یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
عاشورا مرز دین و خلافت
این حادثه بزرگ، که از آن گاهی به انقلاب و نهضت و گاه به شورش و گاه به فاجعه یاد می شود، به دلیل اهمیت و پیچیدگی های خاصی که دارد، هماره موضوع تحقیق دانشمندان اسلام و حتی نویسندگان غیر مسلمان بوده است. بیشترین سخن در این باره، حول دو محور است: عوامل و زمینه های حادثه؛ نتایج و پیامدهای آن. برخی از پرسش هایی که نهضت مقدس سیدالشهداء را هدف قرار داده اند، به این شرح اند:
۱. هدف امام از قیام عاشورا چه بود؟
۲. آیا امام به قصد تشکیل حکومت اسلامی و برانداختن نظام اموی قیام کرد؟
۳. آیا نهضت امام برای افشای فجایع و مفاسد امویان بود؟
۴. آیا قیام و شهادت حضرت و یارانش، هدفی جز شهادت داشته است؟
۵. چرا امام حسین (ع) مانند برادر مهتر خود، امام حسن مجتبی (ع) صلح یا بیعت را برنگزید؟
۶. نقش و میزان تأثیر دعوت کوفیان، در حرکت امام از مدینه به مکه و از آنجا به کوفه و امتناع از بیعت، چه اندازه است؟
۷. آیا سید الشهداء چاره ای جز قیام نداشت؟
۸. نهضت کربلا، ماهیت آغازگرانه داشت یا عکس العمل و واکنش بود؟
۹. تفاوت نهضت امام با شورش کسانی مانند عبدالله بن زبیر چیست؟
۱۰. حضرت امام حسین(ع) چه خصوصیتی در یزید می دید که آغاز زمامداری او را برای قیام خود مناست تلقی کرد؟
۱۱. چرا یزید، برخلاف معاویه، خواستار بیعت امام در نخستین روزهای خلافتش شد؟
۱۲. چرا امام به رغم آگاهی از وضع کوفه و روحیات مردم آن، به نامه های آنان، ترتیب اثر داد و به سوی آنان شتافت؟
۱۳. آیا امام حسین(ع) برای قیام خود، دستور خصوصی از جانب خدا داشت؟
۱۴. اگر امام قصد قیام علیه امویان را داشت،چرا از سال ها پیش به تهیه عدّه و عُدّه اهتمام نورزید و سپاهی را فراهم نیاورد؟
۱۵. چرا جانشینان و امامان معصوم پس از سیدالشهداء، تجربه حسینی را تکرار نکردند و هیچ یک به قیام مسلحانه روی خوش نشان نداند؟
عاشوراپژوهان شیعی و حتی سنّی، تاکنون تألیفات بسیاری را به این موضوع اختصاص داده اند. از همه شگفت تر این که، همه کسانی که به این عرصه تاخته اند و اثری درباره این موضوع آفریده اند، نتوانسته اند به همه سؤالات بالا و نظایر آن، پاسخ های قطعی دهند. از یاد نبریم که بسیاری از این گروه، بزرگان علوم دینی و دانشمندان طراز اول مذهب اند.
آنچه روشن و بی ابهام است، نتایج فراوان و فواید بسیاری است که بر نهضت حسینی مترتب است و اکنون نیز_ پس از طی قرن های متوالی_ احیا و یادآوری آن، از ضروریات حیات دینی است.
هم از سخنان امام و هم از گزارش های مجمل و مفصّل تاریخ، چنین بر می آید که حداقل، سه عامل را می توان برای قیام عاشورا برشمرد. این عوامل، برای نهضت عاشورا بستر و زمینه را آماده کرد و هر راهی جز این را، بر روی امام بست؛ یعنی لحاظ این عوامل سه گانه، عمل امام حسین(ع) را کاملاً توجیه الهی و تاریخی می کند. بدین ترتیب ماهیت های چند گانه ای را نیز به نهضت می دهند که همگی در جای خود، صواب و صحیح است. آن عوامل بدین قرارند:
- درخواست شدید و تهدیدآمیز بیعت از امام
- دعوت های فراوان و بیرون از شمار از امام برای ورود به کوفه و تشکیل حکومت جدید
- ضرورت برائت از یزید و سررسیدن وقت افشاگری.
هر یک از عوامل سه گانه فوق را به اجمال برمی رسیم:
۱. بیعت خواهی یزید: در نقل ها و منابع بسیاری آمده است که یزید، بلافاصله پس از مرگ پدرش معاویه، نامه ای رسمی به والی مدینه، ولید بن عتبه نوشت و او را از مرگ معاویه(۲) باخبر کرد. در همان نامه یا نامه ای دیگر، از وی خواست که از سه تن، برای او بعیت بگیرد: حسین بن علی؛ عبدالله بن عمر؛ عبدالله بن زبیر. اما بعد فَخُذ حسینَ بن علی و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بالبیعه اخذاً لیس فیه رُخصه؛(۳) «بی امان از حسین بن علی و ابن عمر و ابن زبیر بیعت بگیر.»
حاکم مدینه امام را خواست و نامه یزید را برای حضرت خواند. امام از ولید فرصت خواست و در اولین فرصت، مدینه را به قصد مکه ترک فرمود. بدین ترتیب نهضت حسینی آغاز شد و از همین جا می توان عامل بیعت خواهی را در این قیام، شناسایی کرد. تا پیش از این ماجرا، تاریخ هیچ حرکت تهاجمی و فعالیت آشکاری را از امام حسین (ع) علیه دستگاه اموی نشام نمی دهد، و حتی امام پیش تر در نامه ای به معاویه، نوشته بود که من به رغم اینکه تو را بزرگ ترین فتنه و مصیبت برای جهان اسلام می دانم، قصد شورش علیه تو را ندارم: «و ما ارید لک حربا و لا علیک خلافا».(۴)
اصرار یزید بر گرفتن بیعت از امام و معنادار بودن بیعت با یزید، راهی جز قیام و حرکت به سوی مدینه، پیش پای حضرت نگذاشت. بیعت با یزید که از تظاهر به فسق، هیچ ابایی نداشت و آشکارا احکام الهی را زیر پا می گذاشت، لطمه جبران ناپذیری بر کیان اسلام وارد می ساخت.
۲. دعوت و اجابت: دومین عامل و زمینه نهضت سیدالشهداء، اجماع نظری امت بر هدم حکومت اموی بود. امام حسین(ع) با امتناع از بیعت، حکومت یزید را از مشروعیت ساقط فرمود و با اجابت و پاسخ مثبت به دعوت مردم، حرکت خود را کامل نمود. به سخن دیگر، امتناع از بیعت، مقام «نفی» در نهضت حسینی بود و اجابت مردم، به مثابه مقام «اثبات» بود و از آن جا که در پی «نفی» باید «اثبات» را پیش نهاد، امام نیز دعوت مردم را لبیک فرمود. این مسئله را از این منظر نیز می توان نگریست که امتناع از بیعت، «مشروعیت نظام اموی» را به چالش انداخت و پاسخ مثبت امام به دعوت ها، نشان داد که این نظام علاوه بر مشروعیت، از «مقبولیت» نیز محروم و بی نصیب است. همچنین می توان گفت: امتناع از بیعت، جنبه دفاعی و ماهیت تدافعی داشت؛ اما امام با قبول دعوت مردم و ترتیب اثر دادن به نامه ها وپیام های آنان، به حرکت خود، بعد تهاجمی نیز بخشید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست