سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

اراضی ثابت قابل کشت و جمعیت رو به افزایش


اراضی ثابت قابل کشت و جمعیت رو به افزایش

می گویند اراضی قابل کشت ایران حدود شش میلیون هکتار است یعنی از یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع مساحت کشورمان تنها ۱۸میلیون هکتار قابل کشت و زرع است کشوری که جزء نخستین خاستگاه های بشری و بالطبع صاحب اولین مناطق کشاورزی دنیا بوده و خاکش هزاران سال زیرکشت انواع محصولات بوده است

درست زمانی که مریخ پیمای فوکوس بعد از پیمودن ۷۰ میلیون کیلومتر و با وقاری که دانشمندان ایستگاه زمینی را به وجد آورد در سطح کره مریخ - این خواهر طناز زمین - فرود آمد و نشان داد بستر خاکی همان قدر که دل در گرو زمین دارد در سر عشقی آسمانی به افلاک دارد و می رود تا آنچه در وهم ناید آن شود در آن لحظه در همین زمین خاکی، میلیو ن ها نفر گرسنه سر به بالین گذاشتند.

با تعبیری ساده می توان گفت، می شد هزینه سفر به مریخ را به گرسنگان داد تا شبی و روزی را گرسنه سر به بالین نگذارند، اما راه چاره این نیست، می توان به هزاران نفر برای یک وعده ماهی داد، مطمئناً وعده های دیگر گرسنه خواهند ماند اما اگر به چند نفر از اینان ماهیگیری یاد دادی، هیچ وقت گرسنه نخواهند ماند. می گویند اراضی قابل کشت ایران حدود شش میلیون هکتار است یعنی از یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع مساحت کشورمان تنها ۱۸میلیون هکتار قابل کشت و زرع است؛کشوری که جزء نخستین خاستگاه های بشری و بالطبع صاحب اولین مناطق کشاورزی دنیا بوده و خاکش هزاران سال زیرکشت انواع محصولات بوده است. این ۱۸میلیون هکتار خاک قابل کشت باید غذای ۷۰ میلیون و چند سالی بعد ۱۰۰ میلیون و همین طور بیشتر را تامین کند. جمعیت زیاد می شود اما خاک همان است که بود. تا دیروز نان و احیاناً ماستی و پنیری سفره را رنگین می کرد اما تنوع غذایی بر رنگینی سفره افزوده و جهان می رود که به گونه یی نو امنیت غذایی خود را تجربه کند. به همین اعتبار فائو (سازمان غذایی وابسته به سازمان ملل) احساس خطر کرد و به دنبال آن سران کشورها برای چاره جویی آینده غذایی مردم کشورشان در رم پایتخت باستانی ایتالیا جمع شدند تا به سخنان مسوولان کشاورزی کشورهای خود و نهایتاً راهکار برون رفت از گرانی تولیدات کشاورزی و نتیجتاً همفکری برای جلوگیری از قحطی جهانی یا بهتر بگویم کمبود موادغذایی با در پیش گرفتن راهکاری برای تولید بیشتر در سطح اراضی فعلی و به کار بردن روش های نوین کشاورزی که باعث افزایش تولید در سطح می شود را پیدا کنند. هرچند رئیس جمهور کشورمان که در راس گروه سیاسی، وزیر کشاورزی را هم کنار خود داشت راهکاری جهت استفاده بهتر از این ۱۸ میلیون هکتار اراضی قابل کشت ایران که سخت ترین زمستان دهه های اخیر و خشک ترین سال زراعی را پشت سر می گذارد ارائه نکرد. اما جناب اسکندری هم که باید از شیوه افزایش تولید در بخش کشاورزی می گفت، حرفی نداشت. وزارت تحت امر ایشان وقتی که بعد از سال ها ثمره فعالیت دولت های قبلی در بخش حمایت از تولید گندم را خوشه چینی کرد و به مرز خودکفایی رسید به ابر و باد و مه و خورشید و فلک پوزخند زد که ما در زمینه گندم خودکفا شدیم. هان آب زنید راه را که ما وارد کمپینگ صادرکنندگان گندم هم شدیم و راهکاری تعبیه کردیم که تا چشم مان در این منطقه خشک به آسمان نباشد باران و برف بر راه تازه کشف شده صادرات گندم ما اثر نخواهد گذاشت. اما هنوز سالی نگذشته، ظاهراً به حدود پنج میلیون تن واردات گندم نیاز است و آن غزلخوانی یک شبه مسوولان کشاورزی در هیاهوی خشکسالی گم شد.

