پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
گذاری بر مفهوم جامعه مدنی در برابر جامعه اسلامی
امروزه مفهوم رایج جامعه مدنی به حوزه منازعات اجتماعی و فکری و عوامل و کارگزاران این منازعات یعنی طبقات اجتماعی، نیروهای سیاسی، جنبشهای اجتماعی، نهادها، سازمانها، انجمنها و گروههای سیاسی و اجتماعی اشاره دارد.امروزه واژه جامعه مدنی برای بسیاری آشنا است. اما این که چه نوع تلقی و تعریفی از آن در اذهان وجود دارد، بسیار متفاوت و بعضا ناهمگون است . دیدگاه پارهای از طرح این بحث همان تلقیای است که در غرب از آن رایج است .
از این رو در این دیدگاه هیچ نوع تفاوتی میان طرح این بحث در ایران و سایر کشورها وجود ندارد و مراد و منظور هر دو یکی است . هیچ نوع قیدی هم نمیتوان بر آن زد و یا این که اساسا نباید آن را قید زد و برای آن شرط و شروط قائل شد .
زیرا این واژه با توجه به این که از فرهنگ دیگری وارد شده است، دارای بار معنایی خاصی است که نمیتوان بدون جدا ساختن آن بار معنایی، از آن، استفاده کرد . به نظر میرسد عمدتا طیف سکولار و روشنفکر طرفدار غرب از جامعه مدنی با گستره معنایی ویژهای که در غرب کاربرد دارد حمایت میکنند.
اما در تلقی دیگری از جامعه مدنی، جامعه مدنی مدینةالنبی سخن گفته میشود . در این دیدگاه با توجه به بار معنایی ویژهای که در آن نهفته است، به نوعی آن را با عنصر دینی و اسلامی؛ یعنی مدینةالنبی مقید میکند و از بار معنایی آن که از بسترها و شرایط تاریخی غربی برخاسته است، میکاهد و آن را با جامعه اسلامی سازگار میسازد: «جامعه مدنی غربی از حیث تاریخی و مبانی نظری، منشعب از دولتشهرهای یونانی و نظام سیاسی روم است؛ در حالی که جامعه مدنی مورد نظر ما از حیث تاریخی و مبانی نظری، ریشه در "مدینةالنبی "دارد.» ( سیدمحمد خاتمی. اسلام، روحانیت و انقلاب اسلامی. با مقدمهای از سید محمدعلی ابطحی. چاپ نخست، تهران: طرح نو، ۱۳۷۹، ص ۲۴ ).
در ادامه همین تلقی از جامعه مدنی میخوانیم: «مدار و محور جامعه مدنی مورد نظر ما، فکر و فرهنگ اسلامی است، اما در آن از استبداد فردی و گروهی و حتی دیکتاتوری اکثریت و کوشش در جهت اضمحلال اقلیت خبری نیست .
در این جامعه، انسان از آن جهت که انسان است، مکرم و معزز است و حقوق او محترم شمرده میشود . شهروندان جامعه مدنی اسلامی صاحب حق تعیین سرنوشت خود و نظارت بر اداره امور و بازخواست از متصدیان امر هستند. حکومت در این جامعه خدمتگزار مردم است، نه ارباب آنان و در همه حال، در برابر مردمی که خداوند آنان را بر سرنوشت خود حاکم کرده است، پاسخگو است.» (همان، ص ۲۵).
در واقع این دیدگاه میکوشد تلقی خاصی از دانشواژههای وارد شده بر فرهنگ ملی - اسلامی ارائه کند و به چالش فراروی سنت و مدرنیته پاسخ دهد . چالشی که عمدتا فراروی نظام سیاسی و اساسا جامعه دیندار نیز وجود دارد.
تردیدی نیست که جامعه مدنی محصول تفکرات مدرن غربی است اما هنگامی که وارد جامعه اسلامی - ایرانی ما شده است، پارهای در پی تبیین نسبت آن با فرهنگ ملی - اسلامی برآمدهاند . از این رو قیدهایی بر آن زدهاند و طبیعی است که این دانش واژه را تنها با گستره معنایی مورد نظر خود میپذیرند و نه به صورت آن چه در غرب رخ نموده است.
