سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نمایان ساختن ارزش موسیقی بی کلام


نمایان ساختن ارزش موسیقی بی کلام

در ایران معاصر, چند تن از موسیقی دانان نوآور کوشیده اند راه هایی برای آزادسازی موسیقی از اسارت دائمی شعر پیدا کنند و در کنار انبوه موسیقی پیوند خورده با شعر, جایی نیز به موسیقی خالص و بی کلام بدهند

پژمان اکبرزاده، شنبه شب، سی اوت ٢٠٠٨ در دانشگاه کُلن رسیتالی برای اجرای موسیقی ایرانی با پیانو داشت. برنامه‌ای که در آن آثاری از هنرمندان معاصر ایران برای پیانو بازسازی شده بودند. این دومین برنامه‌ی پژمان اکبرزاده برای شناساندن روایت پیانویی از موسیقی ایران در اروپاست که در ماه‌های آینده در دیگر شهرهای آلمان و بلژیک نیز تکرار خواهد شد. در "نیمروز"، محمود خوشنام (منتقد موسیقی) که در رسیتال کلن حضور داشته نقدی درباره آن نگاشته است.

● پیشگامان:

در ایران معاصر، چند تن از موسیقی‌دانان نوآور کوشیده اند راه‌هایی برای آزادسازی موسیقی از اسارت دائمی شعر پیدا کنند و در کنار انبوه موسیقی پیوند خورده با شعر، جایی نیز به موسیقی خالص و بی‌کلام بدهند.

این کوشش ها را در وهله اول پیروان مکتب وزیری در اقتدای به مراد خود به کار زده‌اند. وزیری با آن که به پیوند آفریده‌های خود با شعر علاقه‌مندی نشان می‌داد، برای موسیقی خالص نیز اهمیت بسیار قائل بود.

قطعاتی که از او بازمانده، نشان می‌دهد تا چه حد می‌کوشیده، بر جذابیت ملودی‌ها و تنوع ریتم‌ها بیفزاید و از این راه مخاطب معتاد به شعر راسَرِحال نگاه دارد.

پس از وزیری، نوبت به خالقی، شاگرد و مرید او می‌رسد که حتی بیش از استاد خود به «موسیقی بی‌کلام» اندیشیده است. هنگام سرپرستی برنامه موسیقی رادیو، در برنامه «ساز تنها» به نوازندگان سنتی مجال می‌داد که بدون قید و بند دست و پا گیر شعر، هنرآزمایی کنند و ببینند آیا مرد میدان بداهه نوازی هستند یا نه! در زمینه‌ی همنوازی و کار گروهی نیز با بنیاد برنامه‌ای با عنوان «موسیقی بی‌کلام» آوردگاهی برای آهنگسازانی پدید آورد که می‌خواستند بدون تکیه به جاذبه‌ی شعر، موسیقی دل‌انگیزی بیافرینند.

آثار بی کلام وزیری و خالقی، الگویی شد که طرفداران بسیار پیدا کرد. آهنگسازان جوان بعدی گذشته از رفتن به سوی موسیقی خالص، در ترانه‌نویسی و همراهی با خواننده نیز به استقلال عمل موسیقی در برابر شعر اندیشیده‌اند و در پاسخ دهی ارکستر به خواننده- و به خصوص در مقدمه سازی موسیقایی بدون کلام به آن میدان داده‌اند. در این میان، به ویژه باید از جواد معروفی یاد کرد که با علاقه‌ی بسیار در زمینه خلق «موسیقی بی کلام» کار می‌کرد.

در واقع می‌شود گفت که او رپرتواری نسبتاً گسترده برای پیانوی ایرانی فراهم آورده که با جاذبه‌ای که دارد، جوانان علاقه‌مند به موسیقی را به سوی خود جلب کرده است. شاگردان برجسته‌ی معروفی نیز به راه استاد رفته و بر حجم رپرتوار موسیقی بی کلام افزوده‌اند. این تمایل همچنان در جامعه موسیقی ایران رو به تزاید دارد تا آنجا که در همین سال‌های پس از انقلاب، آهنگسازانی از نوع دیگر چون علیزاده و مشکاتیان را نیز به سوی آفرینش موسیقی جذاب بی‌کلام برده است. به خصوص که «کلام» پس از انقلاب دردسرآفرین تر شده و «عدمش به زوجود»!

● تازه نفس:

مقدمه ای چنین را آوردیم تا هنگامی که پای نواهای ایرانی پیانو با اجرای پژمان اکبرزاده می‌نشینیم نگاهی به پیشینه‌ی اینگونه کارها داشته باشیم. البته پژمان آهنگساز نیست. هنوز نیست! شاید هنوز خود را جوان‌تر از آن می‌بیند که دست به چنین کاری بزند. اگر هم بخواهد چنین کند اتودهایی از این دست که می‌کند سخت به کارش خواهد آمد.

به هر حال اجرای دقیق و درست، اهمیتی کمتر از خلق اثر ندارد. حتی شاید مهمتر باشد. مجری است که رابط میان آهنگساز و مخاطب است و در داوری مخاطب، نقش اصلی را ایفا می‌کند. از آن گذشته معمولاً در ایران، آهنگسازان، خود مجری آثار خود هستند. حالا جوانی تازه نفس، با همت و پشتکار، پیش از آن که خود آهنگ بسازد و دیگر فرصت پرداختن به کارهای دیگران را نداشته باشد، آستین‌ها را بالا زده و مجموعه‌ای رنگین از موسیقی بی کلام ایرانی در کنسرتی در دانشگاه کلن به علاقه‌مندان عرضه کرده است.

پژمان اکبرزاده در سال ۱۳۵۹ در شیراز زاده شده و از خردسالی توجه و علاقه ویژه به موسیقی داشته است. از ۱۵ سالگی حتی به فکر گردآوری زندگینامه موسیقی‌دانان پیشرو می‌افتد. آنها که نقش اصلی را در پیشبرد موسیقی برعهده دارند و همیشه سرشان بی کلاه مانده است! دو سه سالی سر در منابع اندک و ناقص موجود فرو می‌برد و در ۱۸سالگی موفق می‌شود، نخستین جلد از مجموعه‌ی چهار جلدی «موسیقیدانان‌ایرانی» را منتشر کند. در سالی که در آنیم، نوبت به انتشار جلد سوم رسیده است.

پِژمان در عنفوان جوانی تنها به کتابت موسیقی سرگرم نبوده، به آموختن آن نیز پرداخته است. پیانونوازی را از فرمان بهبود و قانون را از ملیحه سعیدی فرا گرفته است. پژمان از سال ۲۰۰۶ که در اروپا اقامت گزیده دریافته که «بی کار نمی توان نشستن»، پیانونوازی را پی گرفته و به فکر عرضه‌ی موسیقی بی‌کلام افتاده است. برای این کار، قطعات دل‌انگیزی را از میان آفریده‌های موسیقی‌دانان ایرانی برگزیده و با تنظیم تازه‌ای آنها را آماده‌ی اجرای با پیانو ساخته است.

نخستین رسیتال پیانوی پژمان در ماه مارس گذشته در آمستردام برگزار شد و دومین رسیتال او همین شنبه گذشته (۳۰ اوت ۲۰۰۸) در تالار دانشگاه کلن، در آلمان. نگاهی گذرا بر برنامه‌ی پژمان و نیز شیوه‌ی تنظیم و اجرای او می اندازیم:

▪ برگزیده ها:

پژمان در گزینش قطعات برای رسیتال خود، تنها به سراغ «بی‌کلام‌ها»‌ها نرفته، بلکه بعضی از ترانه‌های معروف را نیز «خلع شعر» کرده و برای اجرای بدون کلام آماده‌شان ساخته است. رسیتال با یکی از همین «خلع شعر شده‌ها» آغاز می‌شود: «داد دل» از جواد بدیع‌زاده که ذوقی غریب در یافتن ملودی داشت. حالا که تنظیم تازه‌ی پژمان را می شنویم، می بینیم که این ملودی ظریف تا چه حد از پیوند نحیف با شعر آسیب دیده است!

بعد نوبت به «اورتور شوشتری» از مصطفی کسروی می‌رسد. آهنگسازی که عمری را در فضای موسیقی پیشرو- و در ارکستر سمفونیک تهران- به سر آورد ولی با همه‌ی استحقاقی که داشت، نام آور نشد. «شوشتری» کسروی، یکی از بهترین قطعات رسیتال را می سازد؛ گوئی غزلی را در قالب حماسی می سرایند! ملودی‌های نرم روی آکوردهای سخت درهم تنیده می‌شود و شوری می‌آفرینند.

«میهن» آفریده‌ی شهداد روحانی نیز ملودی‌های ظریفی را در خود می پروراند. به نظر می‌رسد اعضای خانواده‌ی روحانی، همه دستی توانا در ملودی‌سازی دارند.

پس از شهداد، نوبت به برادر بزرگ او، انوشیروان روحانی می‌رسد که خود او از جانبداران و و ترویج کنندگان موسیقی بی‌کلام به شمار می‌رود، ولی آنچه پژمان از او برگزیده از «بی‌کلام»های او نیست. گمان می‌کنم آهنگی باشد که با غزلی از مولوی درآمیخته و با صدای هایده خوانده شده است. اینک که جدا شده‌ی آن را از شعر مولوی می شنویم، می‌بینیم که به تنهایی نیز سرشار از جاذبه است.

بخش دوم رسیتال با «میکده» و مقدمه‌ی بلند آن از پرویز یاحقی آغاز می‌شود. ترانه‌ای که بدون متن زیبای بیژن ترقی هم زیبا باقی می‌ماند. موسیقی یاحقی برای ماندگاری نیاز مُبرمی به شعر ندارد! همین داوری را می توان درباره‌ی «افسانه شیرین» از همایون خرم داشت که او نیز ملودی‌ساز توانایی است. البته او آهنگ‌های زیباتری از «افسانه شیرین» هم دارد که احتمالاً پژمان آنها را برای رسیتال‌های بعدی خود ذخیره کرده است!

پس از همایون خرم به یکی از برجسته‌ترین پرورندگان موسیقی بی‌کلام می رسیم: جواد معروفی که در مقدمه‌‌ی این بازتاب نیز به نقش کارساز او اشاره کردیم. پژمان اکبرزاده برای رسیتال خود «فانتزی ژیلا» شهره‌ترین بی کلام او را برگزیده است. معروفی این اثر را برای دختر خود، ژیلا ساخته است. ظریف‌کاری‌هایی از شیوه‌ی معروفی که بعدها و تا امروز الگوی آهنگسازی‌های بی‌کلامی برای جوان‌ترها بوده است.

رسیتال با «یار رمیده» از روح‌الله خالقی پایان می‌گیرد که از نقش راهگشای او نیز در مقدمه یاد کردیم.

پژمان اکبرزاده به روایت بروشور برنامه، قطعات انتخابی رسیتال خود را پیش از اجرا بازسازی کرده است. نمی‌دانیم این بازسازی چه معنایی می‌دهد. آیا در حد آکوردگذاری‌های تازه است یا پس و پیش کردن خط ملودی‌ها و یا....؟ هر چه هست نه تنها به نغمه‌ها آسیبی نرسانده که آنها را برجسته‌تر نیز جلوه داده است.

پژمان در اجرا نیز خود را از یک سو، نرم و حساس و از سویی دیگر، قاطع و معتمد به نفس نشان می‌دهد. ویژگی‌هایی که برای یک «نوازنده‌ی مفسر» از ضروریات است. از یاد نبریم این دومین رسیتال اوست. بی‌تردید در رسیتال‌های بعدی توانایی‌های بیشتری از او خواهیم دید. کارش را می‌ستاییم نه تنها برای آنکه شبی شنیدنی فراهم آورد بلکه به این سبب نیز که موسیقی بی‌کلام را از نو برکشیده و ارزش خالص آنرا نمایان ساخته است.



همچنین مشاهده کنید