جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جایی برای ترک الکل


جایی برای ترک الکل

مستی در فرهنگ ها و جوامع بشری ناپسند تلقی می شود در ادیان ابراهیمی, مومنان از نوشیدن شراب نهی شده اند در قوانین رانندگی کسی که پشت فرمان نشسته است نباید تحت تاثیر الکل باشد

مستی در فرهنگ ها و جوامع بشری ناپسند تلقی می شود. در ادیان ابراهیمی، مومنان از نوشیدن شراب نهی شده اند. در قوانین رانندگی کسی که پشت فرمان نشسته است نباید تحت تاثیر الکل باشد. دانش پزشکی مصرف مداوم نوشابه های الکلی را منشاء بیماری های مختلفی می داند و افشای استعمال الکل توسط بازیگران، ورزشکاران و مخصوصاً سیاستمداران تاثیر بدی روی محبوبیت آنها خواهد گذاشت.

در کشور ما نام استعاری مشروبات الکلی ام الخبائث به معنای مادر پلیدی ها است، از آن گذشته شارع مقدس آن را حرام کرده است. با این حال در مطلب امروز به این مساله می پردازیم که اگر کسی یا غیرمسلمانی که به دلیلی گرفتار الکل شده چطور می تواند از دست آن نجات پیدا کند؟

از حدود یک دهه قبل انجمن های ترک مواد مخدر فعالیت های خود را آغاز کردند و در سال های اخیر توانستند به موفقیت هایی دست یابند. همزمان دیدگاه جامعه نسبت به مقوله اعتیاد نیز تغییراتی پیدا کرد و باعث شد روش هایی متفاوت با رویکردهای قبلی مجال بروز پیدا کنند. روش کاری مشترک این انجمن ها بر برخورداری دسته جمعی و بدون استفاده از دارو استوار است که با به اشتراک گذاشتن تجربه ها تقویت می شود. در کشورهای خارجی قبل از به وجود آمدن گروه های ترک مواد مخدر موسوم به معتادان گمنام (NA) گروه هایی برای ترک الکل فعالیت می کردند که به الکلی های گمنام (AA) شهرت داشتند. هنوز هم در برخی جوامع تعداد گروه های الکلی گمنام بیشتر از معتادان گمنام است. در ایران گروه های متعددی برای ترک مواد مخدر به فعالیت می پردازند و دفاتر و اردوگاه های خود را در نقاط مختلف برپا کرده اند، اما پیدا کردن انجمن ترک الکل دشوارتر است.

با کمک جمعیت خیریه تولد دوباره موفق می شویم با مسوول یکی از این گروه ها در غرب تهران تماس بگیریم و او برای گفت وگو ما را به جلسه گروه دعوت کرد.

جلسه در قسمتی از پارک که به آلاچیق شباهت دارد، برگزار می شود. اعضای گروه حدود ساعت ۵ عصر جمع می شوند ولی «کاوه» و «حامد» دو نفر که سابقه بیشتری در ترک دارند و ارشد گروه محسوب می شوند یک ساعت زودتر آمده اند. کاوه دیگر به سوابق خود افتخار نمی کند. او زمانی که از الکل استفاده می کرد مصرف خیره کننده یی داشت و به همین خاطر در میان دوستانش شهرت پیدا کرده بود . حامد اندام نیرومندی دارد و متولد یکی از محلات مشهور تهران است. او سال های طولانی از عمر خود را در محیطی که شرب خمر رفتاری رایج محسوب می شد گذرانده است. حامد پس از اعتیاد به الکل وارد تهیه و توزیع مشروبات الکلی هم شد. شباهت آنها این است که از سنین نوجوانی خوردن الکل را آغاز کرده و بلافاصله به آن وابسته شده اند. شباهت دوم هم اینکه در دوران کودکی در محیط اطراف خود الکل را شناخته اند.

روزگار خوش زیاد ادامه پیدا نکرد و عوارض مصرف الکل کم کم بروز کردند. حامد در یک رشته ورزشی به طور جدی فعال بود و حتی در مسابقات شرکت می کرد ولی «خیلی مراقب بودم که به ورزشم لطمه نزند و توی باشگاه کسی خبردار نشود ولی کم کم خودش را با پف کردن زیر چشم ها نشان داد. بعد عضلاتم شل و بدنم ضعیف شد. شریکم هم به خارج از کشور رفت و روند تولید دچار مشکل شد. در ورزشی که مهارت داشتم، افت کردم ولی باز هم می خوردم تا روزی که دچار خونریزی معده شدم و رفتم دکتر. دکتر گفت اگر ترک نکنی کارت تمام است. من هم برای ترک کردن بدترین و آسیب رسان ترین روش را انتخاب کردم. یعنی مقدار مواد مخدرم را بالا بردم. نتیجه اینکه به تریاک معتاد شدم و تا مدت ها با آن درگیر بودم. ولی کار درست این بود که به تنهایی الکل را کنار می گذاشتم.»

حامد وابستگی زیادی پیدا کرده بود «وقتی نمی خوردم، دچار تشنج می شدم. با کوچک ترین تحریکی حتی یک نگاه عصبی می شدم و از جا می پریدم. پرخاشگر و بدبین می شدم. وقتی هم که می خوردم وزوز گوش و سرگیجه و تاری دید می آورد.

