پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
مجله ویستا

كلون سازی چیست


كلون سازی چیست

مراد از كلون سازی به وجود آوردن موجوداتی است كه از نظر ژنتیكی مشابه یكدیگرند از دو طریق ایجاد چنین نمونه ای امكان پذیر است تقسیم جنینی یا انتقال هسته سلولی در تقسیم جنینی, جنین در مراحل اولیه رشد خود به دو یا بیش از دو قسمت تقسیم شده و هر قسمت تبدیل به یك موجود مستقل می شود

مراد از كلون سازی به وجود آوردن موجوداتی است كه از نظر ژنتیكی مشابه یكدیگرند. از دو طریق ایجاد چنین نمونه ای امكان پذیر است: تقسیم جنینی یا انتقال هسته سلولی. در تقسیم جنینی، جنین در مراحل اولیه رشد خود به دو یا بیش از دو قسمت تقسیم شده و هر قسمت تبدیل به یك موجود مستقل می شود.

هر تكه از جنین قابلیت آن را دارد كه به یك بلاستوسیست و از آن طریق به یك جنین كامل تبدیل شود. از همین طریق است كه دوقلوهای تك تخمی به وجود می آیند كه از نظر ژنتیكی با یكدیگر تفاوتی ندارند. كلون سازی از طریق تقسیم جنین در حیواناتی نظیر گوسفند، موش و میمون صورت گرفته است.

از همین شیوه در انسان تا قبل از مرحله اتصال جنین به دیواره رحم استفاده شده است. اخیراً انجمن پزشكی تولیدمثل آمریكا اعلام كرده است كه كلون سازی انسان از طریق تقسیم جنینی یك روش پزشكی است كه می بایست تحت كنترل اخلاقی قرار گیرد چرا كه تعداد بلاستوسیست های قابل لانه گزینی در برخی از شیوه های درمان ناباروری از این طریق افزایش می یابد. در هر حال باید در نظر داشت تعداد دفعاتی كه می توان یك جنین را تقسیم كرد محدود است. علاوه بر این در این شیوه، موجود كلون شده فقط یك توده سلولی است و هیچ شباهتی به موجود بالغ زنده ندارد.

در شیوه دوم كلون كردن یا انتقال سلولی از این محدودیت ها خبری نیست. انتقال هسته سلولی (یا دقیق تر انتقال هسته سلول های غیرزایا(جسمی) به طور نظری شیوه ساده ای است. محتویات هسته یك تخمك خارج شده و محتویات هسته یك سلول سوماتیك (سلول بدنی یا غیرجنسی) به جای آن وارد می شود حاصل این تعویض ایجاد یك زیگوت یا سلول تخم است كه می تواند تبدیل به یك موجود كامل شود.

چنین زیگوت بازسازی شده ای قابلیت آن را دارد كه از طریق تقسیم سلولی به یك بلاستوسیست تبدیل شده و پس از آن در دیواره رحم لانه گزینی كند. اگر انسانی از این طریق به وجود آید دقیقاً شبیه به انسانی خواهد بود كه صاحب سلول های سوماتیك بوده است.

دو شیوه اساساً متفاوت كلون سازی انسانی وجود دارد: كلون سازی تولید مثلی و كلون سازی درمانی. به وجود آوردن یك نوزاد شبیه به موجود دیگری كه وجود دارد موضوع مجادلات اخلاقی و حقوقی متعددی است. با وجود این برخی از پزشكان این شیوه را به عنوان آخرین ابزار برای زوج هایی توصیه می كنند كه به هیچ وسیله دیگر نمی توانند صاحب نوزاد شوند.

هدف از كلون سازی درمانی ایجاد سلول های بنیادی است كه مشابه سلول های بنیادی خود بیمار است. این سلول های بنیادی می توانند بعداً جانشین سلول های سوماتیكی شده تا بیماری های منجر به تخریب سلولی را معالجه كنند. اعتراضات متعدد علمی و اخلاقی بر هر دو شیوه كلون سازی وجود دارد كه موضوع این نوشته است. علاوه بر این اعتراضات اخلاقی و مذهبی دیگری در مورد كلون سازی وجود دارد كه از حوصله این مقاله خارج است.

