چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ترکیه, با دو بال غرب و شرق


ترکیه, با دو بال غرب و شرق

ترکیه از جمله کشورهای نوپایی است که در سال ۱۹۲۳ بر روی خرابه های امپراتوری عثمانی و به عنوان رهاورد جنبش کشورهای نوین و ملی گرای نشأت یافته در اروپا پای به عرصه وجود گذاشت و از زمان تاسیس به عنوان کشوری لائیک ـ که قانون اساسی ترکیه هم به این نکته اشاره می کند ـ نگاه خود را به فرهنگ غربی دوخت

ترکیه از جمله کشورهای نوپایی است که در سال ۱۹۲۳ بر روی خرابه‌های امپراتوری عثمانی و به عنوان رهاورد جنبش کشورهای نوین و ملی‌گرای نشأت یافته در اروپا پای به عرصه وجود گذاشت و از زمان تاسیس به عنوان کشوری لائیک ـ که قانون اساسی ترکیه هم به این نکته اشاره می‌کند ـ نگاه خود را به فرهنگ غربی دوخت. زیرا آن را نمونه و الگوی تمدنی به شمار می‌آورد که باید از آن تبعیت نمود. در این شک نیست که حاکمیت چنین دیدگاهی در ترکیه را باید در گرایشات غربی «کمال آتاتورک» بنیانگذار ترکیه نوین ملاحظه کرد؛ کسی که هدفش قطع کامل ارتباط ترکیه جدید با میراث برجای مانده از امپراتوری کهن عثمانی بود، به همین منظور وی رسم الخط زبان ترکی مورد استفاده در معاملات تجاری و بازرگانی را لغو و رسم الخطی ابداع کرد که در آن حروف لاتین مورد استفاده قرار می‌گرفت. به این ترتیب میان دو نسل جدید و قدیم ترکیه شکافی تاریخی به وجود آمد که مهم‌ترین وجه مشخصه آن دانستن زبان ترکی جدید و فراموشی زبان قدیم از سوی نسل جدید بود.

همچنین وجه تمایز ترکیه از سایر کشورها را باید در قانون اساسی این کشور ملاحظه کرد که به ارتش از این حیث که حامی و پشتیبان مذهب کشور یعنی سکولاریسم است، امتیاز ویژه‌ای می‌دهد. افزون بر آن ارتش در صورت بروز هرگونه تحرکاتی جهت تغییر ساختار لائیک دولت اجازه دخالت سیاسی در اوضاع را خواهد داشت، به همین دلیل است که ملاحظه می‌کنیم ارتش ترکیه طی سال‌های ۱۹۶۰، ۱۹۷۱ و ۱۹۸۰ دست به چند کودتای قانونی زد که آخرین آن در سال ۱۹۹۷ صورت گرفت و طی آن ارتش، نجم‌الدین اربکان، نخست وزیر اسلامگرای این کشور را از قدرت برکنار کرد.

ارتش مانعی بر سر راه پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا بشمار می‌آمد و عجیب این بود که نیروهای نظامی این کشور از پایگاه مردمی گسترده‌ای نیز در میان ترک‌ها برخوردار بودند و بسیاری از نظرسنجی‌های به عمل آمده به این نکته اشاره داشت. در این میان دولت رجب طیب اردوغان موفق شد، قدرت سنتی ـ سیاسی ارتش را به حاشیه براند که این امر خود نتیجه تغییر و تحولات اجتماعی متعددی بود و همین امر موجب شد پس از ایجاد تعدیل‌هایی در قانون اساسی این کشور که نقش نیروهای نظامی را کاهش می‌داد، آن را به همه‌پرسی بگذارد.

به هر روی تغییر و تحولات هرگونه که باشند، اگر از زاویه یک تحلیل فرهنگی برای فهم گرایشات موجود در ترکیه نگریسته شود، درمی‌یابیم که با وجود تلاش مستمر و پیگیر دولت‌های ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا، گرایشات مردمی در این کشور به سمتی جریان دارند که مخالف گرایش به غرب است و این امر را باید در تلاش جریان‌ها و گرایشات اسلامی برای تدوین و ارائه مفهومی اسلامی، به‌روز و نیمه‌مدرن از اسلام و سیاست‌های موجود ملاحظه کرد که به احزاب سیاسی ـ اسلامی این کشور اجازه داد، اکثریت را در انتخابات کسب کنند و بارزترین نتیجه آن انتخابات اخیر بود که در آن اردوغان به عنوان نخست وزیر و عبدالله گل به سمت رئیس جمهور برگزیده شدند.

