چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
آرزوهای بر باد رفته دو برادر
سریال «سهمی برای دوست» به تهیهکنندگی بهروز مفید، کارگردانی سیدمسعود اطیابی و نویسندگی طلا معتضدی از یکشنبه چهارم تیر ماه هر شب ساعت ۹:۳۰ دقیقه از شبکه دو روی آنتن رفته است البته این سریال در ۱۳ قسمت ۴۵ دقیقهای برای پخش در ایام عید تدارک دیده شده بود که در فهرست پخش قرار نگرفت.
«سهمی برای دوست»، داستان دو برادرخوانده است که وضع مالی مناسبی ندارند. آنها به هر کاری دست میزنند تا شرایط خود را تغییر دهند. در نهایت تصمیم میگیرند وارد بازار بورس شوند و همین مساله زمینهساز اتفاقات جدیدی برای آنها میشود.
یکی از دو برادر، رویاهای دور و دراز در ذهن میپروراند (بهرام با بازی علی سرابی) و دیگری عاری از هرگونه هدف و آرزویی است (اسماعیل ترابی با بازی اشکان خطیبی).
اسماعیل که از همسرش مهناز جدا شده، برای پرداخت مهریه او به پول نیاز دارد. گوهر، مادر اسماعیل و نامادری بهرام با بازی مهتاج نجومی زنی است با درایت که سعی دارد هوای پسرانش را داشته باشد.
اسماعیل در راه رسیدن به پول به هویتی کاذب دست مییابد و با این شخصیت غیرملموس پا به عرصههای جدید میگذارد. بهرام نیز که انسان سادهلوحی به نظر میرسد، در دستیابی او به شخصیت و هویت کاذب بیتاثیر نیست.
این سریال که به سفارش و با مشارکت سازمان بورس و اوراق بهادار ساخته شده یکی از نمونههای خوب آثار سفارشی است که بدون استفاده از تبلیغات مستقیم و گاهی منزجرکننده، به معرفی کار این سازمان میپردازد و مخاطب را به شناخت میرساند. در واقع معرفی سازمان در بافت دراماتیک قصه تنیده شده و جدای از روند داستان یا به صورت استفاده از برچسبهای ریز و درشت در گوشه پلانها نیست.
و اما برگردیم به بافت دراماتیک اثر؛ سهمی برای دوست سریالی است برای جوانها با دغدغه جوانها و با بازی آنها؛ جوانهایی با دغدغه کار و پول که در گیر و دار رسیدن به آن با توجه به شرایط، کارهایی میکنند که گاه تاوان سنگینی دارد و مسیر انحرافی آنها میشود. اگرچه این موضوع به خودی خود جذاب است و مخاطب را پای تلویزیون مینشاند، اما برگ برنده قصه این سریال انتخاب دو شخصیت اصلی داستان است.
آنچه به راستی میان جوانها شیوع پیدا کرده، بیهدفی یا رویاپردازی است. در واقع سرخوردگی از رسیدن به خواستهها و امیال در جهان واقع، انسانها را با توجه به قابلیتهای ذهنی و جسمیشان به یکی از سمت و سوهای فوق سوق میدهد.
بعضی انسانها در این شرایط میپذیرند که نمیتوانند به تمایلات خود دست یابند، پس یارای مقابله با مشکلات را از دست داده و به هر پیشامدی تن میدهند، یعنی به انسانهایی بیهدف تبدیل میشوند که میتوانند ساعتهای متمادی بخوابند، چشم بدوزند به دیوار و زندگی را به بطالت بگذرانند.
عدهای هم که سر پرشوری دارند و حاضر نیستند تمایلات خود را به شرایط نامناسب ببازند، پناه میبرند به خیالبافی و رویاپردازی و آنچه را به هر دلیلی در واقعیت به دست نمیآید، به چشم به هم زدنی در رویا برای خود فراهم میآورند.
این اشخاص که به درستی در قصه سریال ایفای نقش میکنند، وقتی در تضاد با شرایط جامعه قرار بگیرند، دست به اعمالی میزنند که طنزی ذاتی به همراه دارد.
متاسفانه در کارگردانی سریال این مساله نادیده گرفته شده و برای خنداندن مخاطب، موقعیتهایی به سریال تحمیل شده که اعمال شخصیتها را به سطحیترین شکل ممکن نزول میدهد تا تماشاگر را بخنداند، در حالی که خود کاراکترها و رفتار واقعی آنها در شرایط، هم قابلیت خنداندن دارد و هم پتانسیل ایجاد تعمق در وضعیت نابسامان آنها برای بیننده.
در طنز موقعیت (چراکه سیدمسعود اطیابی این اثر را طنز اجتماعی و موقعیت عنوان کرده است) موقعیتی برای خنداندن ایجاد و به اثر تحمیل نمیشود، بلکه شرایط با توجه به پتانسیل شخصیتها به گونهای چیده میشود که مخاطب به تناقضها و تضادهای پیش آمده، به تکرار و تکرر در خطاها و تصمیمگیریها و... به خنده میافتد و در همان لحظه به این فکر میکند که اگر جای شخصیتهای داستان بود چه کار دیگری انجام میداد و این مسالهای است که تصنع را از اثر زدوده، باورپذیر و تاثیرگذار میکند.