● كلون سازی تولیدمثلی

نخستین مهره دار كلون شده (از طریق انتقال هسته سلولی) یك دوزیست بوده است. موفقیت های اولیه در سال ۱۹۵۲ صورت گرفت و بعدها معلوم شد كه مواد منتقل شده به هسته تخم پس از تقسیم سلولی منتهی به، به وجود آمدن یك موجود كامل می شود. در دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی انتقال مواد هسته سلولی در پستانداران آغاز و در سال ۱۹۹۶ منجر به كلون سازی اولین پستاندار شد.

در سال ۱۹۹۷ مجله نیچر خبر به دنیا آمدن «دالی» اولین گوسفند كلون شده را منتشر كرد و بلافاصله مباحثه جهانی مربوط به كلون سازی انسانی آغاز شد. تاكنون تجربه بر روی گوسفند، گاو، موش، گربه و خوك به طور موفقیت آمیز صورت گرفته است. تجارب صورت گرفته بر روی این پستانداران نشان می دهد كه نهایتاً انجام این كار در مورد انسان نیز عملی است. در هر حال غالب دانشمندانی كه كلون سازی پستانداران را تجربه كرده اند در پرتو مشكلات مربوط به تكوین تخم كلون شده و همچنین سایر مشكلات مرفولوژیك و فیزیولوژیك با انجام چنین اقدامی در مورد انسان مخالفند.

اولین مشكلی كه در مورد كلون كردن وجود دارد كارایی بسیار پایین این روش است. نوعاً برای هر كلون سازی موفقیت آمیز از مرحله انتقال هسته سلول تا وضع حمل به ۱۰۰ سلول تخم نیاز است به عبارت دیگر می بایست ۱۰۰ بار سلول تخم را تخلیه و هسته سلول سوماتیك را به آن تزریق كرده و سایر مراحل را طی كرد تا بتوان یك بار موفق بود.

بنابراین كارایی این روش تنها یك درصد است. در میان پستانداران مختلف كارایی كلون سازی در بهترین شكل خود از سه درصد بیشتر نیست چنانچه كلون كردن انسانی نیز دارای این معضل باشد می بایست سلول های تخم فراوانی برای این منظور در نظر گرفت.

در هر حال باید در نظر داشت كه در سایر شیوه های IVF (لقاح در لوله آزمایش) نیز تعداد قابل توجهی سلول تخم مورد نیاز است و از آنجا كه در هر بار عمل جراحی نمی توان بیش از ۱۰ الی ۱۵ تخمك را از تخمدان جدا كرد ممكن است بیمار چندین بار مورد عمل جراحی قرار گیرد. بنابراین اگر ما بپذیریم كه شیوه های IVF برای حاملگی مورد قبولند بحث ناكارآمد بودن كلون سازی انسان چندان اعتباری نخواهد داشت. دومین مشكل علمی كه در فرآیند كلون سازی انسان وجود دارد فراوانی نقص عضوهای تكوینی است كه در سایر پستانداران مشاهده شده است.

اخیراً در كنفرانس آكادمی ملی علوم آمریكا تعمیم اطلاعات به دست آمده از كلون سازی پستانداران به انسان مورد بحث قرار گرفته است. دانشمندانی كه در این كنفرانس با كلون سازی انسان مخالفت ورزیدند مدعی بودند كه قریب به ۳۰۰ درصد پستاندارانی كه از طریق كلون سازی به دنیا آمده اند دارای نقص عضو بوده اند. غالب این نقص عضوها از گروه نشانگان نوزادان درشت (LOS) هستند. این دانشمندان معتقدند كه ممكن است انسان كلون شده نیز دچار عوارضی شود. این سندرم مشتمل بر مجموعه عوارضی است كه عموماً شامل بزرگ شدن اعضای بدن و همچنین مشكلات تنفسی و گردش خون است.

