سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آبشار استراتژیک


آبشار استراتژیک

امروز کجا هستیم و در آینده می خواهیم چه باشیم و کجا باشیم

تدوین چشم انداز و برنامه ریزی استراتژیک اولین گام و اجرای استراتژی مهمترین تلاش در جهت برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف آتی و بلند مدت است. چشم انداز مسیر حرکت و آینده جامعه را تعیین می نماید و برنامه ها را در جهتی معین و مشخص هدایت می کند.

چشم انداز یا برنامه ریزی استراتژیک، تصویری از ارزش های حاکم بر جامعه است و جهان بینی ها، باورها، اعتقادات و سنت های حاکم بر فضای جامعه در چشم انداز ذکر می شوند. سند چشم انداز در پی پاسخ به سؤال هایی مانند "امروز کجا هستیم و در آینده می خواهیم چه باشیم و کجا باشیم؟" و "امکانات و منابع جامعه در آینده چه وضعیتی دارند و باید برای چه اهدافی مصرف شوند؟" می باشد.

● تاکتیک و سند تاکتیکی

در طراحی سند چشم انداز از دو رویکرد کلی پیش بینی - که خود شامل دو روش مقایسه ای و خلاقانه است - و رویکرد آینده نگری می توان استفاده کرد. در حقیقت پیش بینی، رویکردی است که وضعیت موجود را به دقت بررسی نموده و بر اساس امکانات، توانمندی ها، قابلیت ها و فرصت های موجود تصویری از آینده ترسیم می نماید. در دیدگاه آینده نگری، ابتدا تصویری از وضع مطلوب و آرمانی مجسم می شود و توانایی ها و امکانات و قابلیت های لازم جهت رسیدن به این ایده آل ایجاد می شود. در برنامه ریزی همواره آینده مهم است و از اطلاعات گذشته جهت ساختن آینده مطلوب استفاده می گردد. از همین رو نگاه به آینده می تواند انفعالی، فعال و آینده ساز باشد. برای داشتن دید فعال و آینده ساز لازم است که وضع موجود و عوامل مؤثر بر آن را شناخته و پیچیدگی و پویایی محیط داخلی و بین المللی را تجزیه و تحلیل کنیم. تجزیه و تحلیل محیط به منظور شناسایی فرصت ها و تهدیدات ممکن که در کنترل ما نیستند صورت می گیرند و برای تحلیل محیط در سطح کلان، باید به بررسی و جستجو پیرامون ابعاد مهم و تأثیرگذار محیط بپردازیم. این ابعاد شامل روند آتی اقتصادی، گرایش ها و تغییرات سیاسی، روند آتی تکنولوژیکی، تغییرات و روند آتی مسایل قانونی و حقوقی، گرایش های فرهنگی، اجتماعی و دمگرافیک و همچنین شرایط کلی محیطی است. از طرفی، عوامل اثرگذار و قابل پژوهش درون هر یک از این بخش ها باید برای تمامی قسمت های محیط به تفصیل بررسی شوند. در نهایت باید نقاط قوت و ضعف را به خوبی برآورد کرده و با در نظر گرفتن فرصت ها و تهدیدهای موجود و بالقوه، محیط کلان را به خوبی شناسایی کرد. سپس چالش ها و مشکلات پیش روی کشور را پیش بینی کرده و موقعیت مورد نظر در آینده را رسم کرد که این عمل همان ترسیم چشم انداز است.

چشم انداز کشور در زمینه هایی از قبیل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره تعریف می شود که با توجه به خصوصیات جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و ارزش های حاکم بر جامعه تدوین شده است.

وقتی سند چشم انداز و برنامه استراتژیک طراحی شدند، نوبت به اجرای استراتژی های طراحی شده می رسد و متصل ساختن این استراتژی ها به برنامه های عملیاتی یکی از الزامات مهم در این بحث است. اجرای درست و استراتژیک برنامه های راهبردی از مهمترین دغدغه های قانون گذاران در سراسر دنیا است. طبق تحقیقات، بیش از ۸۰ درصد برنامه های استراتژیک در تمامی سطوح، برای اجرای مناسب و مطلوب با مشکل مواجه شده و شکست خورده اند و این آماری تکان دهنده برای مدیران و سیاست گذاران جهت دست یابی به اهدافشان است.

● همسوسازی

یکی از مهمترین چالش ها یا دام های پیش روی جوامع، همسوسازی درست و بهینه استراتژی و توجه جداگانه به عملیات و استراتژی است. دام دیگر این است که برنامه ریزی مالی و بودجه بندی به شکلی مستقل از برنامه های استراتژیک تهیه شوند. دیگر چالش پیش رو وقتی است که بیشتر زمان مدیران صرف توجه به مسایل عملیاتی و موضوعات کوتاه مدت جامعه معطوف شود و بیشتر مشغول خاموش کردن آتش های موضعی که مرتباً تکرار می شوند باشند و دیگر فرصتی برای توجه به آینده باقی نماند.

برای همسوسازی جامعه با استراتژی سه مرحله لازم است: همسو و هم جهت سازی مدیران و قانون گذاران با واحدهای عملیاتی در سطح جامعه، همسوسازی واحد های پشتیبانی و خدماتی در جامعه و همسوسازی با بیرون از محیط جامعه. برای همسوسازی جوامع دو رویکرد اصلی همسوسازی عمودی و همسوسازی افقی ممکن می باشد. از آن رو که استراتژی ها از بالا به پایین تعریف و جاری می شوند، لذا همسوسازی در جامعه هم باید از بالا به پایین صورت بگیرد و همانند یک آبشار استراتژی ها از بالا به پایین تسری یابند.