سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مبانی حرام بودن ربا و مسأله بانك


مبانی حرام بودن ربا و مسأله بانك

ربا و رباخواری در اسلام, از خطرناك ترین آفتهای اجتماعی و از گناهان بزرگ به شمار رفته است, كه هرگز استثناپذیر نبوده و قابل تخصیص نیست زیرا در زبان شرع به گونه ای مطرح شده كه قبح ذاتی آن را می رساند و هرگونه گناهی كه به قبح عقلی توصیف شود, از نظر فقاهت تخصیص بردار نیست

ربا و رباخواری در اسلام, از خطرناك ترین آفتهای اجتماعی و از گناهان بزرگ به شمار رفته است, كه هرگز استثناپذیر نبوده و قابل تخصیص نیست. زیرا در زبان شرع به گونه ای مطرح شده كه قبح ذاتی آن را می رساند و هرگونه گناهی كه به قبح عقلی توصیف شود, از نظر فقاهت تخصیص بردار نیست, بلكه فراگیر بودن و جاودانگی آن برای همیشه محفوظ است. و مواردی كه به نظر می رسد استثنا گردیده, با دقت در متون روایات مربوط, روشن می گردد كه در اساس, ربا نیست, بلكه صورت ربا را دارد, و به اصطلاح, از باب تخصص خارج است, نه به گونه تخصیص, زیرا خردمندانه نیست, ربا كه با (اعلام جنگ با خدا و رسول) برابر است, در پاره ای جاها روا گردد. همان گونه كه ظلم و خیانت ـ با حفظ عنوان ـ در هیچ جا روا نیست و هرگونه عمل زشتی كه زشتی آن, لازم مساوی آن باشد, روا نخواهد بود. قبحهای عقلی, هرگز استثنا پذیر نیستند.

از این رو, مسائلی را كه شماری, زیر عنوان (حیله های شرعی) برای فرار از ربا, مطرح می كنند, با حفظ ماهیت واقعی ربوی بودن آن, و دارا بودن بار منفی, كه همان مفسده اجتماعی و قبح عقلی آن است, در خور پذیرش نیست. روایاتی كه در این زمینه ارائه می دهند, تنها ناظر به ربای حكمی است, نه ربای واقعی كه توضیح آن خواهد آمد.

این فشرده سخن و اینك شرح آن:

●ربا از دیدگاه قرآن

در سوره بقره می خوانیم:

(یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقی من الربا ان كنتم مؤمنین. فإن لم تفعلوا فأذنوا بحرب من الله و رسوله.و ان تبتم فلكم رؤوس أموالكم لا تظلمون و لا تظلمون.)۱

ای گروندگان به خدا, از خشم و عذاب خدا بپرهیزید و آنچه از ربا در دست شما مانده , بگذارید و بگذرید, اگر ایمان آورده اید.

پس اگر باز نأیستید از ربا خواری, پس به جنگ با خدا و رسول او برخاسته اید, و اگر توبه كنید و باز گذارید آن را, سرمایه شما از آن خودتان است. نه شما ستم كار باشید و نه ستم كش.

در این آیه شریفه ربا خواری, آهنگ جنگ با خدا دانسته شده و این همانندسازی, بزرگی گناه را می رساند. زیرا رباخواری سلامت جامعه را به خطر می اندازد و توازن اقتصادی كشور را در هم می كوبد.

رباخواری, فرصت اندیشه و عمل را از كارگر می گیرد, پیوسته در این اندیشه است كه هرچه زودتر, سود كلان رباخوار را فراهم سازد, تا برایش دردسر فراهم نسازد. از این روی, با اندیشه ای آزاد وارد عمل نمی شود و به هركاری دست می زند, چه بسا فكرنكرده به كارهای كم درآمد, دست زند و هستی خود را از دست بدهد. به خصوص افراد ضعیف و نوپا, كه با شتاب برای حفظ آبروی خود, گاهی به كارهایی روی می آورند, كه چندان سودآور نیست و چون سود ثابت و مقرری باید بپردازند, چه بسا, از سرمایه ای كه در دست دارند, مایه روند و رفته رفته خود را به نابودی بكشانند وهستی خود را تباه سازند.