به زعم برخی دیگر از دانشمندان هر یك از ۳۰ هزار ژن انسانی ممكن است در فرآیند كلون سازی دچار این مشكلات شده و عوارض سندرم نوزادان درشت را موجب شود. از طرف دیگر آن دسته از دانشمندانی كه موافق كلون سازی انسان هستند معتقدند كه بسیاری از نقص عضو های مشاهده شده در پستانداران كلون شده ناشی از شرایط نامناسب كشت بافت است. همین گروه از دانشمندان برآنند كه طی ۲۳ سال تجربه IVF و سایر تكنیك های تولیدمثلی شرایط كشت بافت بهبود قابل توجهی یافته است. این گروه از دانشمندان نشان داده اند كه وقوع نقص عضو LOS در پستانداران همبستگی قدرتمندی با حضور نوعی ژن (RI۲GF) دارد كه در انسان و سایر انسانریخت ها وجود ندارد.

شواهد تجربی به دست آمده از تجارب IVF در انسان و سایر پستانداران موید این نظریه است. علاوه بر این در رزوس كلون شده تاكنون هیچ گونه نقص عضوی مشاهده نشده است. شواهد به دست آمده نشان می دهد كه احتمالاً انسان و سایر انسانریخت ها در مقایسه با سایر پستانداران شانس برای مبتلا شدن به نشانگان LOS خواهند داشت. نسبت وقوع نقص عضو در موش های كلون شده ۱۲ درصد و در بزها ۳۸درصد است. بنابراین بسیاری از دانشمندان معتقدند كه شانس نقص عضو در پستانداران به طور عموم ۳۰ درصد است.

اگر بپذیریم كه وقوع این نواقص با تظاهرات ژنی در ارتباط است كه در انسان وجود ندارد بنابراین می بایست شانس وقوع نقص عضو در انسان های كلون شده بسیار كمتر از ۳۰ درصد باشد. احتمال وقوع نقص عضو در افرادی كه به طور معمول تولیدمثل می كنند ۳ درصد است. این نسبت در افرادی كه سن شان از ۴۰ سال می گذرد به طور معنی داری بیشتر می شود. واضح است كه بسیاری از این افراد این مخاطره را می پذیرند و در سنین بالا اقدام به بچه دار شدن می كنند. اگر كلون سازی انسان تنها به دلیل آنكه شانس بیشتری برای ایجاد نقص عضو در نوزادان را به وجود می آورد غیرقانونی اعلام شود در آن صورت ممكن است برخی دیگر از تكنیك های رایج IVF نیز غیرقانونی اعلام شوند. هرگونه قانونگذاری در این زمینه می بایست با دقت فراوانی طراحی شود تا امكان استفاده درمانی از این شیوه را در انسان از میان نبرد.

● درمان با كلون سازی

كلون سازی درمانی عبارت است از به وجود آمدن بلاستوسیست بیماری كه دارای عارضه تخریب سلولی است. این بلاستوسیست كه اساساً یك توده سلولی است می تواند كشت داده شده و تبدیل به سلول های بنیادی شود. یك سلول بنیادی سلولی است كه می تواند به طور دائم رشد كرده و به انواع متفاوتی از سلول ها انشقاق یابد. برخی از این سلول ها و مواد حاصله از آنها می توانند استخراج شده و به بیمارانی كه دچار ضایعه تخریب سلولی هستند تزریق شوند. فایده چنین تكنیكی آن است كه به لحاظ مشابهت سلول های تزریق شده سیستم ایمنی بیمار هیچ گونه مقاومتی نسبت به آنها ایجاد نمی كند.

بیماری هایی كه می توانند از این طریق مورد معالجه قرار گیرند عبارتند از بیماری های قلبی، دیابت، پاركینسون و بسیاری دیگر از بیماری هایی كه موجب تخریب سلولی می شوند. مخالفت اصلی كه با این شیوه از مداوا صورت می گیرد از این واقعیت ناشی می شود كه این شیوه متضمن به وجود آوردن یك جنین انسان و سپس از بین بردن آن برای به دست آوردن سلول های بنیادی است. این مخالفین معتقدند كه گزینه های دیگری برای به دست آوردن سلول های بنیادی وجود دارد كه متضمن از بین بردن جنین نیست. مجادلات علمی پیرامون كلون سازی انسان بر حول محور حقوق یك فرد نازا یا یك زوج كه خواهان بچه دار شدن بدون دخالت دولت هستند، دور می زند.