دولت عدالت محور دوسالی قیمت خرید گندم را ثابت نگه داشت، در حالی که ظرف همین دو سال قیمت نهاده های کشاورزی را افزایش داد و به اصطلاح سوبسید وسایل تولید را حذف کرد. تراکتور که اولین وسیله کشت است به دو برابر قیمت رسید. کود شیمیایی هنوز در انحصار دولت است و نحوه پخش و توزیع آن به هیچوجه مطلوب نیست. ساده بگویم، آدمی سه وعده غذا نیاز دارد و از بدو تولد به تناسب نیاز جسمی وعده های غذایی و مواد مورد مصرف تعریف شده اند. نمی شود صبحانه چلوخورشت خورد و ناهار نان و چایی شیرین و احیاناً مغز گردو یا کله پاچه و شب آب دوغ خیار. یا به نوزاد تکلیف کنیم فقط سه وعده غذا بخور آن هم کله پاچه یا از این فست فودهای وارداتی. توزیع کود شیمیایی به چنین دردی مبتلا شده، وقتی در بهار به کود ازته نیاز است تا نیاز رویشی گیاه تامین شود، کود فسفاته می دهند. درست مانند خوراندن کله پاچه یا آبگوشت به نوزاد، و فصل تابستان یا پاییز که به دیگر کودها نیاز است آقایان هرچه دم دست شان آمد توزیع می کنند. نمایندگان دولت در ادارات کشاورزی که نقشی در زمان ورود کود ندارند تنها توصیه یی که می توانند به کشاورزان ارائه کنند این است که شما هرچه دم دست تان آمد بخرید و انبار کنید و هر کود را به موقع و فصل خود مصرف کنید اما کشاورز بیچاره که نقدینگی ندارد تا یک سال سرمایه گذاری برای بی برنامگی مسوولان وزارت کشاورزی بکند.

قیمت هم که دو سال ثابت ماند مجبور است گندم نکارد اما در زمین های دیم که چاره یی نیست. هرچه از وزیر و مسوولان بپرسیم برای خشکسالی چه چاره یی اندیشیده اید لابد جواب شان وارد کردن گندم به جای ادامه کشت دیمزارهای ماست. به گفته آقای طهماسب مظاهری رئیس کل بانک مرکزی یک نفر این مسائل بدیهی و اولیه علم اقتصاد غمن می گویم کشاورزیف را پیرامون تورم غبگو تولیدف و سایر مفاهیم و مباحث اولیه و پایه یی اقتصاد غبخوان کشاورزیف را که در حکم دو، دو تا چهارتای علم اقتصاد (همانند کشاورزی) هستند، به خاطر خدا (و پر کردن شکم مردم) برای مسوولان و مدیران غیرمالی (ایضاً مالی) حکومتی توضیح دهد.

روزی که آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شد در جایی نوشتم در تاریخ کشور از نوادر فرصت هایی است که فرزند خاک و کسی که هزینه زندگی خود را با دست از درون خاک شور و آب تلخ نوق رفسنجان که جز پسته و چند منی گندم چیزی حاصل نمی شد به دست آورده و نان حلال خور است (حلال خور از این بابت که خودش تولید کرده است) در ایران انقلاب کشاورزی به پا خواهد کرد. این کشور در طول تاریخ این همه هجوم بیگانه را به خود دیده، تا زمانه صنعتی شدن جهان که نفت و آهن و مس و اورانیوم و ده ها فلز دیگر مورد نیاز بشر نبود. درآمد این کشور از دم بیل کشاورز و نوک کلنگ مقنی تامین می شد و اسکندر و مغول و تاتار و ده ها متجاوز دیگر را ترغیب کرد تا به این کشور حمله کنند و در تاریخ ایران به نسبت کشورهای دیگر قحط سالی از نوع دمشقی آن که یاران عشق را فراموش کرده باشند و دودی در روزنی جز آه مظلومی بلند شود را به خود ندیده است اگر مدیری بر سر کار بود، می توانست با تهیه دو سه قطار شتر و اسب و الاغ انبار غله سیستان را به کرمان یا انبار غله اصفهان را به قم و کاشان و بالعکس سوق دهد و اگر نبود البته که قحطی آن هم از نوع سیاهش بود. چه شده که در قرن ۲۱، قرن تسخیر فضا و کنفرانس فائو، برای گرسنگی نمی توانیم برنامه یی تهیه کنیم که ۷۰ میلیون نفر جمعیت با ۱۸میلیون هکتار زمین مرغوب زراعی دغدغه شام و ناهار خود را نداشته باشند.