البته میتوان از یک تلقی سوم نیز سخن گفت و آن این که اساسا این مفهوم و مفاهیم مشابه به دلیل این که اسلامی نیستند و جایی در فرهنگ دینی ندارند، باید آنها را به کناری نهاد. در واقع این دیدگاه در برخورد با پدیدهها و چالشهای جدید، سادهترین گزینه یعنی انکار آن را برمیگزیند . طبیعی است که این تلقی نیز همانند تلقی نخست در یک راستا قرار میگیرد. زیرا در هر دو به گونهای مناسبات این مفاهیم و پدیدهها را به دلیل بسترها و شرایط رشد تاریخی آن با دین ناسازگار میدانند.
واژه جامعه مدنی ترجمه Civil Society است که همانند بسیاری مفاهیم دیگر همچون آزادی، تلقیها و تعریفهای مختلفی از آن شده است. جامعه مدنی واژه رایج در قرن هجدهم است که بعد از معرفی و توضیح "نظریه قرارداد اجتماعی" وارد اندیشه سیاسی شد و دلالت بر وضعی از جامعه دارد که در آن آدمی از حالت طبیعی (یعنی پیش از درآمدن در زیر قدرت و حکومت و قانون) خارج شد و با دست کشیدن از آزادیهای طبیعی و عمل آزادانه، به دولت و قانونگذاری گردن نهاد. هگل (۱۷۷۰ - ۱۸۳۱) فیلسوف آلمانی جامعه را به مدنی و سیاسی تقسیم میکرد و اولی را مرکب از شهرها و گروههای گوناگون با حرفههای مختلف آنها میدانست و از جامعه سیاسی، دولت و دستگاه اداری آن را در نظر داشت و آن را محصول تاثیر متقابل اجزای تشکیلدهنده جامعه مدنی میپنداشت. تا پیش از مباحث هگل، جامعه مدنی معادل جامعه سیاسی بود. اما به تدریجبا بحثهای هگل آن بخش از جامعه که از کنترل دولتبیرون بود به عنوان جامعه مدنی خوانده شد.
در تعریفی دیگر از جامعه مدنی میخوانیم: «جامعه مدنی مجموعه تشکلهای صنفی، اجتماعی و سیاسی قانونمند و مستقل گروهها، اقشار و طبقات اجتماعی است که از یک طرف تنظیمکننده خواستها و دیدگاههای اعضای خود بوده از طرف دیگر منعکسکننده این خواستها و دیدگاهها به نظام سیاسی و جامعه جهت مشارکت موثر در تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی است.»
امروزه تعریف مذکور نشاندهنده مشخصه جامعه مدنی است. در واقع جامعه مدنی «حوزه روابط اجتماعی فارغ از دخالت مستقیم دولت و مرکب از نهادهای عمومی و گروهی است. جامعه مدنی عرصه قدرت اجتماعی است، در حالی که دولت عرصه قدرت سیاسی و آمرانه است.» در این تعریف نیز دو حوزه مدنی و سیاسی تصور شده است که هر یک در عین تعامل با دیگری به گونهای مستقل از دیگری و دارای گستره قدرت ویژهای است. جامعه مدنی چون برخاسته از عرصه اجتماع است، از عرصه قدرت اجتماعی بهرهمند است و دولت، عرصه قدرت سیاسی را در اختیار دارد و این قدرت آمرانه است. جامعه مدنی در واقع به این معنا است که دولت، تنها تصمیمگیرنده نباشد و عرصه اجتماعی که همان نهادهای برآمده از مردم و غیروابسته به دولت است نیز در امر تصمیمسازی و تصمیمگیری مشارکت داشته باشند.
در یک جمع بندی که از سوی پژوهشگران درباره جامعه مدنی به عمل آمده است، به سه مفهوم عمده جامعه مدنی در اندیشه غربی در طول حیات آن اشاره شده است: یکم به عنوان وضعیتی که پیش از تکوین دولت وجود داشته است. این مفهوم اساس اندیشه قرارداد اجتماعی به ویژه در تفکر جان لاک بوده است. در این مفهوم جامعه مدنی پیش از پیدایش دولت وجود دارد و دولت محدودیتهایی بر فعالیت آن وضع میکند. دوم به عنوان وضعیتی در مقابل دولت که آن را میتوان در اندیشههای مارکس و انگلس یافت که جامعه مدنی را به عنوان عرصه مبارزات طبقاتی در مقابل دولت قرار میدهد. سوم به عنوان وضعیتی که پس از زوال دولت پدید میآید. این مفهوم در اندیشههای آنارشیستی رایج بوده است که جامعه مدنی را جانشین دولت در آینده تلقی و به نفی دولتحکم میکردند. (حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران معاصر: گفتارهایی در جامعهشناسی سیاسی، چاپ نخست، تهران: موسسه نشر علوم نوین، ۱۳۷۸).
