دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

یک سفر دو صدا


یک سفر دو صدا

به بهانه سفر خاویر سولانا به تهران

اهمیت خبر ورود خاویر سولانا رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران چنان بود که از ساعت ۱۱ جمعه شب تا ۱۲ ساعت بعد که او نخستین دیدار خود را به انجام رسانده بود در صدر اخبار تمام رسانه ها قرار داشت. اینکه نماینده ارشد شش کشور بزرگ جهان برای تسلیم بسته پیشنهادی آنان در موضوع هسته یی ایران به تهران آمده باشد خبری حاوی عناصر گوناگون پرجاذبه به حساب می آمد و همین امر بحث ایران و پرونده هسته یی را بار دیگر در تمامی رسانه های دنیا مطرح کرد. مقام ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا در دو روز اقامت خود در تهران بسته پیشنهادی پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان را به منظور تشویق ایران به تعلیق غنی سازی اورانیوم در فعالیت های هسته یی تسلیم مقامات جمهوری اسلامی و در سطح رسانه ها به صورت عمومی و علنی منتشر و در یک نشست خبری در محل سفارت آلمان در تهران نیز شرکت کرد. دوشنبه شب شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران هم گفت وگوی پرچالشی را با وی پخش کرد که بیشتر به مناظره می مانست و پرسش های دو «خبرنگار - کارشناس» حاضر چنان متعدد و متنوع و گاه مفصل بود که دیپلمات ارشد اسپانیایی را واداشت در مواردی ابراز خستگی کند. او چند بار در برابر این پرسش به زبان های مختلف قرار گرفت که چرا در راه نیل به هدف «خاورمیانه یی عاری از تسلیحات کشتارجمعی» این فشارها و حساسیت ها نسبت به اسرائیل وارد نمی شود و وجود ندارد که آشکارا از زرادخانه های هسته یی خود سخن می گوید و سولانا که از پیش می دانست با چنین پرسشی مواجه می شود تنها به ذکر این پاسخ بسنده می کرد که «برای اینکه در خاورمیانه طرح جامع امنیتی وجود ندارد.» سولانا در این شبه مناظره جان کلام و پیام کشورهای ۱«۵ را بار دیگر تکرار کرد؛ «مادام که ماهیت فعالیت های هسته یی ایران با تعلیق غنی سازی برای ما روشن نشود، استمرار مذاکرات امکان پذیر نیست و نیاز به تضمین های عینی است تا نشان دهد انحراف امکان ندارد.» هنگامی که به وی دوران ۵/۲ ساله تعلیق در گذشته یادآوری و ادعا شد که «دستاوردی در بر نداشت» سولانا تاکید کرد؛ «آن روند در صورت ادامه دستاورد داشت ولی نتیجه نداد چون که قطع شد.»

با اینکه سولانا به نمایندگی از امریکا، روسیه، چین، آلمان، فرانسه و انگلستان به تهران آمد و بسته پیشنهادی حاوی مشوق های اقتصادی را ارائه کرد این سفر بازتاب و اهمیت فراتر و ویژه یی داشت. از سوی دیگر مقام ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا نه با محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اصولگرای جمهوری اسلامی ملاقات کرد که معتقد است پرونده هسته یی ایران مختومه شده و قطعنامه های صادره از سوی شورای امنیت سازمان ملل کاغذپاره هایی بیش نیستند و نه با علی لاریجانی که در دو سال اول روی کار آمدن احمدی نژاد طرف مذاکرات بوده و اکنون در ساختار سیاسی تا ریاست یکی از قوای سه گانه ارتقا یافته است. با این حال در سفر و اقامت دو روزه آقای سولانا ویژگی های متعدد و متنوعی را می توان سراغ گرفت؛ اول اینکه سومین بسته پیشنهادی را از جانب تمام شش کشور نمایندگی می کرد. پیش از این و در آگوست ۲۰۰۵ (مرداد ۸۴) و ژوئن ۲۰۰۶ (خرداد ۸۶) نیز ایران بسته های تشویقی دریافت کرده بود اما ایالات متحده مستقیماً و صراحتاً از آنها حمایت نمی کرد حال آنکه اکنون و در پایان خرداد ۸۷ بسته یی تسلیم جمهوری اسلامی شده که امریکا، سه کشور اروپایی، روسیه و چین آن را تنظیم و تهیه کرده اند.