در صورتی كه در (مضاربه) سود ثابتی مقرر نگردیده, تنها سهم مشاع درآمد را باید بپردازد و اگر زیانی به سرمایه وارد آمد, از كیسه كارفرما رفته است. اگر چنین باشد, خاطر كارگر, به طور كامل آسوده است و با خیال راحت و اندیشه ای آزاد, بهترین و شایسته ترین كارها را برمی گزیند و شتاب نمی ورزد و پیوسته موفق است.

تجربه نشان داده است كسانی كه خواسته اند با وامهای ربوی, سرو سامانی به زندگی خود بدهند, بیش تر در گرداب بدبختی و بیچارگی غرق شده اند.

از این رو, چون نوع ربا خواری, در جامعه بیش تر مایه بدبختی و بیچارگی مردم است, با عنوان (جنگ با خدا و رسول) در قرآن مطرح شده. زیرا (مستضعفان) در كنف الهی قرار دارند و پیوسته مورد مهر و عنایت خداوند هستند و در نتیجه, كسانی كه كوشش دارند بر (استضعاف) آنان بیفزایند, با خدا و رسول, اعلام ستیز كرده اند.

از این روی, در آیه دیگر از سوره بقره می خوانیم:

(الذین یأكلون الربا لا یقومون الاّ كما یقوم الذی یتخبّطه الشیطان من المس. ذلك بأنّهم قالوا انمّا البیع مثل الربا. و احلّ اللّه البیع و حرّم الربا. فمن جاءه موعظهٔ من ربّه فانتهی, فله ما سلف و امره الی الله. و من عاد فأولئك اصحاب النار هم فیها خالدون. یمحق اللّه الربّا و یربی الصدقات. واللّه لا یحبّ كلّ كفّار اثیم.)۲

كسانی كه ربا می خورند, در جامعه برنخیزند, مگر مانند دیوانگان. این دیوزدگی از آن جهت است كه آنان گفتند, دادو ستد هم, چون رباست! نه چنان است كه گفتند, چون خداوند دادوستد را حلال كرده و ربا را حرام ساخته, پس هركس كه پندی از خداوند به او آید و ترك رباخواری كند, آنچه را كه پیش از این خورده مال خود اوست و كار او با خداست و هركس كه رباخواری را از سرگیرد و باز گردد, آنان دوزخی هستند كه در آن جاودانند. خداوند مال رباخوار را كم می كند و مال صدقه را زیاد می كند و خداوند هر بزهكار ناسپاس را دوست ندارد.

در این دو آیه, رباخواران در میان جامعه, به كسانی همانند شده اند كه حركات مستقیم ندارند و مانند دیوانگان, رفتارهای ناهنجاری از خود نشان می دهند; یعنی, اوضاع را بر هم می زنند, و در جاده مستقیم رهسپار نیستند.

خود نمی دانند چكار می كنند و در جهت خلاف خرد و اندیشه صحیح حركت می كنند. اساس جامعه و سلامت آن, بر پایه كار و كوشش است و كسی بهره می برد كه عمل و كوششی داشته باشد. هرگونه سود بایستی از كار و كوشش به دست آید.

رباخواری, دارای دو ویژگی است كه درست برخلاف طبیعت نظام جامعه خودنمایی می كند و به ناچار در هم شكننده سلامت جامعه است.

نخست این كه: رباخوار, با سرمایه كلانی كه در دست دارد, می خواهد از تلاش و كوشش دیگران بهره مند شود و خود, با عنوان (عضو فلج) جامعه, سربار دیگران باشد.

