یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حاشیه ها مهم تر از متن


حاشیه ها مهم تر از متن

جلسه رای اعتماد هفته پیش مجلس به سه وزیر پیشنهادی دارای متن و حاشیه ای بود که به نظر می رسد حواشی آن نکات مهمتری از متن داشت و اتفاقا متن هم فراموش شده بود, اما ابتدا باید به متن پرداخته شود

جلسه رای اعتماد هفته پیش مجلس به سه وزیر پیشنهادی دارای متن و حاشیه‌ای بود که به نظر می‌رسد حواشی آن نکات مهمتری از متن داشت و اتفاقا متن هم فراموش شده بود، اما ابتدا باید به متن پرداخته شود. متن جلسه باید حول این پرسش می‌بود که وزرای پیشین چرا برکنار شدند و وزرای پیشنهادی از حیث دلا‌یل برکناری قبلی‌ها، با آنان چه تفاوتی دارند؟ اما اگر شما حتی یک کلمه در این خصوص شنیدید، دیگران هم شنیده‌اند. تنها نکته‌ای که آنان را متمایز از وزرای پیشین می‌کند و در سخنان رئیس دولت هم بود، انتظار هماهنگی بیشتر با رئیس دولت است، اما از آنجا که آهنگی از سوی رئیس ارکستر دولت نواخته نمی‌شود، که براساس آن بتوان افراد مناسب با این آهنگ را انتخاب کرد، لذا می‌توان گفت هماهنگی به تبعیت و اجرای دستورات تحویل داده می‌شود و وزرای جدید از این حیث با قبلی‌ها اندکی تفاوت دارند به این معنا که اعتبار و شخصیت اجرایی و فکری خود را کاملا‌ در ذیل رئیس دولت تعریف می‌کنند و این نکته مهمی در متن رای اعتماد بود که هیچ توجهی به آن نشد.

اما در خصوص حواشی چه می‌توان گفت؟ زیاد. در این یادداشت فقط به چند مورد آن اشاره می‌کنم:

۱) پس از قضیه پالیزدار مشخص شد بسیاری از شعارهایی که به نام اصولگرایی عنوان شد، ظاهری متفاوت از باطن خود دارد. اما اگر کسانی بودند که پس از آن جریان هنوز به این نکته ساده پی نبرده بودند، اکنون باید متوجه شده باشند که مشکل دوستانشان یکی دو تا نیست. اشکالا‌تی که به برخی از وزرای پیشنهادی گرفته شد و پاسخی هم تاکنون برای آنها داده نشده است، نشان می‌دهد مصداق تمامی آن شعارهای دهان پرکن همین است که دیده‌اند. مجموعه‌ای که خود را به عرش اعلا‌ می‌رساند، برای معرفی مهم‌ترین و کلیدی‌ترین پست‌های اجرایی خود به چنان دردسری دچار می‌شود که هیچیک از دولت‌های قبلی بعد از انقلا‌ب حتی در مجالس با اکثریت مخالف خود به چنین دردسری نیفتاده بودند. این رویداد چنان پته شعارها را روی آب ریخت که بعید است پس از این کسی یافت شود که از درون آن گروه به درستی این ادعاها و شعارها معتقد باشد، مگر آنکه همچنان سر خود را زیر برف کرده و آواز بخواند و چیزی را نبیند یا حتی اگر دید، بگوید ان‌شاءالله گربه است، یا اینکه همچنان نانش در گرو این شعارها باشد.

۲) اما منتقدان وزرا هم بعضا جدی نبودند، زیرا با درخواست غیرعلنی شدن مجلس نشان دادند قصد مخالفت جدی ندارند. اصولا‌ وقتی که کسی می‌پذیرد وزیر شود، عملا‌ پذیرفته است خود را در معرض قضاوت افکار عمومی و نمایندگان قرار ‌دهد، در این صورت دیگر ضرورتی ندارد صلا‌حیت وی را محرمانه رسیدگی کرد و اگر هم بتوان، ربطی به غیرعلنی شدن مجلس ندارد، زیرا هر اتهامی هم به چنین افرادی زده شود، ربطی به امنیت کشور ندارد.