دوم به این سبب که به جز امریکا معاونان وزیران پنج کشور دیگر نیز خاویر سولانا را همراهی می کردند. این سفر دسته جمعی به منزله آن بود که آنچه سولانا می گوید و تسلیم می کند انعکاس نظرات همه آنهاست. در میان این کشورها هم ایالات متحده هست که روابطی با تهران ندارد و هم روسیه و چین که در عالی ترین سطوح با ایران رابطه دارند و نیز سه کشور اروپایی که اگر چه با نوسان اما مناسبات سیاسی و اقتصادی گسترده خود با ایران را حفظ کرده اند. با این حال ایران هرگاه اتهامی وارد می کند تنها متوجه دو کشور از این مجموعه است و ظاهراً مدیران ارشد سیاسی پنج کشور به تهران آمده بودند تا اعلام کنند آنچه به نام موضع ۱«۵ منتشر می شود تنها دربرگیرنده دیدگاه های امریکا و بریتانیا نیست بلکه برآیند مواضع چهار کشور دیگر (آلمان، روسیه، چین و فرانسه) نیز هست.

سومین ویژگی این سفر همزمانی آن است با آغاز ریاست علی لاریجانی بر مجلس هشتم. انتظار می رفت خاویر سولانا در تهران با او ملاقات کند اما رد درخواست دیدار با محمود احمدی نژاد سبب شد رئیس مجلس شورای اسلامی نیز موافقت نکند. محمود احمدی نژاد سال گذشته علی لاریجانی را از هدایت پرونده هسته یی کنار گذاشت و یکی از اعضای گروه خود را که در نوشتن نامه های بدون پاسخ به بوش، مرکل، پاپ و سارکوزی طرف مشاوره او بوده به جانشینی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی گماشت. چنانچه رئیس جمهور اصولگرا با سولانا ملاقات می کرد احتمال دیدار او با لاریجانی در مقام رئیس مجلس نیز فزونی می گرفت و احتمالاً با همین نگاه درخواست ملاقات با رئیس دولت رد شد تا دیدارها و مذاکرات مقام اروپایی به دو صاحب منصب دولتی (منوچهر متکی و سعید جلیلی) محدود بماند و علی لاریجانی و احتمالاً هاشمی رفسنجانی در جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را شامل نشود. بلافاصله پس از انتخاب علی لاریجانی به ریاست موقت مجلس شورای اسلامی خاویر سولانا در تماسی تلفنی این رخداد را تبریک گفته بود. از سوی دیگر در دو هفته یی که از ریاست لاریجانی بر مجلس تازه می گذرد او چند بار پیرامون پرونده هسته یی اظهار نظر کرده و در واقع در جایگاه رئیس مجلس به این پرونده بازگشته است. لاریجانی هر چند با سولانا ملاقات نکرد اما از بررسی بسته پیشنهادی در مجلس خبر داد. درست است که پس از کنار گذاشتن لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی و تحویل پرونده به سعید جلیلی باز هم به خاطر آنکه نماینده رهبری در شوراست ارتباط خود را حفظ کرده اما کافی است موضع دیگر نماینده رهبری در شورا را به یاد آوریم که عملاً در دولت نهم هیچ نقشی در پرونده هسته یی ایفا نمی کند. از سوی دیگر این عنوان به لحاظ حقوقی محظورات خاص خود را دارد، حال آنکه به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی می تواند از جانب نمایندگان سخن بگوید. چهارمین نقطه تمایز این سفر با موارد قبل همان گونه که پیشتر اشاره شد این است که این بار آقای سولانا نماینده امریکا نیز به حساب می آمد و بسته پیشنهادی بر خلاف دو مورد قبل تضمین های ایالات متحده را نیز به همراه دارد. اهمیت این موضوع هنگامی روشن تر می شود که بدانیم بعد از ارجاع پرونده هسته یی ایران به شورای امنیت سازمان ملل و صدور دو قطعنامه عملاً بازیگر اصلی امریکاست. در قبال مشوق های اقتصادی نیز تضمین امریکا بیش از پنج کشور دیگر اهمیت دارد زیرا الحاق کامل به سازمان تجارت جهانی یا رفع تحریم از ناوگان هوایی ایران منوط به نظر موافق امریکاست، ضمن آنکه نباید از یاد برد که جرج بوش رئیس جمهوری امریکا در پایان راه قرار دارد و نحوه مواجهه ایران با پرونده هسته یی می تواند در سرنوشت انتخابات پیش روی امریکا تاثیر گذارد. ۲۸ سال پیش و در بحران پدید آمده بر سر تسخیر سفارت امریکا در تهران نیز نحوه مواجهه ایران با خواسته های امریکا در انتخابات تاثیر گذاشت و جیمی کارتر را از انتخاب دوباره بازداشت و منجر به روی کار آمدن جمهوریخواهان و دوری ۱۲ ساله دموکرات ها از کاخ سفید شد.

