان و یاران و مبلّغان و نوسازان و آرایندگان جهان پایانی است.
ویژگیهای عمدهٔ آنان عبارت است از خردمندی، نیكوكاری، سودرسانی به همهٔ موجودات، غلبه بر خصومت دیوها و مردم، پاك كردن جهان از دروغ، ستایش پروردگار و آراستن عالم معنوی.
از توضیحات كتابهای روایی پهلوی پیرامون منجیان سهگانهٔ آیین مزدیسنا به دست میآید كه نبرد خیر و شر، نیكی و بدی به نوعی تقدیر خود اهورامزدا است و در این میان، سه موعود آخرالزمان، سه نقطهٔ اوج و در عین حال سه نقطهٔ عطف دین زرتشتی شمرده میشوند. آنها طبق خیر و نیكی رفتار كرده، در عمل آن را آموزش میدهند. آنها هستند كه نماز و تحیّات به آستان اهورامزدا را به جای میآوردند. آنان از دریاچه كیانسیه پا به عرصهٔ زندگی نهاده و ضدّ اهریمن قیام كرده، آفرینش او را در هم میشكنند و میان مردم را به راه راست آورده، دین را گسترش میدهند؛ چنان كه به آدمیان نیز راستی میبخشند (ر.ك: دینكرد، كتاب هفتم، فصل۷، قطعات ۴۵ ۴۷ یسنا، ج ۱، ص ۲۰).
منابع و مآخذ
۱. ابراهیم پورداود، گاتها، تفسیر و توضیح، انجمن زرتشتیان ایران، بمبئی، ۱۹۳۸ م.
۲. اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، مروارید، تهران، ۱۳۷۹
۳. بندهش ایرانی، ترجمهٔ مهرداد بهار، توس، ۱۳۶۹ش.
۴. بندهش هندی، ترجمهٔ رقیه بهزادی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، ۱۳۶۷ش.
۵. پورداود، ابراهیم، سوشیانس، فروهر، تهران، ۱۳۷۴ش.
۶. تفضّلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، سخن، تهران، ۱۳۷۶ش.
۷. حكیمی، محمّدرضا، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۸. مصطفوی، علیاصغر، سوشیانت یا سیراندیشه ایرانیان دربارهٔ موعود آخرالزمان، بینا، تهران، ۱۳۶۱ش.
۹. مینوی خرد، به اهتمام احمد تفضّلی، توس، تهران، ۱۳۶۴
۱۰. یسنا، تفسیر و توضیح، ابراهیم پورداود، انجمن زرتشیان ایران، بمبئی، ۱۹۳۸ م.
۱۱. یشتها، تفسیر و توضیح، ابراهیم پورداود، انجمن زرتشتیان ایران، بمبئی، ۱۳۰۹ ش.
*دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست