شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

خیامی دیگر


خیامی دیگر

احیای قالب های كلاسیك, در دو شاخه نئوكلاسیك و مدرن, جریانی است كه پس از نیما شروع شده است و تا اكنون ادامه یافته است اگر چه جریان شعری موسوم به «شعر انقلاب و دفاع مقدس» روند آن را چه در كمیت و چه در كیفیت, شدت بخشید

احیای رباعی نیز از منصور اوجی و سیاوش كسرایی شروع شد و پس از انقلاب در آثار قیصر امین پور، حسن حسینی و هم نسلانشان امتداد یافت. اما نسلی جدید از شاعران در راهند كه رباعی را به عنوان تنها میدان جدی شاعری خود برگزیده اند. از قبیل بیژن ارژن، جلیل صفربیگی و ایرج زبردست. امروز با این آخری شروع كرده ایم:این سئوال در این بحث كلیدی است كه آیا عمر «قالب» تمام شده است یا نه؟ تحولی كه نیما در شعر فارسی شروع كرد و پس از آن دستاوردهای او و شاگردانش به خصوص فروغ فرخزاد در توسیع وزن عروضی و تسخیر آن تا آنجا كه وزن طبیعی كلام به نظر برسد (موفقیتی كه فروغ به آن رسید و موزون بودن شعراو را باید با تقطیع اثبات كرد) به كناری گذاشته شد و شعر آزاد، فارغ از وزن و قافیه، به حیات خود ادامه داد. برخی را عقیده بر آن است كه این تحول لازمه زمان است و حرف زمانه را دیگر در «قالب» نمی شود زد:موزون بودن و فشردگی و از همه مهم تر «متقارن» بودن، خصوصیاتی نیست كه روح آشفته و شكاك زمانه ما برتابد و سخنی كه آن قیدها را بپذیرد یا به لحاظ جهان بینی، متعلق به دوران ماقبل مدرن است یا به لحاظ نحوه بیان، از جنس اشارت و اجمال است كه باز مخالف روح این زمانه است؛ زمانه ای كه نوع ادبی «رمان» كه در ساحت تفصیل به سر می برد، نوع غالب آن است.

به نظر می رسد كه چنین حرف هایی بیشتر بوی فلسفه می دهد و روش شناخت ادبی كه روشی تجربی است بر آن حكومت نمی كند.بهترین دلیل رد این ادعا، آن است كه «قالب» ها هنوز زنده اند چرا زنده اند؟ چون هم سراینده دارند و هم خواننده، آن هم طیف وسیعی از سرایندگان و خوانندگان، طیفی كه از طرفداران ارتجاعی شعر كلاسیك را دربرمی گیرد تا كسانی كه اعتقاد دارند كه روح شعر نیمایی را در كالبد قالب كلاسیك می ریزند:

جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی ست

در آینه ی تلفیق، این چهره تماشایی ست

محمدعلی بهمنی

و حتی در انتهای این طیف، شاعرانی هستند كه در پی اجرای پیشنهادهای هنر پست مدرن در قالب های كلاسیك مثل غزل و حتی رباعی هستند. البته میزان موفقیت شاعران این سر طیف یعنی مدعیان غزل نو و رباعی نو و... قطعا نسبی است چون بالاخره قالب محدودیت های خود را تحمیل می كند و قطعا این ادعا كه «اگر بتوانی با وزن و قافیه زورورزی كنی، هر حرفی را می شود در قالب ریخت» افراطی است در مقابل آن ادعای دیگر كه «دوران قالب حتی به لحاظ مفهوم هم به سر رسیده است.»از همین نقطه است كه طرفداران نئوكلاسیك، كار خود را آغاز می كنند از این نقطه كه ضمن به رسمیت شناختن «قالب» نه به عنوان یك «شكل» محض و آماده برای پذیرفتن «محتوا» بلكه قالب به عنوان بخشی از یك «سنت ادبی» ، در حد مقدور در آن نوآوری می كنند. در نو كردن رباعی و در میان رباعی سرایان نوگرا مثلا بیژن ارژن در پی «نو كردن رباعی» به مفهوم تمام و كمال كلمه است كه از او در فرصتی دیگر به تفصیل سخن خواهیم گفت اما زبردست «نئوكلاسیك» است.نخستین بار، ایرج زبردست را در سال ۱۳۷۸ با دفتر «خنده های خیس» می شناسیم این دفتر مجموعه رباعی های او را تا آن روز كه ۲۵ ساله بوده است در بر می گیرد. ظاهرا شناسنامه قدیمی ترین شعرهای منتشر شده او به سال ۷۳ بر می گردد. سال بعد یعنی سال ،۱۳۷۹ «یك سبد آیینه» را منتشر كرده است كه گزینشی است از رباعیات شاعران «فارس» ، قدیم و جدیدشان.پس از آن در سال ،۱۳۸۲ دومین دفتر رباعیاتش با عنوان «باران كه ببارد همه عاشق هستند» منتشر شده است. اما در سال ،۱۳۸۳ شخصی به نام «مریم روشن» كه متأسفانه صاحب این قلم او را نمی شناسد، كتابی با عنوان «ایرج زبردست، خیامی دیگر» منتشر كرده است. اشكال از همین عنوان شروع می شود تا نحوه تنظیم كتاب. كتاب، حاوی دو مقدمه است یكی به قلم خانم روشن كه در آن آورده است: «همگان، چه خاص، چه عام، به حق او را خیام هزاره دوم شعر فارسی دانسته اند».

در مقدمه دوم، با عنوان «ایرج زبردست و رباعیاتش از نگاه دیگران» ستایش هایی درباره زبردست از زبان «دیگران» آمده است. این ستایش ها كه برای هیچ یك مأخذی در این مقدمه ذكر نشده است، از طیفی از «مشاهیر» نقل شده است كه برخی رباعی سرای حرفه ای هستند مثل منصور اوجی، برخی شاعر حرفه ای مثل آتشی، بهبهانی، صلاحی و خائفی، برخی داستان نویسند مثل امین فقیری و سیمین دانشور، برخی ادیبند مثل منصور رستگار فسایی یا كامیار عابدی و برخی هیچ یك از اینها نیستند مثل عطاءالله مهاجرانی. برخی از این ستایش ها به دو خط هم نمی رسند و مشخصا از لحنی «پاسخ گونه» برخوردارند، تو گویی كه از آنها نظری خواسته شده است و شفاها جملاتی گفته اند و همان دو سه چند جمله ثبت شده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.