دو دیگر: با سود ثابت و مقرری كه برگرده ناتوان كارگر نهاده, او را از هر توانی باز می دارد, فرصت اندیشه و انتخاب آزاد را از وی می گیرد و او را به سوی نابودی و سقوط می كشاند.

در آیات بالا نكته هایی به كار رفته كه درخور درنگ است:

۱. همانند كردن رباخواران, به دیوانگان سپس علت آوردن به آن كه: پنداشته اند (ربا) همانند (بیع) است. كه همین پندار, موجب گردیده در اندیشه و رفتار, همانند دیوانگان اندیشه و رفتار كنند, و برخلاف جهت عقل و خردمندان حركت كنند.

زیرا (بیع) یك عمل سازنده است و در جهت بالا بردن سطح اقتصادی جامعه و رفاه مردم, بزرگ ترین عامل اثرگذار است. در صورتی كه (ربا) یك عامل ویرانگر و مایه به تباهی كشیدن جامعه است.از این روی, (بیع) و (ربا) در برابر هم قرار گرفته, (بیع) عامل سازنده و (ربا) ویران كننده است و از كمال بی خردی است كه این دو یكسان گرفته شود.

و چون: پروردگار جهان, آگاه به مصالح و مفاسد واقعی بشر است, (بیع) را با عنوان عنصر پویا و سازنده حلال دانسته و (ربا) را كه عنصر فاسد كننده است, حرام.

۲. رباخوار, در آتش دوزخ جاویدان است:

(و من عاد فأولئك اصحاب النار هم فیها خالدون).

و این, كنایه از (كفر) محض است كه در نهاد رباخواران وجود دارد; زیرا (خلود) در دوزخ, تنها برای كفار است, كه در دل هرگز اندیشه ایمان ندارند. و برای هیچ گنه كاری, هرچند گناه او سنگین باشد, خلود در آتش ثابت نگردیده; زیرا ـ اگر ایمان خود را حفظ كرده باشد ـ ایمان بزرگ ترین عمل نفسانی است كه سزاواری پاداش را به دنبال دارد. بدین سبب, در پایان رهسپار بهشت خواهد گردید. پس كسی در آتش دوزخ جاوید است كه در نهاد او, ذرهّ ای ایمان وجود نداشته باشد. بنابراین از آیه استفاده می شود: رباخواری با نبود كامل ایمان مساوی است.

۳. قرض الحسنه, نوعی (صدقه) است, زیرا قرض دهنده از بهره ای كه ممكن است از سرمایه اش به دست آورد, برای خدا و بهره مند شدن دیگران, چشم می پوشد.

كسی كه سرمایه ای را در اختیار دیگران, بدون عوض قرار می دهد, ممكن است خودش با به كارانداختن آن, بهره ها ببرد, ولی برای رضای خدا و خشنودی پروردگار, رایگان در اختیار درمانده ای قرار می دهد و این خود بزرگ ترین گذشت در راه خداست.

خداوند, وعده فرموده كه به مال و ثروت چنین افراد باگذشتی بركت دهد و از ثروت و اموال خود, خیر و خوبی ببینند و از زندگی سعادت مند لذت برده, بهرمند شوند.

بر عكس, از رباخواران سلب بركت شده, و ناامیدی و نگرانی در زندگی بهره آنان می گردد.

(یمحق اللّه الرّبا و یربی الصدقات.)

محق: نابود ساختن است.

إرباء: افزودن و فزونی دادن است.

۴. (و اللّه لایحبّ كلّ كفّار اثیم.)

كفّار: مبالغه در كفر ورزیدن است.

أثیم: تبهكار حرفه ای است.

و این كنایه از این است كه جایگاه یك رباخوار در جامعه اسلامی, جایگاه یك تبهكار حرفه ای است كه همواره در كفر و عناد خود می افزاید. و همین تعابیر در این آیات, بزرگی این گناه را می رساند.

