جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تصاویری از تاچر


تصاویری از تاچر

بیایید فعلا دست نگه داریم و میراث و رفتار سیاسی اقتصادی تاچر را کارگر محور و انسان محور بررسی نکنیم یعنی چیزی از حمایت های او و دولتش از آگوستو پینوشه, دیکتاتور سابق شیلی و پشتیبانی اش از پل پت, دیکتاتور کامبوج یا دادن لقب تروریست به نلسون ماندلا و جنگ با آرژانتین بر سر مالکیت مجمع الجزایر فالک لند یا حتی سیاست های او درباره اعتصاب غذای «بلوک اچ», سیاست های بازار آزاد و محدودسازی شدید سندیکاهای کارگری در دوره اول نخست وزیری اش که موجب شد بخش بزرگی از جامعه کارگری انگلستان تحقیر شود, آنچه منجر به از بین بردن اجتماعات چند ده هزار نفری در شمال بریتانیا, خودکشی معدنچی ها در سال های ۸۳ تا ۸۶ و در یک کلام, جنگ و ستیزی طبقاتی به نفع طبقه فراداستان و البته اصرار بر تدوام رنج فرودستان شد, نگوییم

بیایید فعلا دست نگه داریم؛ و میراث و رفتار سیاسی-اقتصادی تاچر را کارگر محور و انسان ‌محور بررسی نکنیم؛ یعنی چیزی از حمایت‌های او و دولتش از آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق شیلی و پشتیبانی‌اش از پل پت، دیکتاتور کامبوج یا دادن لقب تروریست به نلسون ماندلا و جنگ با آرژانتین بر سر مالکیت مجمع‌الجزایر فالک‌لند یا حتی سیاست‌های او درباره اعتصاب غذای «بلوک اچ»، سیاست‌های بازار آزاد و محدودسازی شدید سندیکاهای کارگری در دوره اول نخست‌وزیری‌اش که موجب شد بخش بزرگی از جامعه کارگری انگلستان تحقیر شود، آنچه منجر به از بین بردن اجتماعات چند ده هزار نفری در شمال بریتانیا، خودکشی معدنچی‌ها در سال‌های‌۸۳ تا ۸۶ و در یک کلام، جنگ و ستیزی طبقاتی به نفع طبقه فراداستان و البته اصرار بر تدوام رنج فرودستان شد، نگوییم.

تاچر را باید به مثابه نماینده سرمایه‌داری در عصری دانست که برای پاسخگویی به یافته‌های‌‌ همان وضعیت به نخست‌وزیری رسید و جامعه امروز انگلستان را شکل داد که میراث‌داران او با وصل‌کردنش به تصویری موهوم و البته افسانه‌ای سعی در ضمانت حضور او در دعوای سیاسی- اقتصادی امروز بریتانیا و اروپا دارند. پس از جنگ جهانی دوم و ظهور یک دوره رشد عجیب سرمایه‌داری، مبارزات متعدد کارگران در کشورهای مختلف باعث شد تا آنان امکانات رفاهی حداقلی را به نفع مردم بر سرمایه و دولت‌های آن تحمیل کنند و دستاورد‌های‌شان را با تصویب قانون تضمین کنند. اما در نیمه دهه ۱۹۷۰ و در پی بحران جهانی سرمایه‌داری، مقطعی از مبارزات طبقاتی در فرم حاد خود آغاز شد. در‌‌ همان دوره و در انگلستان، دولت محافظه‌کار وقت، برنامه بازپس‌گیری امکانات دولتی را در دستور کار قرار داد. برای مثال تاچر زمانی که به عنوان وزیر آموزش در کابینه حضور داشت، در سال ۱۹۷۱ قانونی را به تصویب رساند که بر اساس آن یک لیوان سهمیه شیر روزانه‌ای که به صورت رایگان به دانش‌آموزان دبستانی داده می‌شد، لغو شود. اما با‌وجود اعتراضات طبقه کارگر، بار دیگر دولت حزب محافظه‌کار به قدرت رسید.