با این که اردوغان نماینده حزب سیاسی ـ اسلامگرای فعال و تاثیر‌گذاری است که به جای تمرکز بر گرایش به غرب بر بازگشت به خویش و بخصوص تمدن کهن عثمانی توجه دارد، اما در زمینه روابط بین‌الملل اردوغان همچنان چشم پیوستن به اتحادیه اروپا دارد. زیرا پس از موفقیت‌های اقتصادی و بازرگانی که ترکیه آنها را تحقق بخشید، برنامه‌ای در دست دارد تا به موجب آن ترکیه نوین نقش بارز و مهم‌تری را در روابط بین‌الملل ایفا نماید و این جز با پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا حاصل نمی‌شود.

با این همه در سال‌های اخیر ـ و شاید پس از شکست این کشور در پیوستن به این اتحادیه ـ ملاحظه شده که ترکیه با قدرت بر کشورهای همجوار تمرکز نموده و تلاش دارد نقش خود را در خاورمیانه و مسائل سیاسی آن پررنگ‌تر نماید. هرچند این کشور از جمله هم‌پیمانان مستحکم رژیم صهیونیستی بوده و انجام تمرین‌های نظامی مشترک و همکاری‌های استراتژیک نیز گواهی بر این مدعاست.

نقش ایران و ترکیه در حوزه سیاست‌های جهان عرب همچنان ادامه دارد، اما موضع ترکیه در برابر رژیم صهیونیستی، بویژه پس از تجاوز این رژیم به کاروان آزادی و کشته شدن ۹ ترک در این تجاوز بسیار تند و شدید شد و اگر به این موضع، سخنان قاطعانه اردوغان را بیفزاییم که گفت حماس نه یک جنبش تروریستی که یک جنبش مقاومت است، درمی‌یابیم که در برابر رویکردهای جدیدی در سیاست‌های ترکیه قرار گرفته‌ایم.

در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا ترکیه از تمایل خود در پیوستن به غرب که از طریق اتحادیه اروپا نمود پیدا می‌کرد، صرف‌نظر کرده و به جای آن به برقراری رابطه و توسعه و گسترش این روابط با کشورهای عربی روی آورده است؟

● معمار سیاست خارجی ترکیه

در این باره باید توجه داشت که معمار سیاست خارجی جدید ترکیه پروفسور احمد اوغلو، مشاور رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه است. اهمیت اوغلو در این نهفته است که وی استراتژیست بلندپایه‌ای است که کتاب مهمی تحت عنوان عمق استراتژیک را به رشته تحریر درآورد و یک سال پیش از رسیدن حزب عدالت و توسعه به قدرت آن را چاپ و منتشر کرد. می‌توان گفت، سیاست نوین ترکیه اجرای دقیق و مو به موی نظریه استراتژیک اوغلو است.

تحلیل اوغلو بر این استوار است که وی با دقت بسیار مراحلی را که جهان پس از حوادث ۱۱ سپتامبر شاهد آن بود مشخص می‌کند. حادثه‌ای که جهان را وارد مراحل جدیدی ساخت، زیرا پس از سخنان و شعارهای آزادیخواهانه‌ای که از پایان جنگ سرد ایراد گردید، سخنان و شعارهای امنیتی جای آنها را گرفت و نمود آن را در دو جنگ افغانستان و عراق ملاحظه کردیم.

این دوره امنیتی ۳ مرحله را شامل می‌شود:‌

ـ مرحله روحی و روانی که طی آن جنگ افغانستان بوقوع پیوست.

ـ مرحله استراتژیک که در جنگ عراق نمود یافت.

ـ و مرحله شکل‌گیری نظام نوین جهانی که از دید آمریکایی‌ها ۱۰ تا ۱۵ سال به درازا خواهد کشید.