پرونده هسته یی ایران قطعاً یکی از موضوعات مورد بحث دو کاندیدای انتخابات آتی ریاست جمهوری امریکا- جان مک کین و برکت حسین اوباما- است. هر چند پایان دوران ریاست جمهوری امریکا تیغ این کشور را برای حمله و تهدید نظامی کند کرده است اما یک جمهوریخواه تازه نفس می تواند به تکرار تهدیدات گذشته بپردازد و ایران می تواند قبل از انتخابات از این برگ استفاده کند.

● ۱«۵ چه می خواهد

امریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان- قدرت برتر اقتصادی اروپا- با این ادعا که ماهیت فعالیت های هسته یی ایران برای آنها روشن نیست و بیمناک انحراف از جنبه های صلح آمیز به تولید سلاح هستند بر تعلیق غنی سازی اورانیوم که امکان بهره مندی از چرخه سوخت را به تهران می دهد، تاکید می ورزند. آنها در عین تعلیق از ایران ضمانت های عینی می خواهند که در صورت از سرگیری غنی سازی اولاً کاملاً تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی باشد، ثانیاً اطمینان بدهد که از میزان مورد نظر فعالیت صلح آمیز فراتر نرود. در مقابل پیشنهاد داده اند که برای اثبات حسن نیت خود ایران را در اهداف توسعه یی اقتصادی یاری می رسانند و در واقع پاداش می دهند. در این باره چند دیدگاه در سطوح مختلف حاکمیت وجود دارد؛ دیدگاه اول این است که هیچ پیشنهادی بدان نمی ارزد که ایران غنی سازی را متوقف کند زیرا این فناوری و فرآوری خود به تنهایی دïری گرانبها است و «دïر» را با پاره سنگ معاوضه نمی کنند. از این رو توصیه می کند ایران این روند را ادامه دهد. این دیدگاه معتقد است غنی سازی اورانیوم برای برخورداری از چرخه مستقل سوخت هسته یی همچون ملی شدن نفت، موضوعی حیثیتی و ملی است و حتی ارزش مواجهه مستقیم با غرب را نیز دارد زیرا از قدرت بسیج کنندگی توده ها برخوردار است، بنابراین اگر قرار باشد جمهوری اسلامی و نظام سلطه در یک نقطه برخورد مستقیم را تجربه کنند، پرونده هسته یی مناسب تر و موجه تر است تا موضوع حقوق بشر یا صلح خاورمیانه که ممکن است پشت گرمی داخلی آن چون پرونده هسته یی نباشد. دیدگاه دیگر اما در عین تاکید بر این حق واقعیات نظام تک قطبی را در نظر می آورد و اینکه شرایط امروز جهان با دوران جنگ سرد متفاوت است. از سوی دیگر تعلیق با هدف اعتمادسازی تنها وقفه یی کوتاه مدت را سبب می شود و چنانچه دوباره از روابط بین الملل تنش زدایی شود، می توان آن را از سر گرفت، ضمن اینکه می توان از مشوق های اقتصادی نیز بهره گرفت. در این نگاه موضوع هسته یی ابزاری برای کسب امتیاز است و بیشتر به مثابه «وسیله» به کار می آید تا «هدف». در دیدگاه اول هم طیفی وجود دارد که احتمال وقوع جنگ و برخورد نظامی را جدی نمی داند و بلوف یا غیرواقعی تلقی می کند و هم طیفی که با وجود احتمال وقوع درگیری بر غنی سازی تاکید می کند. آقای احمدی نژاد از جمله کسانی است که بارها تاکید کرده است که احتمال درگیری نظامی و جنگ منتفی است و اخبار موثقی دارد که حاکی از آن است که فرماندهان نظامی امریکا بوش را از حمله منصرف ساخته اند. طیف دیگر دیدگاه اول اما در عین احتمال هرچند ضعیف درگیری اهمیت غنی سازی و چرخه سوخت را چنان می داند که چنین بهایی برای آن پرداختنی باشد. در دیدگاه دوم نیز، هم طیفی وجود دارد که جنگ را محتمل می داند و هم طیفی که این احتمال را بعید تصور می کند. توصیه طیف اول به تعلیق غنی سازی و ادامه اعتمادسازی طبعاً برای پرهیز از جنگ و برخورد نظامی است اما دومی اگر بدون بیم حمله چنین توصیه یی دارد از آن رو است که بیمناک فرسایش اقتصادی و بازماندن ایران از توسعه است.