در سوره آل عمران می خوانیم:

(یا ایّها الذین آمنوا لا تأكلوا الرّبا أضعافا مضاعفهٔ, و اتقوااللّه لعلّكم تفلحون. و أتقوا النار التی أعدّت للكافرین, و اطیعوا الله و الرّسول لعلّكم ترحمون).۳

ای كسانی كه ایمان آورده اید! ربا را با چندین برابر سود و بهره, آسان نگیرید و مانند یك خوراك گوارا بر خود روا ندارید كه آن را, به راحتی و خوشی بخورید.

[یعنی: یك غذای گوارا نیست: بلكه بسی ناگوارا است.]

از خدا پروا دارید, باشد تا رستگار شوید.

از آتشی بپرهیزید كه تنها برای كافران آماده شده است.

[یعنی, رباخوار, در نهایت در زمره كافران, محشور, و با آنان و در كاروان كفر ورزیدگان, رهسپار دوزخ, و در جایگاه ویژه جایگزین خواهد گردید.]

از خدا و رسول پیروی كنید, تا مورد عنایت حق قرار گیرید.[یعنی, رباخوار, از عنایت حق محروم است.]

●ربا از دیدگاه روایات

بر حرام بودن ربا, در روایات نیز تأكید شده و از گناهان بسیار سنگین به شمار آمده, تا آن جا كه یك (درهم) به دست آمده از (ربا) را, در حرام بودن و شدّت, برابر هفتاد بار (زنای) با محارم دانسته شده است.

۱. ثقهٔالاسلام كلینی, ابن بابویه صدوق, و ابوجعفر طوسی, با سندهای صحیح از امام جعفر صادق(ع) روایت كرده اند, فرمود:

(درهم رباً ـ عندالله ـ أشدّ من سبعین زنیهٔ كلّها بذات محرم.)۴

۲. و نیز ثقهٔالاسلام كلینی, با سند صحیح از امام صادق(ع) روایت كرده, فرمود:

(أخبث المكاسب كسب الربا.)۵

پلیدترین دست آوردها, دست آوردهایی است كه از راه (ربا) باشد.

۳. و از پیغمبر اكرم(ص) روایت شده فرمود:

(شرّ المكاسب كسب الربا.)۶

بدترین راه درآمد, درآمدی است كه از راه (ربا) به دست آید.

۴. امیرالمؤمنین(ع) فرمود:

پیغمبر اكرم(ص) رباخوار و دست اندركاران او را, لعنت فرمود.۷

۵. در كتاب عقاب الاعمال, از پیغمبر اكرم(ص) روایت شده, فرمود:

(و من أكل الربا ملأالله بطنه من نار جهنّم بقدر ما أكل. و ان اكتسب منه مالاً لم یقبل الله منه شیئاً من عمله. و لم یزل فی لعنهٔالله و الملائكهٔ, ما كان عنده منه قیراط.)۸

در این حدیث شریف, درباره رباخوار سه فراز آمده است:

۱. خداوند, شكم رباخوار, را به اندازه ای كه رباخواری كرده, در دوزخ, از آتش انباشته می سازد.

۲. هرگونه كار نیكی را كه با پول به دست آمده از ربا انجام دهد, مورد پذیرش حق قرار نمی گیرد.

۳. پیوسته مورد نفرین خدا و فرشتگان قرار دارد, تا هنگامی كه حتی یك قیراط از پول ربا نزد او باشد.

قیراط: كوچك ترین وزن سنجش را گویند, كه به طور تقریبی به اندازه یك نخود; یعنی یك بیست و چهارم مثقال است.

۶. در تفسیر آیه شریفه (أكّالون للسّحت)۹: ربا و رشوه و اجرت زنان فاجره آمده است.۱۰

از جمله محمدبن عیسی در (نوادر) روایت كرده: امام جواد(ع) فرمود: (السحت: الربا)۱۱

سحت: مال حرامی است كه مایه ننگ و عارباشد.