رهبران ترکیه با دقت بسیار این تغییرات اساسی را که در ساختار نظام بین‌الملل روی می‌داد، دنبال و تصمیم گرفتند سیاست خارجی چندوجهی و تاثیرگذاری تدوین نمایند که به ترکیه اجازه دهد نقشی اساسی در سیاست‌های جهانی ایفا نماید، اما در این میان ۳ چالش پیش روی ترکیه قرار داشت که در تروریسم و بی‌ثباتی سیاسی و بحران‌های اقتصادی نمود پیدا می‌کرد.

اوغلو معتقد است ترکیه با موفقیت توانسته این چالش‌ها را از پیش‌رو بردارد، اما مهم‌تر از آن وی ۵ اصل را برای سیاست خارجی نوین ترکیه تعیین کرده است:

اصل اول: ایجاد موازنه میان افزایش آزادی‌ها در داخل و مقابله با خطرات امنیتی.

اصل دوم: حل اختلافات جغرافیایی با کشورهای همجوار که در این زمینه ترکیه عملا موفق شد اختلافات خود را با سوریه، ایران، یونان و روسیه حل کند.

اصل سوم: پیروی از سیاست خارجی چندوجهی مرتبط با موقعیت ترکیه که از موقعیت جغرافیایی استراتژیکی در جهان (آسیا ـ اروپا، اسلام ـ غرب، اوراسیا ـ ناتو، شمال ـ جنوب، آمریکا ـ اروپا)، برخوردار است. در این چارچوب ترکیه در روابط بین‌المللی خود هیچ گاه طرفی را جایگزین طرفی دیگر نمی‌کند؛ به عبارت دیگر هر کشور جایگاه و اعتبار خود را در سیاست خارجی این کشور دارد.

اصل چهارم: توسعه و گسترش راهبردهای جدید دیپلماتیک در سیاست خارجی.

اصل پنجم: انتقال به دیپلماسی سازمان یافته و مرتبط.

● عدم انتخاب یک گزینه

با توجه به تحلیل فوق می‌توان گفت، ترکیه الزاما مجبور به انتخاب میان گرایش به غرب یا حفظ اصالت خود نیست و حتی دیدگاه نوین استرتژیک این کشور تناقضی میان این دو نمی‌بیند.

شاید این نظریه منطق خود را در فلسفه پست‌مدرنیسم بازیافته باشد که بر دوگانگی‌های گذشته که برسرتاسر قرن بیستم حاکم بود، فائق آمد؛ نوعی دوگانگی که می‌گفت باید میان گرایش به غرب یا توجه به اصالت خویش یا بین گرایش به مذهب و سکولاریسم یا بین سوسیالیسم و سرمایه‌داری یکی را برگزید.اکنون دوره تفکرات بسته و محدود به پایان رسیده و به عصر آزاداندیشی رسیده‌ایم که برای برقراری ارتباط و ایجاد هماهنگی میان تناقضات احساس دوگانگی نمی‌کند.بر این اساس اگر هدف بشریت ـ پس از تجربه‌های تلخی که ملت‌ها در قرن بیستم کسب کردند ـ گردآوری خلاق آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی باشد، از این رو عجیب نیست اگر ترکیه تلاش کند در گرایشات کنونی خود سکولاریسم و دین‌گرایی یا غرب‌گرایی و اصالت خویشتن را در یک جا گرد آورد.

سیاست نوین ترکیه بازتابی از فهم و دریافت عمیق و ریشه‌ای تغییراتی است که در ساختار کنونی جامعه جهانی به‌وجود آمده و می‌توان آن در ۵ تغییر و تحول مهم خلاصه کرد:

ـ انتقال از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی.

ـ تبدیل و تغییر از نوگرایی یا مدرنیسم به جهانی شدن.

ـ انتقال از جامعه نسبتا امن به جامعه خطرخیز.

ـ فروپاشی مدل قدیم امنیت ملی و ظهور خط‌مشی جدیدی که در امنیت ملی - اطلاعاتی نمود پیدا می‌کند.

ـ و سرانجام ظهور تمدن جدید بشری که بر تساهل و احترام به ویژگی‌های فرهنگی و اهمیت گفتگو با طرف دیگر تاکید دارد.

الحیات / مترجم : قبس زعفرانی