جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حقیقت و زیبایی


حقیقت و زیبایی

نگاهی به نمایش ”دوازده” اقتباس و کارگردانی ”منیژه محامدی”

منیژه محامدی که تجربه کارگردانی نمایشنامه‌های بن جانسن، شکسپیر، اونیل، داریوفو و ... را در کارنامه فعالیت‌های تئاتری‌اش دارد، طی چند سال اخیر دست به تجربه‌های تازه‌ای در حوزه انتخاب متن زده و با ترجمه و اقتباس از چند اثر ادبی، شیوه‌های جدیدی از کارگردانی را تجربه کرده است.

کوری، تبرئه شده و آمادئوس موتسارت بیش از آن‌چه توقع آن می‌رفت با تجربیات پیشین محامدی فاصله داشتند.

اما ترجمه، اقتباس و کارگردانی در "دوازده" که براساس متن اصلی "دوازده مرد خشمگین" اثر "رجینالد رز" انجام شده تا اندازه‌ای توانسته فاصله ایجاد شده میان صحنه نمایش این کارگردان با تجربه و تماشاگران را از میان بردارد.

نمایش "دوازده" همزمان با مکثی کوتاه بر یک رویداد واقعی، حرکتی تدریجی و لایه لایه به سمت حقیقت انسانی را آغاز می‌کند و همگام با این روند تدریجی، تماشاگرش را در لذت کشف و نزدیک شدن به حقیقت انسانی غرق می‌کند.

فردی کشته شده و پسر جوان او متهم به قتل است. دوازده نفر اعضای هیئت منصفه با شخصیت‌ها و تیپ‌های متفاوت در اتاقی برای گناهکار بودن یا نبودن او تصمیم می‌گیرند. داستان دراماتیک از زمانی آغاز می‌شود که پس از جلسه دادگاه همه اعضای هیات منصفه با اطمینان از رای قاطع به گناهکار بودن پسر دستهایشان را بالا می‌برند، اما یک نفر نخستین تردید را ایجاد می‌کند و رای به گناهکار بودن او نمی‌دهد.

در واقع لذت درگیر شدن با درام از همان مکث کوتاه بر قاطعیت شروع می‌شود و با نخستین تردید حرکت‌اش را آغاز می‌کند. اینهاست که اولین بارقه‌های حقیقت، در چالش تقابل با واقعیت قرار می‌گیرد. تنها فرد مخالف، قاطعیت یازده نفر دیگر را به چالش می‌کشد و لذت مواجه شدن مخاطب با رویداد هنگامی به اوج می‌رسد که بعد از بحث‌های مختلف یک بار دیگر رای‌گیری می‌شود و این بار دو نفر در مقابل ده نفر رای به بیگناه بودن پسر می‌دهند.

مسیر حرکت در روایت رویدادهای نمایش "منیژه محامدی" براساس چالش‌ میان حقیقت و قاطعیت تبیین می‌شود و رویکردی انسانی با زیر متن سیاسی محور آن قرار می‌گیرد. اما یک مسئله مهم در جریان پیشبرد رویدادهای این داستان وجود دارد؛ شخصیت‌ها (اعضای هیات منصفه) هرکدام از طبقه اجتماعی متفاوتی انتخاب شده‌اند و خصلت‌ها و شناسنامه شخصیتی خاص خود را دارند. در واقع قضاوت این هیات منصفه دوازده نفره تابعی از شخصیت و منش فردی آنهاست. به همین دلیل مردی که مورد حمله پسر خودش قرار گرفته و موقعیت فردی‌اش را با وضعیت پیش آمده مطابقت می‌دهد، مهم‌ترین موافق گناهکار بودن متهم است.

هر کدام از اعضای هیات منصفه براساس شخصیت و موقعیت خودشان در مورد اتهام پسر قضاوت می‌کنند. به همین خاطر طرفداری پسر جوان پایین شهری از متهم تا این اندازه باور پذیر و جذاب است و دقت دختر فرانسوی در آنالیز و در کنار هم قرار دادن جزئیات، منطقی جلوه می‌کند.

اما در عین حال، ظاهراً محامدی در ترجمه و تنظیم نمایشنامه‌اش، به ویژه در فشرده کردن و تلخیص، به برخی از این شخصیت‌ها کم توجه‌تر بوده است؛ در شرایطی که روایت نمایش در هر لحظه از زمان آن نیازمند چالشی قوی و تغییر موضع یکی از اعضاء هیئت منصفه است، برخی از این شخصیت‌ها به دلیل اینکه پرداخت و توجیه کاملی ندارند، نتوانسته‌اند منطقی نشان بدهند و در ساختار نمایشنامه هم به دلیل همین ضعف از قدرت چالش و درگیری کاسته‌اند و احتمالاً برقراری موثر و قوی ارتباط مخاطب با اثر را نیز با مشکل مواجه کرده‌اند؛ حتی اگر بی‌انگیزگی و بیهودگی‌نگری پسر جوان شوخ طبع یا فرمانبرداری و ضعف تصمیم‌گیری دختر کارگر و تردیدهای دختر پایین شهری را بپذیریم، باز هم باید اعتراف کرد که این شخصیت‌ها در شبکه ارتباطات دراماتیک داستان تا آن اندازه که باید، دخیل نیستند و پیش از تعیین موضع‌شان به تکامل نرسیده‌اند.

اما در عوض پیوستن زن سیاهپوست (با وجود همه مخالفت‌های مصمم‌ او) و نیز زن قهوه‌ای پوش (مهوش افشارپناه) به گروه مخالفان محکومیت پسر، بعد از همه درگیری‌ها و بحث‌ها موفقیتی در هدف و مسیر داستان به شمار می‌آید و تماشاگر را به ادامه مسیر راغب و مشتاق می‌کند.

شاید بتوان گفت که تناسب و منطق شخصیت‌پردازی یکی از ضعف‌های کوچک کار محامدی در تنظیم نمایشنامه است.

بعد از واکنش‌هایی که سه نمایش "کوری"، "تبرئه شده" و "آمادئوس" در ارتباط با مخاطب داشتند و احتمالاً به واسطه شیوه‌های روایت (ادبی، مستند و زندگی‌نامه‌ای) شان نتوانستند رابطه موثر و کاملی با مخاطبانشان برقرار کنند؛ به نظر می‌رسد که محامدی بار دیگر با "دوازده" توانسته خودش و اثرش را به تماشاگرانش نزدیک کند. البته بخش مهمی از این ارتباط موفق هم به داستان جذاب و زیبای نمایش و نیز لحن آن ـ که از حوزه‌های اجتماعی روز فراتر می‌رود ـ بر می‌گردد، اما محامدی و اجرایش نیز در این میان انعطاف و نزدیکی زیادی با خواست و نیاز مخاطب در هر لحظه داشته‌اند.

بخشی از این ارتباط موثر، به کمدی گفتار در نمایش مربوط می‌شود که تقریبا در همه جای روایت آن تقسیم شده و اجازه خروج مخاطبان کم‌حوصله از متن رویداد را نمی‌دهد. بازیگران نمایش هم تا اندازه‌ای در ایجاد این فضا موفق بوده‌اند و به کمک تاثیرگذاری کمیک کلام در "دوازده" آمده‌اند.

اما علیرغم اثرگذاری کمدی و نقش آن در جذاب‌سازی و موفقیت اثر، اگر از زاویه‌ای دیگر به ماجرا نگاه کنیم، ممکن است که اصلاً کمدی، خنده و شوخی یک آسیب جدی در برهم زدن تناسب و هماهنگی هدفمند نمایش نیز باشد. در واقع کمدی علیرغم جذابیت‌هایش خشونت، سردی و جدیت مسیر رسیدن به حقیقت را اندکی از جریان موثر آن خارج کند. هر چند ممکن است که حذف آن نیز ارتباط نمایش با عموم مخاطبان را با مشکل مواجه کند. (به هر حال باید انتخاب کرد!)

"دوازده" براساس اهداف متن و نیز خواسته‌های کارگردان آن نمایش خوبی است؛ هر چند که مسلماً با توجه به توانایی‌ها و تجربیات کارگردانی چون محامدی حتی می‌توانست بهتر از این هم باشد. محامدی شاید با توجه بیشتر و تاکید بر فضای نمایش‌اش می‌توانست از طراحی صحنه ساکن و بدون شناسنامه کنونی صرف‌نظر کند.

صحنه نمایش "دوازده" نه تنها سرما و خشونت نهفته در بسترهای زیرین داستانش را با خود به همراه ندارد، بلکه با سفیدی و بی چیزی غیر واقع‌گرایانه‌اش بیشتر شبیه به دکور برنامه‌ها و مسابقه‌های تلویزیونی نشان می‌دهد. حتی انتخاب و نحوه همنشینی تصاویر (لبها، نقشه و...) با کلیت فضا، طراحی صحنه و داستان نمایش نیز در این گستره یک آسیب محسوب می‌شود و در تناسب با مولفه‌های مورد انتظار قرار نمی‌گیرد.

در مجموع هوشمندی محامدی در انتخاب متن "دوازده" و نحوه آداپتاسیون آن را در کنار استفاده از برخی نمادها باید در وهله نخست مورد ستایش قرار داد. هر جا که دادگاه و محاکمه‌ای باشد پای حقیقت و انسانیت به عنوان یک ارزش مهم اجتماعی در جامعه متمدن امروزی به میان می‌آید!

نکته دوم در مورد "دوازده" اینکه، محامدی این بار بیش از چند نمایش قبلی‌اش در ارتباط با جذب مخاطب موفق بوده است. اما در عین حال برخی کاستی‌ها در پرداخت متن، شخصیت‌پردازی، شبکه ارتباطات میان اشخاص داستان و نیز طراحی صحنه نمایش او وجود دارد.

صحنه خالی از نشانه و پوشیده در سفیدی با دوازده صندلی، حتی دست و پای کارگردان برای طراحی هدفمند و متنوع و خروج از سکون را هم بسته است.

مهدی نصیری