ما تو را می جوییم

یک روز اسیر پیچ یک گیسوییم
یک روز شهید تیغ یک ابروییم
مابین اسارت و شهادت ای دوست
خود می دانی که ما تو را می جوییم
در معبد عشق، گوشه ای می خواهم
از عشق تو راه توشه ای می خواهم
ای …

یک روز اسیر پیچ یک گیسوییم

یک روز شهید تیغ یک ابروییم

مابین اسارت و شهادت ای دوست

خود می دانی که ما تو را می جوییم

در معبد عشق، گوشه ای می خواهم

از عشق تو راه توشه ای می خواهم

ای تاک بلند عشق، در سایه تو

از نام خوش تو، خوشه ای می خواهم

در موج حوادث زمان گم شده ایم

محتاج به یک غنچه تبسم شده ایم

درماندگی ما بنگر تا به کجاست؟

قربانی یک خوشه گندم شده ایم

بر سینه شب تیغ فلق خواهدخورد

بر حنجر کفر تیغ حق خواهدخورد

سوگند به فارسان والفجر، آخر

تاریخ به دست ما ورق خواهدخورد

امیرعلی مصدق