یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

همگرایی جنوبی ها در عصر بی اعتباری سازمان های بین المللی


همگرایی جنوبی ها در عصر بی اعتباری سازمان های بین المللی

چه تفاوتی است میان سازمانی که ما میزبان و رئیس آن هستیم با سازمان های عریض و طویلی که از آسیا تا امریکا گسترده است آیا در برابر موج های سهمگین بحران های اقتصادی و تهدیدات لجام گسیخته نظامی و بلایای بزرگ طبیعی کاری هم از دست سازمان ها ساخته است

چه تفاوتی است میان سازمانی که ما میزبان و رئیس آن هستیم با سازمان‌های عریض و طویلی که از آسیا تا امریکا گسترده است آیا در برابر موج‌های سهمگین بحران‌های اقتصادی و تهدیدات لجام گسیخته نظامی و بلایای بزرگ طبیعی کاری هم از دست سازمان‌ها ساخته است؟

اینها سؤالاتی است که توجه عامه مردم را در برهه‌های گوناگون به خود جلب کرده است.

اما واقعیت این است که به همان اندازه که از اعتبار و نقش سازمان‌های مخلوق اراده قدرت‌ها کاسته می‌شود سازمان‌های مردمی افزوده می‌گردد. واقعیت این است که بیشترین نارضایتی دولت‌ها در زمینه کارکرد سازمان‌های بین‌المللی به شکست‌های سازمان ملل مربوط می‌شود و این که چند قدرت حاکم بر شورای امنیت دامنه اختیار و قدرت عمل سازمان ملل را تحدید کرده‌اند. تا حدی که در برهه کنونی که جهان بر روی موجی سهمگین از بحران‌ها و جنگ‌های بزرگ سیر می‌کند این سازمان از حد صدرو بیانیه و قطعنامه فراتر نمی‌رود. اگر طیف دیگری از سازمان‌ها مثل گروه ۸ یا گروه ۲۰ نیز در گشودن گره‌های بحران اقتصادی و تجاری ناکام مانده‌اند ریشه‌های آن را باید در تضاد منافع کمپانی‌ها و شبکه‌های تجاری جست‌وجو کرد.

بنابراین انکار نمی‌توان کرد که رویگردانی از این سازمان‌ها جزو پدیده‌های عصر حاضر است. به طور مثال سال گذشته که بحرانی‌ترین سال هزاره سوم نام گرفت رهبران سیاسی و تجاری جهان در حالی امسال در چندین اجلاس شرکت کردند که بی‌اعتمادی به مراجع قدرت و عدم به رسمیت شناختن آن، جهانی شده است. دیگر کسی این نارضایتی را پنهان نمی‌کند و جای این پنهان‌کاری را تظاهرات‌های گسترده گرفته است.

نظرسنجی که اخیراً مجمع جهانی اقتصاد داووس از ۲۰ هزار نفر در ۲۰ کشور دنیا انجام داده نشان می‌دهد که اعتماد مردم به دولت‌ها، سازمان ملل و شرکت‌های چند ملیتی در دو سال گذشته بشدت کاهش یافته است و امروزه در پائین‌ترین حد بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر قرار دارد. نظرسنجی دیگری که مؤسسه گالوپ اخیراً انجام داده نشان می‌دهد از هر ۱۰ نفر شش نفر سیاستمداران را افرادی بدون صداقت می‌دانند.

این میزان بی‌اعتمادی دلیل و توجیـــه دارد. ورشـــــکســتگی سازمان‌های بزرگ مثل اتحادیه اروپا در بحران یونان یا اتحادیه نفتا در بحران وال‌استریت دلیلی جز این نداشت که در اروپا، آلمان‌ها و در امریکای شمالی کانادایی‌ها حاضر به چشم‌پوشی از منافع خویش نشدند.

در نظرسنجی گالوپ تأکید شده است که بزرگترین مشکلی که حیات آینده سازمان‌های بین‌المللی را تهدید می‌کند، منفعت محوری و تکروی اعضاست و این‌که کشورهای عضو آنقدر تعلقات خویش نسبت به سرنوشت همدیگر را از دست می‌دهند که از نقش آنها فقط یک «حق عضویت» در این سازمان‌ها باقی می‌ماند.

