چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
شادی
وقتی شادی مرد، هیچکس متوجه جای خالی اش نشد. همه زندگی خود را می کردند و با روزمرگی هایشان سرگرم بودند. وقتی شادی مرد، کسی گریه نکرد؛ انگار که بود و نبودش فرقی نمی کرد.
من ولی گریه کردم. شادی مرد و من گوشه ی اتاق زانوهایم را بغل کردم. شادی مرد و من غصه خوردم. دیگر ننوشتم.
شادی مرد ولی فقط من جای خالی اش را دیدم. فقط من دل نگرانش شدم و فقط من شبها رو به آسمان دوباره آمدنش را از خدا خواستم.
وقتی شادی مرد، دفتر خاطراتم را برای همیشه بستم. گذاشتم خاطراتم خاک بخورند. دیگر با دفترم درد دل نکردم.
وقتی شادی مرد، من نشستم زیر گنبد کبود، بغض کردم و به آسمان گفتم: زیر گنبد کبود، من بودم شادی نبود!
آسمان غمگین شد و بارید. بارید آن قدر که من به خواب رفتم. بیدار که شدم نامه ای کنارم بود: زیر گنبد کبود، شادی از بی مهری دق کرده بود!
یاسمن رضائیان.۱۶ ساله . تهران
«عضو تیم ادبی و هنری مدرسه»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست