سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

مرهمی بر زخم ها


مرهمی بر زخم ها

یادداشتی بر فیلم مرهم آخرین ساخته «علیرضا داود نژاد»

«مرهم» داودنژاد این روزها بر پرده سینماهای کشور جاخوش کرده و خوشبختانه برخلاف سایر آثار اخیر این کارگردان کهنه‌کار کشورمان با استقبال خوبی از سوی منتقدان و بینندگان روبه‌رو شده است. کارگردانی که علی‌رغم نام پرآوازه‌اش، فیلم‌های اخیرش نه تنها مخاطبان را راضی نکرده بلکه حتی خشم منتقدان سینما را نیز برانگیخته است. فیلم‌هایی چون «تیغ زن»، «هشت‌‌پا»، «هوو» و «ملاقات با طوطی» از جمله کارهای اخیر داودنژاد بودند که هر چند بنابر اعتقاد خودش، هریک بیانگر بخشی از مشکلات جامعه بودند اما شمای ظاهری و باطنی این آثار بیشتر رنگ و بوی آثار تجاری را داشت. با این مقدمه نه ‌چندان خوشایند به آخرین اثر این کارگردان یعنی فیلم «مرهم» می‌رسیم، فیلمی که در چند هفته آغاز نمایش، موفق به جلب نظر اکثریت مخاطبان و منتقدان سینما شد و به‌قدری موفق ظاهر شد که سایر سینماگران کشورمان نیز درمقابل آن لب به تحسین گشودند.

● روایت مرهم

آخرین ساخته «علیرضا داودنژاد» داستان واضحی از زندگی دختر جوانی به‌نام «مریم» است، دختری که به دلایلی چون پدری سخت‌گیر و دعواهای مکرر والدین از خانه فرار می‌کند و به بخش‌های ناامن جامعه پناه می‌برد و رودرروی ناملایماتی قرار می‌گیرد که از عهده تحمل او خارج هستند؛ ولی در این مسیر پر مخاطره، تنها کسی به معنای واقعی موفق به همراهی او می‌شود، «اشرف السادات» مادربزرگ اوست. مادربزرگ مهربان و دانایی که مریم را در تمام سختی‌ها همراهی می‌کند و حتی پس از ورود دختر به عوالم اعتیاد و خماری دست از این پشتیبانی نمی‌کشد و برای حفظ نوه‌اش خودش را به آب و آتش می‌زند. هرکدام از اتفاقات تلخی که پیرامون شخصیت اصلی داستان می‌افتد نشانی از دردهای جامعه‌ای دارد که پیرامون ما را فرا گرفته و رویارویی با آن هوش و ذکاوتی را می‌طلبد که بخش بزرگی از آن در شخصیت مادربزرگ دانای فیلم متبلور شده است. در این درام اجتماعی که امور کارگردانی، نویسندگی و تهیه آن بر عهده خود داودنژاد است، طناز طباطبایی، رضا داودنژاد، احترام حبیبیان و کبری حسن‌زاده به‌ زیبایی نقش‌آفرینی می‌کنند.

● آیا مرهم یک پدیده سینمایی است؟

شاید بسیاری از مخاطبان، در نگاه اول و با دیدن نام داودنژاد انتظار فیلمی تجاری و نه‌چندان دلچسب را می‌کشیدند اما او این‌بار با خلق فیلم مرهم، مرهمی شد برای کارهای ضعیف گذشته‌اش. فیلمی که به‌جرأت می‌توان آن را یکی از بهترین آثار سینمایی دهه اخیر و پدیده‌ای در سطح کارگردان آن به شمار آورد. قصد ندارم بگویم که داودنژاد یک فیلم بدون نقص و کامل از همه جهات سینمایی را ساخته اما باید اعتراف کرد که به زیبایی تمام، یکی از تلخ‌ترین فجایع اجتماعی را با کمترین میزان محافظه‌کاری و ارفاق به تصویر کشیده است. داودنژاد در آخرین فیلمش با الهام گرفتن از حقیقتی غیرقابل انکار (آمار ناخوشایند اعتیاد جوانان و دختران فراری در سطح جامعه) و نیز با بهره گرفتن از مفهوم اجتماعی «تقابل و فاصله میان نسل‌ها» به لایه‌هایی از اجتماع نفوذ کرده است که شاید از دید بسیاری از سینماگران پنهان مانده و یا نادیده گرفته شده است. به اعتقاد صاحب‌نظران، هنر داودنژاد در این فیلم داشتن لهجه صریح و بیانی شجاعانه در به‌تصویر کشیدن حقایقی از اجتماع بوده که نه تنها به خلق یک داستان جذاب‌ (برای بیننده) منجر شده بلکه برای اقشار جامعه و خانواده‌ها نیز می‌تواند نقشی آموزنده داشته باشد. به همین دلیل می‌توان بعد از ساخت فیلم‌هایی چون «مصائب شیرین» و «بچه‌های بد» که زمان زیادی هم از ساخت آن‌ها می‌گذرد، «مرهم» را (برای داوود نژاد) یک پدیده و یک نقطه عطف دوباره دانست.