اما با وجود تلقیهای سهگانه تاریخی فوق از جامعه مدنی امروزه مفهوم رایج جامعه مدنی به حوزه منازعات اجتماعی و فکری و عوامل و کارگزاران این منازعات یعنی طبقات اجتماعی، نیروهای سیاسی، جنبشهای اجتماعی، نهادها، سازمانها، انجمنها و گروههای سیاسی و اجتماعی اشاره دارد. البته در خصوص احزاب سیاسی و جایگاه آنها در جامعه مدنی اختلافنظر است. از یک دیدگاه احزاب سیاسی بعضا در حوزه دولت قرار دارند و از سوی دیگر پارهای دیدگاهها و تلقیها آن را در حوزه جامعه مدنی به شمار میآورد.
پارهای صاحبنظران برای تعریف و توضیح جامعه مدنی به مولفههای دیگری اشاره کردهاند از جمله در یک دیدگاه، جامعه مدنی در برابر جامعه بدوی فرض شده است. از این منظر، جامعه بدوی جامعهای است که آدمی در آن خودسر است؛ یا این که انسان در آن به نحو طبیعی زندگی میکند و یا این که جامعهای است که آدمیان در آن به نحو وحشی زندگی میکنند و نامتمدن هستند. در مقابل، در جامعه مدنی، انسانها متمدناند و از حالت طبیعی به حالت مصنوعی درمیآیند و ازحالت خودسری به نظم میل پیدا میکنند و مطیع و متادب به آداب و مضبوط به ضوابط معیشتی میگردند . (عبدالکریم سروش، "دین و جامعه مدنی"، در جامعه مدنی و ایران امروز، چاپ نخست، تهران: ۱۳۷۷، ص ۱۰۶ ۱۴۰.)
در یک مورد دیگر نیز جامعه مدنی در مقابل جامعه تودهوار فرض شده است و از این رو اوصاف و مشخصاتی برای هر یک برشمرده شده است. از جمله ویژگیهای جامعه مدنی عبارتند از: فردیت و محفوظ ماندن هویت فردی، تاسیس مدینه با عضویت افراد، خردورزی و تعقل، تکثر، رقابت، اصالت قانون و قانونگرایی در دایره قرارداد اجتماعی، مشارکت شهروندان، رعایتحقوق و آزادیهای شهروندان، مساوات در برابر قانون، کارگزاری دولت و نه کارفرمایی دولت.
این ویژگیها از جمله ذاتیات جامعه مدنی به شمار میرود . (محسن کدیور، دغدغههای حکومت دینی، چاپ نخست، تهران: نشر نی، ۱۳۷۹، ص ۲۵۸ ۲۶۳) در مقابل، جامعه تودهوار قرار دارد که از مشخصاتی برخوردار است که خلاف ویژگیهای پیش گفته درباره جامعه مدنی است . در واقع در جامعه تودهوار در این دیدگاه هیچ نهاد مستقلی از دولت وجود ندارد.
با توجه به آن چه آمد در یک جمعبندی میتوان گفت که جامعه مدنی به آن بخش از جامعه تلقی میشود که خارج از عرصه دولت و حوزه مستقل با کار ویژههای متفاوت است. البته این استقلال به معنای این نیست که جامعه مدنی مقید به قوانین و مقررات نیست، بلکه مراد این است که درون نظام سیاسی، عرصهای وجود دارد که در آن میتوان به فعالیت پرداخت و اهداف خاصی را دنبال نمود. از این رو میتوان به پارهای شاخصهای جامعه مدنی اشاره کرد از قبیل: گردن نهادن به قانون و احترام به حقوق دیگران، استقلال نهادها و انجمنها از دولت، وجود آزادیهای مشروع و اساسی در سطح جامعه و به ویژه آزادی بیان، قلم و مطبوعات، مشارکت و رقابت در تصمیمگیری و تصمیمسازی در سطح جامعه و ... .
با توجه به مشخصه اصلی جامعه مدنی که همانا جامعهای استبه دور از عرصه جامعه سیاسی، به نظر میرسد "جامعه اسلامی" در برابر "جامعه مدنی" قرار نمیگیرد. اما این پرسش امکان طرح دارد که نسبت جامعه مدنی با اندیشههای اسلامی چیست؟
شریف لک زائی
دوهفتهنامه شرقیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست