دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

عیادت و ملاقات


عیادت و ملاقات

عیادت و ملاقات بیماران از اموری بود که مردم تهران قدیم سخت به آن پایبند بودند و رعایت می کردند

عیادت و ملاقات بیماران از اموری بود که مردم تهران قدیم سخت به آن پایبند بودند و رعایت می‌کردند. اگر به ملاقات بیمار می‌رفتند حتما چیزی در خور وضع طبیعت و ناخوشی او همراه می‌بردند؛ مثلا اگر بیمار تب حصبه، یرقان و دردهایی مثل آن داشت به تناسب فصل گرمک و هندوانه، خیار، لیموشیرین، لیموترش، آب‌لیمو و امثال آن می‌بردند و اگر مریض دارای ضعف و سستی، ناتوانی و ناراحتی‌های عضلانی و روحی بود، سیب و گلابی، به، مرکبات می‌بردند و اگر اطلاعی از چگونگی حال مریض نداشتند، حتما با خود یک یا چند شیشه شربت از قبیل شربت بهارنارنج، به‌لیمو، ترنج، ریواس و آلبالو می‌آوردند و اگر بیمار قوای عقلانی و توان فکری‌اش را از دست داده بود شیرینی‌جات، امثال باقلوای گردو، باقلوای پسته و پسته خام، چهارمغز (مغز گردو، پسته، بادام و فندق) و نبات می‌بردند.

با این حال همراه همه این موارد چند جوجه‌مرغ یا جوجه‌خروس را نیز فراموش نمی‌کردند و معتقد بودند جوجه‌مرغ جهت بیماران سردمزاج و جوجه‌خروس برای گرم‌مزاجان مفید است.

تهرانی‌های قدیم در هر صورت با خود برای عیادت گل نمی‌بردند، چراکه اولا این رسم اروپاییان بود و هنوز آنچنان در ایران رواج پیدا نکرده بود و دیگر اینکه چیزی را که به کار بدن و صحت بیمار نیاید، شایسته بردن نمی‌دانستند.

تهرانی‌های قدیم همچنین برای عیادت از بیمارانی که دارای چندان بضاعتی نبودند، علاوه بر دست پر رفتن که حتما چیزی برایش می‌بردند، هنگام خداحافظی نیز پولی به اقتضای حاجت بیمار یا کرم خود زیر تشکش قرار می‌دادند.

البته این رسم طبقه پایین و متوسط مردم بود، اما طبقات بالاتر و متمکن مملکت نیز از آن مستثنی نبودند و هرگز در چشم‌روشنی‌ها و در ملاقات و عیادت‌ها اگر چیزی می‌بردند، چیزی مانند گل که تنها جنبه خوشایند آنی گیرنده یا صاحب منزل را داشته باشد، در نظر نمی‌گرفتند بلکه سعی می‌کردند وسایل خانه به ‌درد بخور و مفید با خود بیاورند؛ از جمله تک‌پایه (لاله‌هایی که در یک پایه قرار دارد و یک کاسه لاله که با شمع روشن می‌شود که در رنگ‌های مختلف و ساخت و تراش‌های گوناگون در بلورفروشی‌ها به فروش گذاشته می‌شد)، دو شاخه، سه‌شاخه، جار (لاله چندشاخه دارای چراغ‌های بلند با پایه مروی)، قالیچه، گلدان نقره، سرویس چینی مرغی (چینی‌های ظریف نازک گل‌برجسته که از بهترین چینی‌های آن دوره، نقوشی از گل و بلبل با شاخ و برگ بود)، گل سرخی (ظروف چینی اعلا که دارای نقش غیر‌برجسته از نوع گل‌سرخی بود)، پشتی (اسبابی جهت قرار دادن در پشت برای نشستن مانند بالش بزرگ با رویه مخمل، کرکر، قالیچه و آستر به تناسب رویه و درونی از پنبه)، پادری (قالیچه کوچک که میان درگاه یا جلو پا بیندازند)، ساعت و از این قبیل.

● اوقات به عیادت رفتن

ساکنان قدیم تهران برای عیادت رفتن بهترین اوقات را قبل از ظهر می‌دانستند و می‌گفتند که بیمار زود بلند می‌شود و هنگام غروب، بدترین زمان عیادت بود، چرا که اعتقاد داشتند ناخوشی بیمار سنگین می‌شود و از آن بدتر شب شنبه و چهارشنبه بود که می‌گفتند شگون ندارد. البته یک‌سری از افراد هم بودند به نام بدقدم (کسانی که داخل کار و معامله هر کس می‌شدند آن کار سر نمی‌گرفت) و بد نفوس (اشخاصی که اختیار زبان‌شان را نداشتند و غالبا نسنجیده و نامناسب سخن می‌گفتند) که از طرف صاحب مریض ممنوع‌الملاقات می‌شدند.

● آداب میهمانی رفتن

درباره میهمانی، حرمت میهمان‌ و پذیرایی از میهمان همین که اگر کسی تنها دو اتاق در اختیار داشت یک اتاق آن با بهترین و عزیزترین اسباب سفره و اتاق از پرده گرفته تا لحاف و تشک و مانند آن، بهترین و دست‌نخورده‌ترینش اختصاص به میهمان داشت و جز در جهت پذیرایی میهمان بکار گرفته نمی‌شد و اگر وسایلی جهت پذیرایی نداشتند از همسایه قرض می‌کردند. همچنین با بهترین خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و مانند آن از میهمانان پذیرایی می‌شد آن هم با تعارف‌های پی‌در‌پی و اصرار بی‌حد و اندازه. میزبان تا چای را روی فرش نگذاشته، میوه و هر آنچه در خانه داشت را فراهم کرد و با قسم‌های پشت سر هم که جان من، مرگ فلان اگر این نوع شیرینی را دوست ندارید از آن یکی بخورید یا اگر فراخورتان نیست از این، یکی میل کنید و بدتر از این در هنگام صرف غذا که تا لقمه‌ای میهمان برنداشته از غذای دیگر تعارف می‌کردند به همراه شکسته‌نفسی‌های پی‌در‌پی که می‌دانم هیچ‌کدام به دل‌تان نچسبید و آخرش گرسنه بلند شدید، هیچ وقت غذاهای ما به پای غذاهای خانه خودتان نمی‌رسد، اما بالاخره از سر سفره هم نمی‌شود گرسنه بلند شد، این تن یا سیبل را کفن کردی، یک لقمه دیگر از آن بخورید و ... .

زهرا خالقی‌صفا