دعوای سیاسی درست در جایی شکل می‌گیرد که به باور طرفداران تاچر، میراث او در دوران نخست‌وزیری‌اش مثبت ارزیابی می‌شود. درواقع ادعایی مبنی بر اینکه دست‌کم در ۱۰‌سال زمامداری او، وضعیت اقتصادی بریتانیا بهتر شده است. این درحالی است که بحران اقتصادی که از سال‌۲۰۰۸ انگلستان را درگیر خود کرد همگی نتیجه و پیامد مستقیم فضایی بود که در پی سیاست‌های تاچر شکل گرفته بود. قوانینی که برای جلوگیری از هر نوع همبستگی میان اتحادیه‌ها در زمان اعتصاب تصویب شد و هر اتحادیه‌ای که خلاف آن عمل می‌کرد مجبور به پرداخت جریمه و ضرر به صاحب‌کار می‌شد. درواقع سنت جا‌افتاده‌ انگلیسی‌ها که بر اساس آن کارگران در مجمع عمومی با بلند‌کردن دست خود به اعتصاب، رای مثبت می‌دادند، غیرقانونی اعلام شد. از سوی دیگر در سطح دولت‌های محلی نیز شهرداری‌ها موظف شدند که با بودجه کمتری کار کرده و همچنین امکان خرید خانه و آپارتمان‌هایی که شهرداری‌ها به مردم کم‌درآمد اجاره می‌دادند کاهش یافت و با افزایش قیمت خانه‌ها، بخش زیادی از این خانه‌ها به‌فروش رسید، ولی شهرداری‌ها حتی اجازه نداشتند درآمد حاصله از این فروش را خرج ساختن خانه‌های دولتی بیشتر برای افراد کم‌درآمد کنند. از طرفی نیز مالیات غیرمستقیم تقریبا دو برابر شد و مالیات مستقیم به‌ویژه برای درآمدهای بالا کاهش داده شد. بخش‌های گوناگون دولتی، خصوصی شدند و در کل بسیاری از خدمات اجتماعی همچون امکانات تحصیلات، بهداشت و مسکن که کارگران با مبارزات طولانی به دولت‌ها تحمیل کرده بودند، یکی پس از دیگری، پس‌گرفته شد و به دست بازار آزاد افتاد. در چنین شرایطی دولت تاچر به مبارزه با معدنچیان رفت. ستیزی که پس از یک‌سال به بیکاری وسیع و عقب‌راندن وسیع صف مبارزاتی طبقه کارگر انجامید. در عوض تاچر تمام سیاست‌ها و برنامه اقتصادی انگلستان را در بالین سرمایه‌داری بانکی و مالی که هیچ وفاداری به کشور بریتانیا نداشت زیر پا گذاشت. به یک اعتبار، تاچر و دولتش را باید با سیاست حمله به طبقه کارگر و دست‌آورد‌هایش و تحویل دادن بسیاری از این دستاورد‌ها به بازار آزاد یکی دانست.

نکته دیگری که این روز‌ها در دفاع از تاچر گفته می‌شود روایتی وهم‌آلود از رشد اقتصادی دولت اوست که از ۲‌درصد به ۵‌درصد رسیده است، در‌حالی‌که طی ۳۰‌سال پیش از تاچر رشد اقتصادی مجموع دولت‌ها ۱۵۰‌درصد بود اما از دولت تاچر (۱۹۷۹) تا به امروز ۱۰۰‌درصد بوده است. باوجود تمام حرف‌و‌حدیث‌هایی که درباره وضع اقتصادی دولت او گفته می‌شود، نباید فراموش کرد اگر تاچر در سال ۱۹۸۳ نفت شمال را (نفتی که ۱۶‌درصد تولید ناخالص انگلستان را افزایش داد) به وضعیت اقتصادی انگلستان تزریق نکرده بود، مشخص نبود سرنوشت دولتش به چه شکل رقم می‌خورد.

حتی اگر بخواهیم از منظر سرمایه‌داری به قضیه نگاه کنیم، نباید این مساله را فراموش کرد که این دالان ارتباطی که از زمان به قدرت رسیدن ریگان و تاچر به وجود آمد، اگرچه بدون اینکه به یک قانون مدون جهانی برای تنظیم سرمایه مالی منجر شود، در ‌نهایت به دلیل خصلت ضدکنترلی روند مقررات‌زدایی‌ها و ریسک بالا و پوسته آسیب‌‌پذیر حباب‌های اقتصاد کازینویی، همچون آواری بر سر سرمایه‌داری نولیبرال ویران شد. جنبه دیگر همین بحران مالی سرمایه‌داری نولیبرال را باید در قضیه پول فیات جست‌وجو کرد. این دقیقا‌ همان امری است که تاچر را برای کل جهان سرمایه، از انگلیس تا ایران و از چین و ژاپن تا آفریقای جنوبی و آمریکا، به ظاهر قهرمان می‌کند. اما حضور تاچر در تاریخ معاصر شاید میراث دیگری نیز به یادگار گذاشته باشد، میراثی که پیر و جوان را در روز مرگش در خیابان‌های انگلستان به جشن و پایکوبی واداشت.

سهند ستاری