۷. از ابوجعفر امام باقر(ع) روایت است, فرمود:

(إنّما حرّم الله, عزّوجّل, الرّبا, لئلاّ یذهب المعروف.)۱۲

۸. در روایت دیگر آمده كه امام صادق(ع) فرمود:

(إنّما حرّم اللّه الرّبا, كیلا یمتنعوا من صنائع المعروف.)۱۳

۱۰.باز از امام صادق(ع) روایت شده فرمود:

(انّه لو كان الرّبا حلالاً, لترك الناس التجارات و ما یحتاجون الیه. فحرّم اللّه الرّبا لتنفر الناس من الحرام الی الحلال, و الی التجارات من البیع و الشراء.)۱۴

در این روایات, مفسده ربا را در این جهت یادآور شده كه سرمایه داران را از كارها و حركتهای نیك و خیراندیشانه باز می دارد.افزون بر این, از كسب, تلاش و تجارت انبوه كه با سرمایه های آنان, ممكن است به سود جامعه و در راه رفاه مردم, به كار بیفتد, جلوگیری می كند. آنان به همین اندازه بسنده می كنند كه از دسترنج دیگران و در تنگنا قرار دادن مردم, بهره مند شوند. از این جهت ضرر و زیان كلانی به روند اقتصاد و تجارت وارد می سازند. و چنین جامعه ای رو به تباهی است, لذا در حدیث از امام صادق(ع) آمده:

(اذا اراد الله بقوم هلاكاً ظهر فیهم الربا.)۱۵

موقعی مردم یك جامعه رو به تباهی می روند, كه ربا در میان آنان رواج پیدا كند.

نویسنده: محمد هادی معرفت

پی نوشتها:

۱. سوره (بقره), آیه ۲۷۸ ـ ۲۷۹.

۲. سوره (بقره), آیه ۲۷۵ ـ ۲۷۶.

۳. سوره (آل عمران), آیه ۱۳۰ ـ ۱۳۲.

۴. (وسائل الشیعه), شیخ حر عاملی, ج۱۱۷/۱۸, باب ۱, ح۱, آل البیت(ع).

۵. همان, ح۳.

۶. همان, ۱۲۲, ح۱۳.

۷. همان,۱۲۷, ح۴.

۸. همان, ۱۲۲, ح۱۵.

۹. سوره (مائده), آیه ۴۳.

۱۰. تفسیر (صافی), ج۴۴۴/۱.

۱۱. (وسائل الشیعه), ج۱۲۳/۱۸, ح۲۰.

۱۲. همان,۱۲۰, ح۱۰.

۱۳. همان, ح۹.

۱۴. همان, ح۸.

۱۵. همان,۱۲۳, ح۱۷.

۱۶. همان,۱۵۲, باب ۱۶. (سألته عن الشاهٔ بالشاتین والبیضه بالبیضتین؟

قال: لابأس ما لم یكن كیلاً ووزناً.)

۱۷. (كل قرض جر نفعاً فهو ربا.)

هرگونه وامی كه سودی در برداشته باشد, رباست.

۱۸. (تحریرالوسیله) امام خمینی, ج۴۹۳/۱ ـ ۴۹۴, مسأله ۱ و ۲; (منهاج الصالحین), ج۶۱/۲, مسأله ۱ و ۶.

۱۹. (كتاب البیع), امام خمینی, ج۴۰۷/۲ ـ ۴۰۸.

۲۰. بهترین نوع برنج در نجف.

۲۱. (كتاب البیع), ج۴۱۵/۲.

۲۲. همان,۴۰۵ـ ۴۰۶.

۲۳. (وسائل ا لشیعه), ج۱۷۸/۱۸, باب ۶ صرف, ح۱ و ۱۶۲, باب ۲۰, از ابواب الربا, ح۱.

۲۴. (كتاب البیع), ج۴۱۰/۲.