اکنون که بحث تصنع به میان آمد میتوان به وضعیت عمومی و شخصیتها در سریال اشاره کرد که متاسفانه از این مساله در امان نمیماند و رنج میبرد.
به عنوان مثال گوهر، مادر اسماعیل به عنوان یک زن و مادر ایرانی رفتاری خارج از عرف شناخته شده دارد. این مادر دلسوز و با درایت، با این که با پسرانش در یک شهر زندگی میکند، اما تنها از طریق تلفن با آنها رابطه دارد.
با این که ما از طریق دیالوگها و خاطراتی که از زندگی مشترکش تعریف میکند و حتی راهکارهایی که برای حل مشکل پسر و عروسش اتخاذ میکند، به این دریافت میرسیم که با یک مادر سنتی و تعریف شده روبهرو هستیم، اما در میزانسنهایی که به تصویر کشیده میشود، او را مدام در آرایشگاه میبینیم و با تاکید خودش که «هر روز بعد از خرید به آرایشگاه مییام» این امر ساختگیتر به نظر میرسد. این موضوع در مورد بیشتر زنهای اثر هم صدق میکند.
به عنوان مثال مهناز، همسر سابق اسماعیل با این که پولپرست و عاشق رفتارهای اشرافی است، مسافرکشی میکند و به این کار علاقه دارد.
همه موارد ذکر شده میتواند مصداق داشته باشد، اما در یک اثر دراماتیک شناخت انگیزهها و روابط علی و معلولی بین افراد و اعمال آنهاست که میتواند این اعمال و رفتار را باورپذیر کند. در غیر این صورت همه چیز به ادا و تصنع و تیپهای نامتعارف و ساختگی تبدیل میشود.
گفتنی است سیدمسعود اطیابی تابوی استفاده از بازیگران طنزکار تلویزیونی را در سریالش شکسته و با استفاده از بازیگران توانمند تئاتر و تلویزیون یک اثر طنز خلق کرده و این بدعتگذاری ستودنی است.
نوآوری دیگری که در سهمی برای دوست به کار رفته، استفاده از راوی دانای کل است. به این صورت که راوی گاه روایت غلط میکند، گاه روایت جانبدارانه، گاه پیشگویی میکند و گاه کمگویی که گذشته از خوب یا بد بودن آن، جذاب است و علاوه بر محتوا، فرم روایی اثر را به سمت و سوی طنز سوق میدهد. در واقع شیوه روایت مکملی فرمی است برای محتوای اثر.
همچنین انتخاب سیامک انصاری به عنوان راوی ـ که خود بازیگر قابلی است و میتواند با استفاده از تجربههای بازیگریاش روایت را رنگ و لعابی دیگر دهد ـ کار هوشمندانهای از جانب کارگردان است.
● صحنههای پرتحرک
طراحی صحنه و لباس سریال که به عهده سعید اسدی بوده یکی از نقاط قوت اثر است.
استفاده از رنگهای تند در سکانسها و پلانهای ایستا و رنگهای مات و خاکستری در صحنههای پرتحرک در صحنه و حرکت چشم در نماها تعادل ایجاد کرده است.
اگرچه استفاده از لوکیشنهای زیاد و متنوع به کار او تساهل بخشیده و نباید آن را نادیده گرفت، اما هوشیاری او در استفاده معقول و باورپذیر از رنگها و اشیاء قابل انکار نیست.
استفاده از تدوین موازی قائم به ذات خود قابل ارزشیابی نیست، اما چگونگی استفاده و کاربرد آن است که ارزش این تکنیک را تعریف میکند. استفاده از قاب ثابت در صحنههای دو نفره برادرها و در بیشتر صحنههای دونفره دیگر در بسیاری مواقع آزاردهنده است و ریتم اثر را کند میکند.
استفاده از تدوین موازی اغلب در همین صحنههای ساکت و راکد است نه در صحنههای متحرک که این پیشداوری را به مخاطب میدهد که لزوم استفاده از آن نه به دلیل کارکرد هنری و قابلیتهای فرمی آن، بلکه به خاطر پوشاندن ضعف در استفاده از تصاویر و میزانسنهای جاندار و متحرک است البته مشکل دیگر که ریتم را کند و صحنهها را بهرغم بازی بسیار خوب بازیگران، راکد و کسلکننده میکند، کشش بیش از حد صحنهها و طولانی بودن سکانسهاست. شاید بتوان گفت فیلمنامه سریال کشش این تعداد قسمت را ندارد.
اما در مجموع سهمی برای دوست تجربه تازه و ارزشمند در عرصه سریالهای تلویزیونی است.
مریم رها
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست