سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

وجدان کاری و حرفه حیاتبخش پزشکی


وجدان کاری و حرفه حیاتبخش پزشکی

«روی سخن این نوشتار با اطباء دلسوز و حقیقت گرا نمی باشد که با تکیه بر اصول و با کمترین توقع, دل در گرو بازگرداندن سلامتی به وجود نزار بیماران دارند و اجر کار خویش را از نیروی برتر خداوندی مسئلت می دارند و به سبب آن, خود را با ماوراء آمیزند »

«روی سخن این نوشتار با اطباء دلسوز و حقیقت گرا نمی باشد که با تکیه بر اصول و با کمترین توقع، دل در گرو بازگرداندن سلامتی به وجود نزار بیماران دارند و اجر کار خویش را از نیروی برتر خداوندی مسئلت می دارند و به سبب آن، خود را با ماوراء آمیزند.»

پایان راه پزشکی تجارت محور ضدبشری نزدیک است و این جریان شتابزده که به انسان و دیگر جانداران به چشم یک سوژه تجاری می نگرد، دولت مستعجلی بیش نیست که دیر یا زود از عرصه سلامت و بهداشت جهان رخت برمی بندد. چرا که ناکامی نتایج عملکردهای تجارت محوری و سودجویی در این حرفه مقدس، در تمام اجزای عالم مشهود گشته و بر همگان معلوم شده و این دیدگاه رایج در همه زمینه های درمانی به بست رسیده است.

تقدسی که از دستان شیخ الرئیس ابوعلی سینا، رازی، جرجانی و دیگر حکما بنام ما در عرصه طبابت برون تراوید، اکنون و در این سده اخیر چگونه شد که تن پوش خیانت به حیات زیست برتن کرد و مقام حکیم را به پزشک صرف تنزل داد؟! چگونه در این سال های گذر مدرنیته، کار از کار گذشت و دهان این حرفه مقدس آب باران خورد؟! (پابلو نرودا)

هیاهوی گاه و بیگاه «تلاش برای بهداشت» و غمخوار سلامت بودن» در مورد وبا، انواع آنفلوآنزاهای فصلی و مرغی و خوکی و شاید از این پس گاوی و اسبی و گوسفندی و بزی و... ماهیت پرابهت و کلیدی پزشکی را به توده پوشالی بی ارزش تبدیل کرده و آن را به مسلخ نقد افکار عمومی کشانده است و ناتوانی این طرز تفکر را به دلیل آلودگی مفرط آن به سودجویی در عرصه تبیین و تعریف مقوله «سلامت- بیماری»، در عصر مدرن، در منظرگاه عالم، نمایان ساخته است!!

سؤال این است که چگونه و طی چه فرآیندی، این حرفه بجا مانده از اذهان و دستان خلاق ابن سیناها و جرجانی ها و... با کنار گذاشتن ماوراء و متافیزیک که در آن نیروهای بی بدیل خداوندی واضح و دافع بلامنازع بیماری جانداران و انسان هستند، تجارت آلود گشت و به ورطه سقوط در افتاد؟!

روشن است...

تجارت های پرسود و منفعت سرشار ناشی از اقلام گوناگون درمانی، آرایشی و بهداشتی، مؤثرترین نقش را در ایجاد وابستگی محض بشر امروز به هر چیز غیراز طبیعت و ماوراء و ارکان مربوط به این دو برعهده دارند و منشأ بسیاری از این ناهنجاری های سایکوسوماتیک (روان- تنی)، همین اقلام پر زرق و برق تجاری می باشند. این مشغولیات و ادوات و ابزار مدگرایانه بی محتوا، با جای گرفتن در کنار داروهای شیمیایی مسکن و سرکوب کننده موقتی درد و نه درمان کننده دائمی آن، در ویترین داروخانه ها، نقش مؤذیانه و زیرکانه و سودجویانه جریاناتی را در علم به اصطلاح داروسازی هویدا می کنند که با اندکی تفحص معلوم می شود که سررشته هدایت آن در دست «غرب یهود- صهیونیست» است و چنان بر شاخ و برگ و بر ملعبه ای همچون آنفلوآنزا، زینت بر زینت می افزایند که چشم و گوش و هوش و عقل و درایت و ذکاوت، به طرفه العینی نیست گشته و فقط و فقط، دنباله روی بدون تفکر و تعقل سرلوحه امور واقع می شود.

هیولای خونخوار مافیای «پزشکی تجارت محور» با تبدیل کالبد انسان و سایر جانداران به سوژه ای تجارتی بطور کاملا زیرکانه و با التقاط مفسدات گوناگون، بی محابا هم از بیماران بخت برگشته بطور عیان می تراشد و هم از سرچشمه منابع ممالک و دولت های سرتاسر جهان، بطور کلان می نوشد!

از سویی دیگر، اعمال خشونت فیزیکی بر روی بدن انسان و سایر جانداران نیازمند را به نام فریبنده علم یا هنر جراحی آراسته اند و خیل عظیم مخلوقات درگیر با انواع بیماری های ریز و درشت «جسمی- روحی» را به دست تیغ بی رحم جراحی سپرده و با تکبر و غرور، بر جان و روان بیماران منت می گذارند که: «اگر این علم جراحی نبود، تکلیف شما با این بیماری های خطرناک چه بود؟؟!» حرفه مقدس پزشکی، از زمانی که به پروسه «تجارت انسان- کالا» آلوده شد و این ردای نامقدس رابه تن کرد، دو اصل مهم تعهد مقدس خود را به ورطه فراموشی افکند:

۱) ارجح ترین و تنها رسالت اصلی پزشک، بازگرداندن سلامت به بیماران به معنای واقعی کلمه و یاری صادقانه در روند شفابخشی است.

۲) مطلوب ترین درمان همانا بازگرداندن سریع، لطیف (بی آزار) و دائمی سلامت و برطرف کردن بیماری در تمام سطوح ماکرو و میکرو در کوتاهترین، مطمئن ترین و بی ضررترین راه ممکن است.

در حقیقت هدف عمده جامعه پزشکی، نه ابداع روش هایی است که بر پایه به هم بافتن حدس و گمان های بی اساس و ارائه نظرات بی پشتوانه شکل گرفته اند و نه تلاشی بی نتیجه جهت ارائه توضیحات بی شمار در خصوص علل تقریبی بیماری هاست و نه ایراد بیانات پررمز و راز و نامفهوم و لفاظی های انتزاعی است که باعث خوش آمد دانش آموختگان نوظهور وشگفتی افراد ناآگاه می شود.

... و تمامی اینها در حالیست که بیمار دست نیاز به سوی آنها دراز کرده است و تلاش برای اعاده سلامت هریک از بیماران در اولویت اول قرار دارد...!

به نظر می رسد زمان آن فرارسیده باشد که افرادی باعنوان واقعی پزشک دست به کار شوند و با درنظر گرفتن ذهن و روان در وهله اول و سپس جسم و با اتکا به قدرت ماوراء خداوندی و در کمال احساس وظیفه، کمر همت به درمان حقیقی بیماران ببندند، قرآن متین در سوره بقره (آیه ۲۰۱) تذکر پندآموزی به انسان ها می دهد که: «... و بعضی می گویند: خداوندا به ما در دنیا نیکی عطا کن! ولی آنان در آخرت بهره ای ندارند.

و بعضی می گویند: خداوندا به ما در دنیا و آخرت نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش مصون بدار...» حال و حکایت پزشکی تاجرمسلک امروز، بی شباهت به نکته ذکر شده در آیه شریفه فوق نیست. چراکه آنان برای خود و مردم، به غیر از مصلحت مادی ومصون ماندن از معدودی عوارض جسمی صرف، به مورد دیگری نمی اندیشند. اینجاست که بایستی از این روند «طبی- تجاری» پرتوقع و با ادعا پرسید که تاکنون با این آمار عظیم پیشرفت های روزانه و اخذ بودجه های کلان از دولت ها و تملک این همه درآمد پیدا و پنهان، موفق به درمان کدامیک از عوارض مزمن دامنگیر جوامع بشری شده است؟!؟ مواردی مانند اعتیادهای قدیم و جدید، جنون های ادواری، انفارکتوس، سرطان ها، گاستریت ها و زخم های معده و IBSهای مزمن، سرماخوردگی ها، آنفلوآنزا،میگرن، استرس ها و اضطراب های مستأصل کننده، افسردگی ها، وسواس و بی قراری، تنش های عصبی که منشأ تمامی دردهای بدن اند، دیابت های چندگانه، فشارخون های مرگ آور و...!!! ماجرا زمانی قابل تأمل است که چندی پیش روزنامه ای در یکی از شماره های آبان ماه ۸۸ خود به نقل از نشریه«Science Life« از میان تمامی بیماری های گوناگون لاعلاج عصر حاضر، ده بیماری را که ذهن جامعه پزشکی را به خود مشغول کرده و تاکنون منشأ ناشناخته دارند را مرموز معرفی کرده است: بیماری مورژلونز (بیماری ذهنی- توهمی- پوستی)، سندرم خستگی مزمن، جنون گاوی، اسکیزوفرنی، مالتیپل اسکلروزیس، پیکا، آنفلوآنزاها، سرماخوردگی ها، آلزایمر و ایدز. چند دهه قبل از روزگار اخیر، هنگامی که باور عام، فردی دیوانه را جن زده یا شیطان زده خطاب می نمود، با اعتراض پزشکی مدرن نوپا مواجه می شد که: «خرافی صحبت نکنید وبا قضایا بطور علمی برخورد داشته باشید!» اکنون پس از این همه تقلا که بازهم جنون یا دیوانگی و امثالهم را مرموز معرفی می کند، باید پرسید که آیا اطلاق عناوین خرافه و خرافه بافی فقط به ماسبق تعلق داشت و در حال حاضر اشاره ای به آن نمی شود؟!؟

چه فرخنده روزی خواهد بود اگر ابوعلی سینایی دیگر از راه برسد و با عشق و دلبستگی تام به زیبایی های دانش، پایه های علم تجارت محور و مادیگرای پزشکی رایج حاضر را بلرزاند تا جامعه انسانی، باردیگر شاهد حضور حیات بخش اطباء درمانگر و کانون گرم آنان باشد.کانونی که در آن، اعاده سلامت تن وروان انسان وحیوان، بدست کسانی است که دوباره آنها را حکیم خطاب می کنند نه صرفاً پزشک جسم...!!!

آیا وقت آن فرا نرسیده است که به متن حکیم قرآن اشاره و مراجعه نمود که می فرماید:

«و نزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین... (الاسراء- آیه ۲۸)»

دکتر موسی شجاع قره باغ،

دکتر شاهو قهرمانی دهبکری