این‌که چرا گروه ۲۰ نتوانست به تصمیم مشترک درباره بحران اقتصادی برسد پاسخ واضح‌اش را باید در متن مذاکراتی جست‌وجو کرد که میان وزرای اقتصادی امریکا با شرکای اروپایی او انجام شد. و یا در بحث و مشاجرات آنگلا مرکل با نیکلا سارکوزی در نشست سران اتحادیه اروپا یافت. در هر دو نشست مورد اشاره طرف‌های مدعی حتی یک گام برای حل مشکل طرف دیگر پیش بگذارند.

به این سبب در عصر تغییرات بزرگ اقتصادی، تحولی که در روابط «درون سازمانی غرب» رخ داده، نه فقط غلبه منافع ملی بر منافع جمعی، بلکه «تعقیب منافع ملی به بهای فنا شدن منافع طرف مقابل» است. در نظرسنجی اخیر دیگری که اخیراً شبکه ۲۴ فرانسه منتشر کرد علت اصلی عصیان یونانی‌ها، استبدادی است که کشور آلمان بر اروپا حکمفرما ساخته است.

نهادهای جهانی بویژه صندوق بین‌المللی پول به نوع دیگری این بحران بی‌اعتمادی یا این عدم محبوبیت را احساس می‌کنند. در بحران اخیر اقتصاد جهانی ضریب این بی‌اعتمادی نسب به دو نهاد بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول افزون‌تر شد.

خوشبختانه ترکیب اصلی سازمان گروه ۱۵ را دولت‌هایی تشکیل می‌دهند که اولین معترضان عملکرد این سازمان‌ها هستند. یا دست‌کم هر کدام از این کشورها از امریکای لاتین گرفته تا جنوب و غرب آسیا در دوره‌ای نتیجه تلخ تئوری‌های توسعه این سازمان‌ها را چشیده‌اند. در گروه میهمانان تهران می‌توان مکزیک، هند یا الجزایر را سراغ گرفت که بارها زبان به نقد عملکرد سازمان‌های مالی جهانی مثل صندوق بین‌المللی پول گشوده‌اند. لولا داسیلوا همانند احمدی‌نژاد از اولین منتقدان عملکرد نابرابر و شروط تحمیلی بانک جهانی بوده است تا حدی که چندی پیش آرژانتین و برزیل هر دو اعلام کردند باقی بدهی‌هایشان را به صندوق بین‌المللی پول بازمی‌گردانند تا از شرایط تعیین شده توسط این صندوق خلاص شوند. این بدهی ۲۵ میلیارد دلار است. کرچنر، رئیس‌جمهور آرژانتین صندوق بین‌المللی پول را مسئول بسیاری از مشکلات اقتصادی کشورش دانست.

بنابراین چندان دور از انتظار نبود که خیز دولت‌های مستقلی مثل ایران و برزیل برای احیای سازمان‌هایی مثل گروه ۱۴ با صف‌بندی وارثان سازمان‌های از مدافتاده قرن بیستم شود. آن گونه که برخی کارشناسان تصریح کرده‌اند پس از بحران جهانی که به دنبال خویش بحران بی‌اعتباری نهادهای بین‌المللی را به بار آورد هر اجلاس و سازمانی که سودای بر انداختن قوانین عصر دوقطبی یا تک‌قطبی را داشته باشد با صف‌بندی قدرت‌های غربی روبه‌رو می‌شود. این کارشناسان ریشه شکست‌ اجلاس‌های بزرگی مثل کپنهاگ یا اجلاس‌های مربوط به بازنگری در ان.پی.تی را نیز در همین منش قدرت‌های فوق جست‌وجو می‌کنند.

گشایش اجلاس گروه ۱۵ در تهران را از این نظر باید به فال نیک گرفت که در برهه‌ای فعال شده که تئوری‌های همگرایی در مغرب زمین به بن‌بست انجامیده است. کشورهای عضو گروه ۱۵ بی‌آن‌که از قانون برد و باخت بازیگران غربی بهره گیرند در پی آرمان واحدی که همان دستیابی ملت‌های در حال توسعه به جایگاه شایسته‌شان هست می‌کوشند. اندیشه‌های لولا، احمدی‌نژاد، اردوغان و کریشنر در یک نقطه به هم گره می‌خورد و آن این‌که ساختار نابرابر حاکم بر اقتصاد و سیاست بین‌المللی باید دگرگون شود.