شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

کودکان و نوجوانان نباید در این اتفاقات حاضر باشند


کودکان و نوجوانان نباید در این اتفاقات حاضر باشند

گفت وگو با «محمد برومند» پیرامون مجازات ها در ملأعام

مجازات‌ چند جوان زورگیر درهفته‌های گذشته که دو نفر از آنها در تهران به طناب‌دار سپرده شدند و دیگری در شیراز در ملأعام انگشتان یک دستش قطع شد، با واکنش‌های موافق و مخالف مواجه شد. برخی باور داشتند که این نوع کیفرها سبب می‌شود که خاطیان احتمالی دیگر دست از کارهایشان بردارند و بدانند که با چنین سرنوشتی مواجه هستند و برخی دیگر این نظرات را قبول نداشتند و معتقدند این عمل آن هم در ملأعام باعث توزیع خشونت می‌شود. به هر حال مسوولان قضایی و موافقان گفته‌اند این سزای هر فردی است که بخواهد امنیت روانی و اجتماعی جامعه را به هم ریزد و مقابل قانون گردن‌کشی کند. قصد نقد حقوقی این موضوع را ‌نداریم چرا که این نقد باید از سوی عالمان و کارشناسان علم حقوق صورت پذیرد. در این زمینه محمد برومند روانشناس و روانکاو به نقد این موضوع از منظر روانشناسانه و تحلیل آن بر سلامت روانی اعضای جامعه پرداخته است.

● محیط ناسالم، انسان ناسالم می‌پروراند

روان‌شناسی را علم مطالعه رفتار و پیش‌بینی و کنترل آن دانسته‌اند. بر اساس این علم می‌توان با شناخت رفتار انسان به پیش‌بینی و کنترل آن اقدام کرد و این برگ طلایی است در دست مسوولان هر نظام و حکومتی. از آنجا که شهروندان یک جامعه همه رفتارهایی یکسان ندارند و گاه به نقض قانون می‌پردازند، روان‌شناسی به ما می‌گوید چرا این دسته از انسان‌ها مانند دیگران نیستند و به گونه دیگری رفتار می‌کنند. محمد برومند در این‌باره توضیح می‌دهد: «این علم به ما می‌گوید چرا با وجود قوانین سفت و سخت و اجرای بی‌محابای این قوانین هنوز افرادی زورگیری کرده و اقدام به جنایت و خشونت می‌کنند. این علم به ما می‌گوید آدمی روبات نیست و تحت‌تاثیر محیطش قرار دارد. محیط ناسالم، انسان ناسالم می‌پرورد. تجربه بیجه و ده‌ها انسانی که رفتارهایی مانند او را داشتند جلو چشمان ما است. کدام‌یک از آنها در محیطی سالم پرورش یافته بودند؟ این سوال بر آن نیست که آدمی را دست‌بسته در مقابل محیط نشان دهد بلکه می‌خواهد اندکی تامل را در ذهن ما ایجاد کند تا بدانیم اگر محیط زندگی افراد جامعه‌مان را سالم نکنیم و اینکه محیط‌های ناسالم از فقر (چه مادی و چه آموزشی) نشات می‌گیرد مجبوریم هر چند ماه یک‌ بار چند نفر را اعدام کنیم و چند نفر را در مقابل چشمان خلایق بگردانیم به این امید که درس عبرتی شود برای دیگران. باور کنید تمامی آموزه‌های روان‌شناسی به ما می‌گوید آنهایی که جامعه هدفتان هستند درس عبرتی نخواهند گرفت. جامعه هدف برای انتشار خبر اعدام دو زورگیر سرگرم کار خویش است و اعتنایی به اخبار ندارد. این جامعه هدف که دست به رفتارهای ضداجتماعی می‌زنند آن‌قدر درگیر است که حتی نمی‌فهمد کسانی در این سامان، صبح به دلیل اقدامی مشابه آنها به طناب‌دار سپرده شدند.»

● پیامدهای روانی اعدام در ملأعام

این روان‌شناس در مورد پیامد اجرای این کیفر در ملأعام معتقد است: «این نوع کیفرها در ملأعام بدون پیامد هم نیست. عالمان علم روان‌شناسی در دنیا درباره مساله خشونت و مشاهده آن تحقیق و بررسی کرده‌ و به نتایج بسیار قابل توجهی رسیده‌اند. تفاوت بین مشاهده رفتارهای خشن در قالب مجازات قانونی و این نوع رفتارها در قالب رفتارهای ضداجتماعی به لحاظ تاثیرش بر مشاهده‌کنندگان اندک است. این تفاوت برای کودکان و نوجوانان که هنوز به اندازه‌ای از رشد نرسیده‌اند که بتوانند به درستی استدلال‌ مجریان قانون برای لزوم خشونت با نقض‌کنندگان قانون را متوجه شوند کمتر است. به همین دلیل متاسفانه آنچه بعد از مشاهده این نوع رفتارها (مجازات شدید در ملأعام) حاصل می‌شود موارد زیر است:

الف) ترس بیهوده

بر این نوع ترس از آنجایی عنوان بیهوده بر آن نهاده شده که افرادی که آن را تجربه می‌کنند جزو نقض‌کنندگان قانون نیستند و بالطبع جامعه هدف این نوع مجازات‌ها در جامعه نیستند. کودکان و نوجوانانی که طی سال‌های اخیر به دلیل بی‌توجهی والدین‌شان به صحنه اعدام آورده می‌شوند ‌در سنی نیستند که بتوانند از این ترس خود توشه‌ای برگیرند برای آینده‌شان. آنها تنها از تماشای یک مرگ کابوس خواهند دید؛ صحنه‌ای که سلامت روان آنها را به شدت تهدید خواهد کرد.

ب) آموزش خشونت

به دلیل پیش‌گفته که کودکان و نوجوانان هنوز به مرحله‌ای از رشد عقلی نرسیده‌اند که بتوانند مانند بزرگسالان استدلال کنند و به آینده نگاه کنند، تحقیقات روان‌شناسان نشان می‌دهد مشاهده خشونت موجب افزایش رفتارهای خشونت‌آمیز در آنان می‌شود و به نوعی یادگیری مشاهده‌ای اتفاق می‌افتد. در این زمینه تحقیقات بسیار انجام شده که برای مثال، یکی از مشهورترین تحقیقات در اینجا ارایه می‌شود.

آلبرت بندورا، روان‌شناسی است که واضع نظریه یادگیری مشاهده‌ای است. او چند سال پیش به همراه همکارانش مجموعه‌ای آزمایش‌ها انجام دادند. شیوه این مطالعات این بود که یک فرد بزرگسال، عروسکی پلاستیکی را که پر از باد شده بود به اطراف پرت می‌کرد. آنگاه به کودکان اجازه داده شد تا با همان عروسک بازی کنند. در این آزمایش‌ها، کودکان نه‌تنها رفتار فرد الگو را تقلید می‌کردند، بلکه پس از مشاهده رفتار آن فرد بزرگسال، به رفتارهای پرخاشگرانه دیگری نیز دست زدند. خلاصه اینکه، کودکان، رفتار بزرگسال را سرمشق قرار دادند و مشاهده رفتار خشن دیگری، محرکی برای آنها شد تا به رفتارهای پرخاشگرانه بدیع و جدید مبادرت ورزند. این نوع آزمایش‌ها بر نوجوانان نیز انجام شد و نتایج مشابهی به دست آمد.

ج) کرخت‌ شدن

طبق پژوهش‌های روان‌شناسان اجتماعی قرار گرفتن مکرر در معرض اخبار دردناک و ناخوشایند، اثر کرخت‌کننده‌ای بر حساسیت ما نسبت به این رویدادها باقی می‌گذارد. در یک آزمایش، روان‌شناسی به نام دکتر ماری فرانس مارین، استاد روان‌شناسی دانشگاه مونترال کانادا در سال ۲۰۱۱ با انجام تحقیقی این موضوع را سنجید. او برای سنجش تاثیر اخبار بد بر سلامت روان در آزمایشی برای ۵۶ زن و مرد که در آزمون شرکت کرده‌ بودند، ۱۲ خبر خنثی و عادی و ۱۲ خبر بد مثل قتل، خشونت و سوانح را پخش کرد.