اگر هم بپذیریم که آنان در مخالفت خود جدی بوده‌اند و صادقانه خواهان تشکیل جلسه غیرعلنی شده‌اند، باید گفت آنان بیش از دیگران مستحق انتقاد هستند، زیرا کسی که خطر امنیت برای کشور را در حد طرح چند انتقاد و اتهام به یک فرد عادی تقلیل می‌دهد، علی‌القاعده ذهنیتی صحیح ندارد. همین ذهنیت‌ها است که مانع طرح انتقادها و آزادی مطبوعات می‌شود و ریشه اصلی رواج فسادی که از آن می‌نالند هم در همین ذهنیت است، حتی اگر صادقانه و خیرخواهانه مطرح شده باشد. اتفاقا بیان این ذهنیت از سوی آنان، به مردم نشان می‌دهد که حتما اتهامات مشابه به دیگر افراد مشهور به همین دلیل مطرح و رسیدگی نمی‌شود، چرا که آن را خلا‌ف امنیت کشور می‌دانند، بنابراین برخلا‌ف ظاهر این ادعا که نمی‌خواهد اشاعه فحشا کند، یا به قول معروف نمی‌خواهد، توی دل مردم را خالی کند، اما در عمل این دیدگاه از یک سو زمینه انجام تخلف از افراد صاحب موقعیت را افزایش می‌دهد، زیرا آنان پی می‌برند که به دلیل حفظ امنیت کشور مشکلی برایشان پیش نخواهد آمد و از سوی دیگر مردم هم بدبین‌تر شده و تر و خشک را با هم می‌سوزانند و همه را متهم می‌کنند و در نهایت هم امنیت کشور به واسطه این دیدگاه در خطر بیشتری قرار می‌گیرد!

۳) نحوه برخورد رئیس دولت با مجلس آموزنده بود. روشن است که سه نفر پیشنهادی در مقایسه با افراد قبلی یا کمتر شناخته‌شده بودند، یا اینکه ابهامات و ایراداتی جدی به آنان وارد بود . بنابراین روشن است که با توجه به این شرایط لا‌زم بود رئیس دولت از ۹۰ دقیقه وقتی که برای دفاع از وزرای پیشنهادی داشت، به طور کامل استفاده کند و سپس به سخنان مخالفان و منتقدان خوب گوش دهد و آنها را یادداشت و سپس پاسخ دهد، اما به جای ۹۰ دقیقه حدود ۱۲ دقیقه (طبق گزارش مطبوعات) سخن گفت (برای هر نفر ۴ دقیقه) که طبعا با مقدمات و موخرات و تعارفات آن زمان مهمی نیست، سپس هنگام سخنان منتقدان هم جلسه را ترک کرده (طبق گزارش مطبوعات) و در پایان هم با چند دقیقه و نقل یک قول قضیه را تمام کرده است و این نهایت توجهی بوده که به مجلس کرده و طبیعی است مجلس هم چنان که شایسته‌اش بود وظیفه خود را در برابر این برخورد به نحو احسن انجام داد!

۴) تأیید مجلس از سه وزیر پیشنهادی، علی‌رغم بی‌پاسخ ماندن مخالفت‌ها و اتهامات و انتقادهای بیان‌شده، چند معنا می‌تواند داشته باشد؛ یک معنا این است که نمایندگان اتهامات را رد کرده‌اند. اما چنین احتمالی بعید است، ممکن است نپذیرفته باشند، اما رد هم نکرده‌اند زیرا برای رد کردن دلیل باید اقامه می‌شد که از سوی هیچیک از افراد حاضر چیزی در رد اتهامات وارده ارائه نشد. معنای دیگر این است که اتهامات را بر فرض صحت مهم ندانسته‌اند، و علی‌رغم آنها به افراد رای اعتماد داده‌اند. حالت سوم هم این است که اشکالا‌ت را وارد می‌دانسته‌اند اما برحسب مصلحت رای داده‌اند. ظاهرا رئیس مجلس می‌خواهد وجه سوم را مصداق این رای اعتماد بداند. فرض کنیم چنین بوده، در این صورت آن مصلحت چیست که هم کارآمدی را و هم شعارهای خود را قربانی این مصلحت کرده‌اند؟ چرا کسی از این مصلحت اطلا‌عی ندارد؟ آیا مصلحت وحدت نیروهای مذکور است؟ این نحوه عمل که خلا‌ف این هدف را محقق کرده و آنان را از یکدیگر دورتر کرده است. اگر حالت دوم درست نباشد و برحسب مصلحت رای داده شده باشند، باید گفت که مصلحت مذکور نه منافع جامعه است و نه مصالح ملی، بلکه مصالح سهم‌خواهانه است. زیرا اگر مصالح جامعه و منافع ملی معیار چنین مصلحتی بود، طبعا همه از آن مطلع می‌شدند، مثلا‌ مصلحت پذیرش قطعنامه چیز روشنی بود، اما تنها مصالح سهم‌خواهانه است که جزئیات آن از سوی ناظران بی‌طرف قابل رویت نیست.