● ساختار کلی فیلم

مجموعه عوامل موثر در ساخت فیلم مرهم به‌طور منطقی و با کم‌ترین نقصی با یکدیگر ترکیب شده‌اند که این امر درمورد کارگردان با سابقه‌ای چون داودنژاد اصلا دور از ذهن نبوده است، از بازیگران گرفته تا فیلم‌نامه، دیالوگ‌ها، زوایای دوربین، صحنه‌پردازی‌ها و سایر عوامل فنی به‌درستی در سر جای خود قرار گرفته و این مفهوم را به ذهن متبادر می‌کند که گویی داودنژاد تمام تجربه چندین سال گذشته‌اش و کارهایی که باید انجام می‌داده و نداده را به یکباره در فیلم مرهم جمع‌آوری کرده است.

داستان دختری که دیگر تاب‌و‌تحمل خانواده‌ای سخت‌گیر را ندارد و برای فرار از مشکلاتش بدترین راه یعنی پناه بردن به خیابان را انتخاب کرده‌است، داستانی است که شاید در ظاهر خیلی ساده و کلیشه‌ای به‌نظر برسد اما داودنژاد توانسته با دوربین خود و هنرنمایی بازیگرانش مخاطب را به جهان جوانان هم سن و سال مریم ببرد و دغدغه‌ها، خواسته‌ها و مشکلات اجتماعی آن‌ها را به روی پرده سینما بیاورد.

داستان فیلم مرهم با این‌که تمام فاکتور‌‌های لازم برای تبدیل شدن به یک درام سطحی و مبتذل را دارا بوده است (دختر بدبخت و بی‌پناه، انسان‌های شرور، سرنوشت شوم و...) اما می‌بینیم که از تمام آن فاکتورها، به‌صورت غیرکلیشه‌‌ای استفاده شده و جسارت مضمونی چنان در کنار قدرتمندی بیان قرار داده شده که مسئله فرار دختران را با تعهد و مسئولیت‌‌پذیری بخشی از جامعه همراه کرده است و به‌خوبی از این دام گذر کرده است.

در سوی دیگری از همین داستان، مادربزرگ مهربان و دلسوزی قرار دارد که با علم به این موضوع که نوه‌اش پا در چه منجلاب بزرگی گذاشته است، نه‌تنها وی را طرد نمی‌کند بلکه همه‌جا او را همراهی می‌کند. به تصویر کشیدن یک رابطه صمیمی، محبت‌آمیز و عاشقانه بین مریم و مادربزرگش یکی از نقاط قوت فیلم مرهم است، زیرا اگرچه در تمام مدت فیلم مخاطب با مشکلات مریم کلنجار می‌رود اما در همه آن لحظه‌ها یک نقطه امید برای بازگشت به زندگی سالم را در گوشه‌ای از تصویر می‌بیند و مادربزرگ همان نقطه امید است که داودنژاد به خوبی آن را تعریف کرده است، نقشی که امروز دیگر نمی‌توان آن را بدون هنرنمایی خانم «کبری حسن‌زاده» بازیگر نقش «اشرف‌السادات» که پیش از این در هیچ فیلمی بازی نکرده بود تصور کرد. نابازیگری که آن‌چنان غرق در نقشش شده است، که به تمام معنا، وظایف، احساسات و ویژگی‌های یک مادربزرگ دلسوز و واقعی را به تصویر می‌کشد.

یکی از تاثیرگذارترین و مهم‌ترین سکانس‌های مرهم که مخاطب را بیشتر و بیشتر به شخصیت‌ها نزدیک می‌کند و به نوعی هدف نهایی فیلم به شمار می‌رود، سکانس پایانی آن است. اگر از تاثیر احساسی این صحنه که بسیار هم اثرگذار بود بگذریم باید گفت که داودنژاد به بهترین نحو در پایان‌بندی فیلم، به شکاف دو نسل گذشته و امروز خاتمه داده است.

نویسنده: علی نیک‌فرجام