این مرحله اول آزمون بود، آزمودنی‌ها باید در مرحله دوم تکالیف اضطراب‌برانگیزی را حل می‌کردند، در هر دو مرحله هورمون کورتیزول شرکت‌کنندگان در آزمون در بزاق دهان‌شان سنجیده می‌شد. این هورمون که به‌دنبال استرس ترشح می‌شود در مرحله اول – یعنی شنیدن اخبار خنثی و اخبار منفی - ترشح نشده بود اما در مرحله دوم که آنها باید آزمون‌های چالش‌برانگیزی را حل می‌کردند، هورمون کورتیزول زیادی در بزاق دهان‌شان جمع شده بود. نتیجه‌گیری محقق این بود که افراد با شنیدن مکرر اخبار بد کرخت می‌شوند و واکنشی نشان نمی‌دهند اما وقتی خودشان در موقعیت چالشی قرار می‌گیرند، زودتر از افراد دیگری که در معرض اخبار بد نبودند دچار استرس و اضطراب می‌شوند.

● تبیین درست زورگیری

اما آنچه بیش از این نوع مجازات‌ها آزاردهنده است، تبیین درست نداشتن از چرایی رفتار زورگیری است. این روانشناس تبیین‌های متعددی را از این رفتار دارد و علل جامعه‌شناختی و روان‌شناختی متعددی را برای آن فهرست کرد. برومند می‌گوید: «یکی از نظریات روان‌شناختی که علت رفتارهای خشن و ضداجتماعی را تبیین می‌کند، ‌نظریه انتظارگرایی است که شاید با نگاهی دقیق به آن بتوانیم گره مشکل امروزمان را باز کنیم. جرالد وایلد یک روان‌شناس کانادایی است. او در دهه ۱۹۹۰ میلادی دریافت که میزان رفتارهای پرخطر (رانندگی ناایمن و رفتارهای خودتخریب‌گر) جامعه آمریکا و کانادا با وجود پیشرفت‌های تکنولوژیکی و افزایش آموزش‌ها برای سبک زندگی سالم، در طول چهار دهه تغییر معناداری نیافته و جامعه زندگی سالم‌تری را برنگزیده است. بیش از یک دهه مطالعه و تحقیق او را به نتایج شگفت‌انگیزی‌رسانید و منجر به طرح نظریه‌ای با عنوان انتظارگرایی شد. وایلد معتقد بود انسانی که ارزش آینده برایش بیش از زمان حال باشد بعید است رفتارهای تخریب‌گر داشته باشد و به خود و دیگران آسیبی وارد کند. تنها انسان‌هایی این رفتارها را برمی‌گزینند که آینده برایشان ارزشی اندک دارد و به قول معروف به آینده امیدی ندارند. این افراد هستند که وقتی در ماشین می‌نشینند پایشان را بی‌محابا بر پدال گاز فشار می‌دهند یا در اجتماع اقدام به زورگیری و تجاوز به حقوق دیگران می‌کنند. راه‌حلی که او پیشنهاد می‌دهد و از سوی بسیاری دیگر از روان‌شناسان نیز حمایت می‌شود بالا بردن ارزش زمان آینده برای آنان با راهکارهای مختلف است.»

برومند در پاسخ به اینکه جوانی که برای آینده‌اش ارزش قایل است و آینده خوبی برای خود پیش‌بینی می‌کند چرا باید آن را خراب کند، می‌گوید: «این جوان حتی اگر دیگران بخواهند این کار را نخواهد کرد و به قوانین احترام خواهد گذاشت. اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که او آینده خوبی برای خود پیش‌بینی نکند. باور کنید راه‌حل مقابله با اراذل و اوباش و زورگیران و رفتارهای ضداجتماعی آسان است، اگر بخواهیم. بدون شک، این حرف‌ها در پی طرد هر نوع مجازات برای رفتار پرخاشگرانه‌ای چون زورگیری نبوده و کمتر کسی است که در ضرورت مجازات این نوع رفتارها تردیدی داشته باشد.»

فرزانه نیکروح‌متین

عکس: مهدی حسنی، شرق