۲۵. مرآهٔ العقول), ج۲۲۸/۱۹.

۲۶. موارد یاد شده در روایات, تنها درباره دیركرد در پرداخت بدهی است كه سر رسیده و بدهكار تقاضای مدت بیش تری می كند.

۲۷. سلسبیل یا سلسیل, نام زنی است.

۲۸. وشی ـ به معنای قلمكاری در پارچه است.

۲۹. (وسائل الشیعه), ج۵۴/۱۸; (كافی), ج۲۰۵/۵, ح۹; (مرآهٔ العقول), علامه مجلسی, ج۲۲۷/۱۹.

۳۰. عبارت او چنین است:

(فاول فی هذا الخبر, انه مرسل وراویه ضعیف وهو علی بن حدید وهذا یضعف الاحتجاج بخبره.) استبصار, ج۴۰/۱ .

۳۱. (وهو ضعیف جدا لایعول علی ما ینفرد بنقله.)استبصار, ج۹۵/۳.

۳۲. (تهذیب), شیخ طوسی, ج۱۰۱/۷.

۳۳. (كتاب البیع), ج۴۱۳/۲.

۳۴. (رجال علاّمه)۱۵۸/, حرف میم, باب۱, شماره ۱۲۳; (معجم رجال الحدیث), ج۷۱/۱۵.

۳۵. (تهذیب), ج۵۲/۷.

۳۶. همان,۵۳.

۳۷. (كافی), ج۲۰۵/۵.

۳۸. (تهذیب), ج۵۳/۷.

۳۹. (مرآهٔ العقول), ج۲۲۸/۱۹; (ملاذ الاخیار), ج۵۶۹/۱۰.

۴۰. (وسائل الشیعه), ج۵۴/۱۸; (كافی) ج۳۱۶/۵.

۴۱. در مرآهٔ العقول), ج۴۳۵/۱۹ می نویسد: (ضعیف و قد مرّمثله) كه در صفحه ۲۲۸ همان مجلد گذشته است.

۴۲. (جامع الرواهٔ), اردبیلی, ج۲۲۸/۲.

۴۳. عینه, با كسر عین, گونه ای از معامله است كه در آن مشتری, جنسی را از فروشنده, با قیمت بالایی, ولی با مدت, می خرد, سپس آن را به طور نقد, با قیمت كم تر به او می فروشد و پول را از او دریافت می دارد. این گونه معامله, كه در نتیجه آن, پولی گرفته و پس از مدتی, با افزوده به او باز می دهد. در آن زمان, رایج بوده و شاید امروزه هم رایج باشد و چون به ربا بیش تر می ماند, مورد پرسش قرار گرفته است. در روایات, قید شده كه اگر هر دو طرف معامله, ملزم به خرید, یا فروش نباشند, مانعی ندارد.

(كافی) ج۲۰۲/۵ به بعد.

۴۴ . (وسائل الشیعه), ج۵۵/۱۸.

۴۵. (مرآهٔ العقول), ج۲۲۸/۱۹.

۴۶. یعنی از انبان آهك به او چیزی داده است. و این اصطلاح در آن دوره رایج بوده است.

ر.ك: (بحارالانوار), ج۲۰۲/۴۸; (وسائل الشیعه), ج۲۳۸/۲۶; (تهذیب), ج۳۳۲/۹; (استبصار), ج۱۷۴/۴.

۴۷. (وسائل الشیعه), ج۲۳۱/۱۷.

۴۸. (كتاب البیع), ج۴۱۴/۲.

۴۹. همان,۴۱۰.

۵۰. چنانكه در باب ۹ صفات قاضی در وسائل الشیعه, ج۱۰۶/۲۷.

۵۱. (كتاب البیع), ج۴۱۵/۲.

۵۲. (وسائل الشیعه), ج۱۳۵/۱۸.

منبع:فصلنامه فقه ، شماره ۲۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.