● بسته در برابر بسته

یکی از مشخصه های دیپلماسی دولت نهم خصیصه تهاجمی است. بدین صورت که ایران به جای دریافت کننده صرف، ارائه دهنده نیز باشد. از این رو ایران هم بسته پیشنهادی ارائه کرده است. مهم ترین نکته در پیشنهاد ایران ادامه غنی سازی اما در چارچوب کنسرسیومی است که کشورهایی چون روسیه نیز در آن عضویت داشته باشند تا هم تهران به حقوق خود دست یابد و هم دغدغه های ۱«۵ برطرف شود. با این حال آقای سولانا تلویحاً این پیشنهاد را رد کرده است. او در برنامه تلویزیونی گفت؛ «کنسرسیوم برای ما قابل درک نیست.» محتوای بسته پیشنهادی ایران فاش نشده است اما قدرت های بزرگ می دانند ایران می تواند در منطقه ایفاگر نقش های متفاوت باشد و حتی در عراق چنان نفوذ دارد که دو سرنوشت متفاوت را برای امریکا رقم بزند. بنابراین می توان این بسته را نیز حاوی مشوق یا حتی تضمین هایی دانست.

● بسته پر یا خالی

در حالی که اصولگرایان رادیکال در روزنامه ها و پایگاه های اینترنتی خود بسته تازه پیشنهادی را «پر از خالی» توصیف کرده اند، شش محور اصلی این مشوق ها در شش عرصه تجارت، انرژی، کشاورزی، محیط زیست، زیرساخت ها و حمل و نقل عبارتند از؛ «حمایت عملی برای الحاق کامل ایران به ساختارهای بین المللی شامل سازمان تجارت جهانی، مشارکت درازمدت و وسیع الطیف استراتژیک انرژی، تسهیل خودکفایی ایران در غذا از طریق همکاری در فناوری مدرن، پروژه های غیرنظامی در حفاظت از محیط زیست، حمایت از نوین سازی زیرساخت های مخابراتی و لغو محدودیت های صادراتی سازندگان هواپیما به ایران و قادرسازی ایران به نوسازی ناوگان هواپیمایی غیرنظامی.»خاویر سولانا بسته پیشنهادی تازه را «سخاوتمندانه، گشاده دستانه و جامع» توصیف کرده است. با این همه اصل بحث یک کلمه بیشتر نیست.

«تعلیق؛ آری یا نه؟» اهمیت «غنی سازی» برای دولت ایران بیش از تمام مشوق های پیش گفته است. در مقابل ارزش «تعلیق» برای غرب چنان که مشوق های متعدد بدهد.البته ۱«۵ و ایران تا اینجا بر سر اعتمادسازی به توافق رسیده اند. منتها ایران، اعتمادسازی را در فعالیت در چارچوب و تحت نظارت آژانس می داند در حالی که می تواند مانند برخی از کشورها عضو معاهده منع تولید و گسترش سلاح های کشتار جمعی نباشد و از NPT خارج شود و نهایت اینکه به جای فرآوری مستقل این کار را در قالب یک کنسرسیوم بین المللی انجام دهد اما امریکا، اروپا، روسیه و چین نماد اعتمادسازی را تعلیق- ولو- موقت می دانند.