هاشمی رفسنجانی کشاورززاده به صنعت چسبید و کشاورزی همانند آب گل آلود در جوی ها سرگردان و ده ها سد احداث شد، اما اراضی زیردست سدها چقدر افزایش پیدا کردند. کانال های انتقال آب به تناسب سدها تا کجاها کشیده شدند. باید در کنفرانس فائو گفته می شد آقای هاشمی توانست با احداث سدها آغازگر توسعه کشاورزی باشد و در دوره خاتمی هم سدهای بزرگی که کار مطالعاتی یا اجرایی آنها قبلاً شروع شده بود، ادامه یافت. مگر از سه سال قبل جمعیت کشور و مشترکان برق چه میزان اضافه شده اند که ساعت ها خاموشی داریم. این پنج روز تعطیلی را در مزرعه ام بودم. کاش مسوولان وزارت نیرو از مسوولان اداره برق ساوه سوال کنند در بخش کشاورزی چه میزان خاموشی داشتیم. وقتی اداره ها تعطیل می شود و بخش دولتی حداقل برق را به علت تعطیلی مصرف می کند، این میزان خاموشی داشته باشیم با شروع به کار ادارات چقدر خواهد شد. خاموشی برق در بخش کشاورزی آن هم در گرمای کشنده و نیاز شدید محصولات به آب از هر خشکسالی و آفات دیگر، از تگرگ و سرما بدتر است. همه چاه ها دارای یک مالک نیستند که چند ساعت خاموشی به شیوه تقسیم آب آنها لطمه نزند. وقتی یک چاه آب مثلاً ۵۰ مالک دارد، هر ساعت خاموشی شیوه تقسیم آب را به هم می زند و کشاورز خرده پایی که روزها صبر کرده تا چند ساعتی آب داشته باشد تا محصول تابستانه خود را آبیاری کند با این خاموشی، نوبت آب محصولش تغییر می کند و این از خشکسالی بدتر است. در ایران سوبسید را به مصرف کننده می دهند که زیر سرمای دل انگیز کولرگازی در پنت هاوس بالای شهر نوشابه فرنگی می خورد اما تولیدکننده بیچاره که گرمای ۴۰ درجه را در روز و سرمای زیر صفر را در شب و روز زمستان تحمل می کند و سهمی از روزگار خوشبختان ندارد برخلاف همه دنیا سهمی از سوبسید در تولید ندارد و هر ساله مجبور به کوچ اجباری و حاشیه نشینی شهرها و حضور در چهارراه ها و فروش سیگار و تخمه و پاک کردن شیشه اتومبیل ها است. کاش از سفر چاره جویی امنیت غذایی فائو در رم غیر از دستاورد سیاسی

- که لابد به دست آمده است - رونوشتی از عملکرد دیگران که توانسته اند تولید را در واحد سطح افزایش دهند به همراه می آوردیم و نسخه یی از آن را به من کشاورز می دادند تا چه کنیم. با یک رقم ساده مطلب را به پایان می برم. پسته محصولی است که خاستگاه اولیه آن ایران است و نام جهانی آن هم ایرانی. تا سال ۱۳۵۸ ایران بیش از ۹۰ درصد پسته جهان را تامین می کرد. امروزه رقبای سرسختی داریم که سهم بازار جهانی ما را به ۶۰ درصد رسانده اند. عمده ایرانیانی که مجبور به ترک باغات خود بعد از انقلاب شدند در ایالت کالیفرنیای امریکا نزدیک به دویست هزار هکتار باغ پسته احداث کردند و امروزه رقیب سرسخت ما هستند، جالب است بدانیم با بیش از ۴۰۰ هزار هکتار باغ پسته که باید در هر هکتار به صورت طبیعی سه تن پسته تولید شود و رقمی حدود یک میلیون و دویست هزار تن پسته داشته باشیم هیچ سالی بیشتر از ۳۰۰ هزار تن پسته تولید نکرده ایم، یعنی ۹۰۰ هزار تن زیرتولید معمولی ولی امریکا با ۲۰۰ هزار هکتار باغ خود که عمر باغ های اولیه آن هنوز به ۲۸ سال نمی رسد به اندازه ایران پسته تولید می کند و تا چند سال دیگر بازارهای جهانی را به تسخیر خود درخواهد آورد. یک سال سیب زمینی و پیاز را در ویترین طلافروشی ها به نمایش می گذاریم و سال بعد برای کشاورز نمی صرفد که محصول خود را برداشت کند. فصل برداشت محصول قیمت آن به حداقل می رسد و کشاورز مقروض اگر محصول خود را پیش فروش نکرده باشد به اقل قیمت می فروشد و دو، سه ماه بعد قیمت چند برابر می شود و دلال ها و واسطه ها پروارتر از سال گذشته پسته را کیلویی زیر ۴ هزار تومان از کشاورزان خریدند و عید امسال پسته به بالای ۶ هزار تومان از باغدار (اگر پسته یی داشت) خریداری شد.

اگر بحث های سیاسی اجازه و فرصت آن را داد که نسخه یی از تصمیم گیری های فائو برای تولید بیشتر همراه هیات ایرانی باشد، کشاورز فعلاً به آن احتیاج ندارد. شما را به خدا با تصمیمات یک شبه و سخنرانی های آنچنانی بازار رو به مرگ کشاورزی را به پایان خط خود نرسانید. تابستان داغ امسال با خاموشی در بخش کشاورزی از سرمای کشاورزسوز سال گذشته بیشتر ضرر خواهد زد. حرف حساب را از کشاورز که راهی به کاخ ۱۹ طبقه وزارت کشاورزی ندارد، بشنوید. صندوق سه قفله بانک مرکزی را روی کشاورزان باز کنید. اراضی شما همین ۱۸ میلیون هکتار است و هر ثانیه به جمعیت ما افزوده می شود. افزایش تولید را در سطح با حمایت از کشاورز و دگرگونی در شیوه قیمت گذاری و عرضه مستقیم کالا به مصرف کننده را سرلوحه اقدامات خود قرار دهید.

نعمت احمدی