ترس از مردن و چند عامل دیگر باعث شد که حامد الکل را ترک کند که البته روش درستی را برای این کار در پیش نگرفت ولی کاوه با ماجراهای پیچیده دیگری درگیر شد. او می گوید؛ «درست در اوج پول جمع کردن، شریکی که در آذربایجان داشتم سرم کلاه گذاشت. از این طرف در ایران هم به خاطر معاملات غیرقانونی جریمه شدم. رفتم آذربایجان که طرف را پیدا کنم فرار کرده بود. بعد از کلی دردسر خبرش را از شهر گنجه گرفتم. در سرمای زمستان رسیدم به خانه اش و سر خیابان منتظر شدم تا بیرون بیاید، تا نصفه شب منتظر ماندم ولی خماری الکل بالا زد. هر کاری کردم نتوانستم مقاومت کنم. تا بروم خودم را بسازم و برگردم طرف فرار کرده بود. اگر معتاد الکل نبودم می گرفتمش. خراب و ورشکست برگشتم.» اولین تغییر از اینجا شروع می شود «وقتی به باکو رسیدم، خانم منشی شرکت که وضعم را دید من را به جلسه ترک الکل برد. آنجا برای اولین بار الکلی های گمنام را دیدم. گفتند با صدای بلند بگو چند وقت است الکل نخورده یی. گفتم ۴ ساعت است که پاکم. همه تشویقم کردند. از آن جلسه که بیرون آمدیم خانم منشی من را به جلسه دیگری برد. آنجا ۸ ساعت پاک بودم همین طور پیش رفت و تا ۱۵ روز لب به الکل نزدم. به ایران که رسیدم ارتباطم با جلسات قطع شد و دوباره مشروب خوردم ولی حالم خیلی بد شد. به خاطر آن ۱۵ روز پاکی واکنش بدنم به الکل تغییر کرده بود. رفتم سراغ برادرم و چند شب توی مغازه اش خوابیدم. پول و کار و خانواده ام را از دست داده بودم. یادم هست ظهر یک روز تعطیل تنها توی مغازه نشسته بودم. کرکره پایین بود. صدای اذان آمد. یاد گذشته ها افتادم. زدم زیر گریه، مشروب نداشتم، تریاک داشتم که ریختم توی چاه. حال خودم را نمی فهمیدم. فردا صبح برادرم آمد گفت؛ چرا شیشه ها را شکسته یی؟ چرا دستت زخمی شده؟ بعد گفت که مادرمان سفره نذری پهن کرده است. دوباره گریه ام گرفت. طرف ظهر راه افتادم و رفتم دفتر یکی از گروه های ترک اعتیاد. اول گفتند اردوگاه دیگر جا ندارد ولی بعد از ماجراهایی بالاخره اسمم را نوشتند. رفتم اردوگاه و آنجا ترک را شروع کردم.»

کم کم اعضای جلسه جمع می شوند و کاوه شروع برنامه را اعلام می کند. بعد از یک سری مقدمات تمام اعضای گروه که با اسم کوچک خطاب می شوند اعلام پاکی می کنند. پاکی ها از ۵ سال که به کاوه تعلق دارد و ۴ سال که مدت پاکی حامد است تا چند روز نوسان دارد. عضو جدیدی که به گروه پیوسته است معرفی می شود. بیست و چند سال دارد و هر روز مشروبات الکلی می خورده است. تمام گفت وگوهای جلسه در مورد مضرات الکل است و هر کس از آسیب هایی که به خاطرالکلی بودن به خودش و دیگران زده است صحبت می کند. اساس جلسات ترک مواد اعتیادآور بر این فرض استوار است که اعتیاد به دلیل تماس و تایید گروهی دیگر از مصرف کنندگان تقویت خواهد شد و اگر مصرف کننده در میان حلقه یی از کسانی باشد که رفتار معکوس یعنی ترک مواد مخدر را تشویق و ترویج می کنند می تواند با استفاده از تجربیات آنها انگیزه بیشتری برای ترک پیدا کند. صحبت کردن در این جلسات اجباری است و کسی نباید ساکت بماند. حامد می گوید؛ «کسی که مست است دقیقاً می داند کجاست و چه کار می کند ولی جلوی خودش را نمی گیرد. یک بار با بچه ها دور هم نشسته بودیم. یکی از دوستانمان با سر و صورت آشفته و کتک خورده آمد. دسته جمعی به قصد انتقامجویی راه افتادیم. بچه ها زنجیر و چوب داشتند. من یک قمه بلند برداشته بودم که آلت قتاله خطرناکی است. وسط دعوا قمه را از غلاف کشیدم. مست بودم. همه حتی دوستان خودم فرار کردند. دور خودم می چرخیدم و قمه را تاب می دادم. هیچ کس جلو نمی آمد. دقیقاً می دانستم اگر نوک قمه به هر کس بخورد بیچاره می شوم ولی الکل آدم را منگ می کند. خدا رحم کرد که اتفاقی نیفتاد و با آمدن پلیس ماجرا ختم شد وگرنه الان اعدام شده بودم.»

تقریباً در هیچ کدام از معدود جلسات الکلی های گمنام ایران، الکلی خالص حضور نداشته است و عمده افراد در کنار الکل به مصرف مواد مخدر هم می پردازند. تجربیات دوران ترک هم مشترک هستند. پس از دو ساعت گفت وگو جلسه به پایان می رسد و اعضا با حلقه زدن و گرفتن دست های یکدیگر دعای پایانی را می خوانند. هوا تاریک شده است و کاوه برگه های صورت جلسات را جمع می کند. یک سوال باقی مانده است. آن خانم منشی که کلاس های ترک الکل را به تو معرفی کرد چی شد؟ کاوه برگه ها را درون کیفش می گذارد و می گوید؛ «ازدواج کردیم الان هم به خاطر کمک و حمایت او ترک کرده ام. حالا هم فکر می کنم وظیفه دارم برنامه الکلی های گمنام را دنبال کنم تا شاید چند نفری هم با این جلسه ها مثل من الکل را ترک کنند.»

محمد سرابی