در این میان دولت یا سیستم های قانون گذار از حقوق كودكی دفاعی می كنند كه ممكن است با مخاطره قابل توجه نقص عضو ناشی از اقدامات مربوط به كلون سازی روبه رو شوند واضح است آنچه مخاطره قابل توجه اطلاق می شود مفهوم دقیق علمی ندارد. افرادی كه ممكن است والدین بالقوه ای باشند تحت شرایط مختلف ادراك متفاوتی از مخاطره تولیدمثل خواهند داشت.

درك یك زوج چهل سال به بالا از مخاطره به دنیا آوردن یك نوزاد ناقص الخلقه از ادراك یك زوج ۲۰ ساله متفاوت است. اگر ثابت شود كه مخاطره داشتن نوزاد ناقص الخلقه پس از كلون سازی كمتر از ۳ درصد است در آن بخش بزرگی از مخالفت های علمی با این روش متوقف خواهد شد ولی بدون شك مخالفت هایی كه جنبه های مذهبی و اخلاقی دارند همچنان باقی خواهند ماند. یك راه حل قاطع برای از میان بردن تردید علمی در مورد این تكنیك این خواهد بود كه آزمایشات جامعی در زمینه كلون سازی انسانریخت ها صورت گیرد.

بدون شك در حال حاضر شواهد علمی لازم برای تائید و رد این تكنیك در دست نیست. مجادله علمی درباره كلون سازی درمانی انسان بر حول محور منافع پزشكی این شیوه در مقابل هزینه های از میان بردن یك جنین در مراحل اولیه تكوین آن دور می زند. بسیاری برآنند كه جنین یك انسان است و بنابراین تمام حقوق انسانی را بدان نسبت می دهند.

از دیدگاه این گروه از میان بردن یك جنین جنایت است. در هنگام مجادله درباره حقوق جنین چندین نكته می بایست در نظر گرفته شود. مراحل اولیه جنین در پستانداران توده ای سلولی است كه حتی فاقد سلول های اولیه عصبی است. بنابراین به سادگی نمی توان حقوق اساسی فرد را به این توده سلولی بخشید. حقوق مربوط به سقط جنین در بسیاری از كشورها زوجین را در سقط جنین مجاز شمرده است. بیش از ۷۰ درصد از جنین هایی كه محصول روابط جنسی طبیعی اند شانس اتصال به دیواره رحم را پیدا نمی كنند.

اگر هر یك از این جنین ها صاحب حقوق اساسی انسانی بودند می بایست شكست تلاش های پزشكی در بقای آنها را معادل جنایت تعریف كرد. این واقعیتی است كه ملاحظات اخلاقی می بایست واقعیت های جامعه را درك كند.

ارزش كدام یك از این دو در یك جامعه بیشتر است. زندگی یك فرد بالغ یا كودكی كه از بیماری های تخریب كننده سلولی رنج می برد یا جنین ۵روزه ای كه چیزی بیشتر از یك توپ پر از سلول نیست؟ به طور خلاصه باید در نظر داشت كه ریسك كلون سازی در انسان به طور كامل مشخص نشده است.

بدون شك تحقیقات آتی می توانند ایمنی روش های كلون سازی برای مادر و نوزاد را مشخص سازند، ولیكن سایر اعتراضات به ویژه اعتراضات دینی و اخلاقی باقی خواهند ماند.

دانش ما در حال حاضر نشان می دهد كه كلون سازی درمانی بسیار موثرتر از شیوه های دیگر برای به دست آوردن مواد مورد نیاز برای مقابله با بیماری های كشنده است، رها كردن این شیوه از درمان به معنای نادیده گرفتن پیشرفت های قابل توجه علمی و همچنین تسلیم میلیون ها بیمار به مرگ زودرس، بدبختی و ذلت پایان ناپذیر است. آیا این دنیای جسور نویی است كه در آینده در آن خواهیم زیست.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.