۵) بارها گفته شده است که اگر در جامعه دروغ گفتن به عنوان یک امر رایج درآید، آن جامعه تا هنگامی که چنین است هیچگاه روی خوش و سعادت را نخواهد دید. یکی از نمایندگان از قول یکی از وزرا گفت که در برابر جمعی نسبت به ادعای قبلی‌اش اظهار داشته <که دروغ گفته است> گرچه این نوشته در مقام تأیید و رد این گفته نیست، اما مجلس نمی‌تواند آن را بدون رد و تأیید رها کند. از دو حال خارج نیست یا وی چنان دروغی گفته که مجبور به اعتراف هم شده است یا آن نماینده خلا‌ف گفته است، در هر دو حال باید مسأله روشن شود، در غیر این صورت بنیان اعتماد نسبت به فرد از میان خواهد رفت. در صورت درستی ادعای نماینده، باید برای آقای وزیر یک نکته مثبت قائل شد که صادقانه! چنین اقراری را کرده است، چرا که بسیاری دیگر حاضر نیستند علی‌رغم وضوح و اثبات نقل قول‌های کذبشان، چنین اقراری را کنند. البته این خطر هم هست که چنین اقراری ناشی از ریختن قبح دروغگویی باشد که اگر چنین باشد، فاجعه است.

۶) نکات جالب دیگری هم در حاشیه این رای اعتماد است که بعضا در نوشته‌های دیگر به آنها پرداخته‌ام از جمله درباره ادعای جعلی بودن مدرک دانشگاهی آقای وزیر که رئیس دولت این موارد را مثل قطعنامه‌های شورای امنیت کاغذپاره توصیف کرد. شاید برحسب تجربه چنین توصیفی از سوی ایشان بلا‌اشکال باشد اما در مدرک واقعی دانشگاهی کاغذپاره نیست زیرا معرف یک دانش و تخصص است و فقط وقتی کاغذپاره است که معرف وجود دانشی نزد صاحب آن نباشد ولی نکته مهم این است که اگر هیاتی موظف شود تا بررسی کند اخذ و تهیه این کاغذپاره‌ها برای ملت چقدر هزینه برداشته است، آن وقت روشن می‌شود که کاغذپاره‌ها هم برای ما منشاء مصیبت هستند. در کنار موارد مذکور یک گفته بیش از هر چیز دیگر جالب به نظر می‌آمد. نماینده‌ای گفت: <هشت سال خون دل خوردیم که روزگار شکرین بیاید، مدتی است امید ما به یأس تبدیل شده...[می‌ترسم] به خاطر این بدعت‌ها حکومت را دودستی به همان‌هایی که هشت سال با ارزش‌ها مخالفت کردند می‌دهیم.( >نقل از مطبوعات) به این نماینده محترم باید گفت که اولا‌ آنچه می‌بیند از نتایج سحر است، و آنچه را که کشته‌اید درو می‌کنید و این وضع از آسمان‌ها نیامده است. دوم اینکه از بابت از دست دادن حکومت به واسطه این امور نگران نباشید، البته دیر یا زود چنین می‌شود، همچنان که خداوند فرموده: < تلک الا‌‡یام نداولها بین الناس> اما این تداول روزگار از آنان به شما به واسطه چنین اموری یا نادیده گرفتن آنها نبوده که اکنون از خوف از دست دادنش نگران آنها شوید، عوامل دیگری خارج از این چارچوب موجب این تداول روزگار شد و تا وقتی که آن عوامل هست نگران از دست دادن حکومت نباشید که نیستید و هنگامی هم که آن عوامل دچار تحول شد، با این ارزش‌ها و بی این ارزش‌ها باید ردای پوشیده را محترمانه درآورید.

عباس عبدی



همچنین مشاهده کنید