● واکنش رسمی

در حالی که روز دوشنبه سولانا تهران را ترک کرد و به لوکزامبورگ رفت و همان جا گفت که «بهتر است هر چه زودتر ایران پاسخ بدهد» رئیس جمهوری امریکا ادعا کرده است ایران بسته را نپذیرفته و او پیش بینی می کرده است. در ایران موضع مثبت و منفی در قبال بسته ابراز نشده و دست کم مقامات رسمی با احتیاط درباره آن برخورد می کنند. در این میان دو واکنش بیشتر قابل توجه است؛ یکی اظهارات وزیر امور خارجه که در گفت وگو با «لوموند» تصریح کرد؛ ایران در پی خرید زمان نیست. دیگری سخنان لاریجانی است که اتهام خرید زمان را به جبهه مقابل، منتقل کرده و گفته است؛«توصیه می کنم به دنبال تئوری نسیان ایرانیان نباشند که وقت گذرانی است.» تمام تلاش دیپلماتیک ایران در حال حاضر حول این محور است که مذاکرات نه بر پایه تعلیق که براساس نقاط مشترک دو بسته ایران و اروپا از سر گرفته شود. از سوی دیگر هر چند در سفر اخیر سولانا به تهران دیداری میان او و لاریجانی در مقام رئیس مجلس صورت نپذیرفت اما اظهارنظر لاریجانی درباره بسته پیشنهادی و حتی اعلام بررسی آن در مجلس از تمایل وی به هدایت پرونده به قوه مقننه حکایت می کند. اعلام نظر قطعی درباره بسته پیشنهادی هم از سوی عالی ترین مقام و هم دولت میسر است ضمن اینکه ارجاع آن به مجلس یا شورای عالی امنیت ملی یا حتی مجمع مصلحت نظام نیز ممکن است. اگر انتخابات مجلس هشتم با رعایت تمامی جوانب دموکراتیک و بدون ردصلاحیت های اولیه و دخالت های بعدی صورت پذیرفته بود، طبعاً ورود مجلس به موضوع هزینه های کمتری برای نظام ایجاد می کرد؛ چه پاسخ مثبت می داد و چه منفی. پاسخ مثبت شائبه عدول از شعارهای گذشته را بدین سبب می زدود که این تصمیم در یک نهاد اجماعی منتخب اتخاذ شده و پاسخ منفی نیز هزینه های محتمل یا مترتب بعدی را تنها متوجه یک بخش نمی ساخت.

● تشویق و تهدید و لحن کهنه

ماهیت بسته پیشنهادی در عین تشویق آمیز بودن عاری از تهدید نیست. اصولگرایان رادیکال در این باره نیز برداشت خود از سیاست های معمول امریکا و غرب را در قالب اصطلاح «سیاست هویج و چماق» تکرار می کنند. به این معنی که از یک سو وعده می دهند و از جانب دیگر تهدید می کنند. آنها حتی شخصیت خود «سولانا» را نیز مصداقی برای این موضوع می دانند. دیپلمات ارشد اروپایی در عین اینکه فارغ التحصیل دانشگاه ویرجینیای امریکا و دانش آموخته و دارای دکترای فیزیک است یک چند دبیرکل ناتو هم بوده است و برخورد نظامی با یوگسلاوی در سال ۱۹۹۹ با هدایت او صورت پذیرفت. عجیب اینکه مداخله نظامی ناتو با حمایت امریکا و شخص کلینتون با قصد یا ادعای پایان نسل کشی مسلمانان در قلب اروپا صورت پذیرفت. پاره یی از سایت های افراطی در این روزها برای آنکه تکلیف بسته و سولانا را یکجا روشن کنند رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا را به خاطر دوران فرماندهی نظامی ناتو فردی «نظامی» و به سبب دخالت در منطقه بالکان در سال ۱۹۹۹ «قاتل» هم لقب دادند. حال آنکه دخالت ناتو و امریکا در بالکان تنها از سوی حامیان میلوشویچ تقبیح شده بود. هم او که «قصاب بالکان» لقب گرفت و در زندان ناتو در هلند درگذشت.با این همه آنچه از دستگاه دیپلماسی و در آستانه سی سالگی انقلاب اسلامی انتظار می رود این است که فارغ از نوع پاسخ به بسته پیشنهادی، مناسبات دیپلماتیک رعایت شود.

مهرداد خدیر