جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

قاعده مندی یا خلاقیت


قاعده مندی یا خلاقیت

یک فیلمساز, یک تجربه

ایده ساخت مجموعه «یک فیلم، یک تجربه» توسط آقای میرکریمی مطرح شده و هدف آن پرداختن به ۱۳ فیلم مهم و مطرح تاریخ سینمای ایران، به شکلی بود که برای دانشجویان و هنرجویان سینما جنبه آموزشی داشته باشد. در ابتدا قرار بود این ۱۳ برنامه در کنار ۱۳ فیلم دیگر با موضوع بررسی روند کاری کارگردانان مطرح سینمای ایران، به صورت یک بسته دی وی دی به بازار بیاید که البته این طور نشد و هر ۲۶ قسمت ساخته شده از شبکه چهارم سیما پخش شد که گویا از برنامه های پربیننده آن شبکه هم بود و شاید همین باعث شد ساخت آن با تهیه کنندگی خانم دل آگاه (مدیر تولید قسمت های قبل) ادامه پیدا کند.

من در آن مجموعه اول مسوول ساخت فیلمی درباره «بودن یا نبودن» ساخته آقای کیانوش عیاری بودم که با نظر مساعد تهیه کننده و البته گروه پخش و گویا استقبال مخاطبان، هم در آن زمان به پخش مجدد رسید و هم انگار در مجموعه جدید دوباره پخش شده که بهانه نوشتن این یادداشت به دلیل همین پخش مجدد است.

ساخت مستند هایی با ایده محوری بررسی یک متن دیگر (حالا چه این متن یک فیلم باشد و چه یک شخصیت) جذابیت ها و گرفتاری های خاص خودش را دارد. جذابیت ها احتمالاً شامل کشف لحظه به لحظه فیلمساز از روند شکل گیری خلاقانه آن متن است که گاهی همه آن هم به اثری که تولید می کند منتقل نمی شود و شاید گوشه یی در ذهن فیلمساز باقی می ماند و گرفتاری ها اکثراً شامل شکل و ساختمان فیلمی است که می سازد چون باید از الگو و متد از قبل سفارش داده شده یی پیروی کند که چندان قابل تغییر نیست و نمی توان در آن تحولی اساسی به وجود آورد.

در همه این دست فیلم ها باید با عوامل و گروه سازنده فیلم گفت وگو کرد، بخش هایی از پشت صحنه فیلم (اگر وجود داشته باشد) را به نمایش گذاشت و شاید گاهی به مخاطبان اثر، سری زد و از آنها درباره تاثیری که فیلم بر آنها گذاشته است، پرسید. اینجاست که حیطه خلاقیت تو به عنوان فیلمساز محدود می شود به اینکه مثلاً عوامل فیلم را در چه پس زمینه یی بنشانی یا بخش های کوچکی را که بدنه اصلی فیلم را به هم متصل می کنند، چطور طراحی کنی، شاید بتوانی از شکل معمول این فیلم ها کمی فاصله بگیری، خب البته حالا این سوال پیش می آید که اصلاً لزوم این فاصله گرفتن ها در چیست و شاید این درست تر باشد که همه از یک الگوی ثابت پیروی کنیم و اساس این باشد که در هر فیلم تنها اطلاعات جدید و متفاوتی را بگوییم که خب این نظریه برای ساخت مجموعه «یک فیلم، یک تجربه» مورد توافق قرار گرفت و نتیجتاً همه ما در همان حیطه کار کردیم و فیلم هایمان بسیار شبیه هم شد (که باز تاکید می کنم این را نقطه منفی برای مجموعه نمی دانم). شاید بتوان تنها فیلم «هامون بازان» ساخته مانی حقیقی را که با محوریت فیلم هامون ساخته شد اسم برد که از این قاعده سرپیچی کرد و فیلم متفاوتی ساخت که البته به نظر من بهترین فیلم این مجموعه هم بود.

اما به شخصه اتفاق مهمی که برایم در ساخت این مجموعه افتاد امتیازی بود که آقای میرکریمی در انتخاب سوژه برایم قائل شد و من امکان نزدیکی چند روزه یی را با آقای کیانوش عیاری و فیلم محبوب «بودن یا نبودن» پیدا کردم. اول قرار بود فیلم بیوگرافی عیاری را هم بسازم که یک ملاقات چندساعته با آقای عیاری و دعوت به نوشیدن یک لیوان آبمیوه و گفت وگویی کوتاه از جانب ایشان تصمیم ام را عوض کرد. آقای عیاری چند جمله یی راجع به خودشان گفتند و همان چند جمله ترسی بزرگ در من به وجود آورد که احتمالاً نمی توان در یک فیلم سفارشی جمع وجور این همه تسلط و ریزبینی را نمایش داد، این بود که گرفتاری کاری شان را بهانه کردم و هنوز در این فکر هستم که شاید روزی با توافق شان فیلمی شخصی درباره عیاری بسازم.

یادم می آید در آن روزها دوست خوبم امیر قادری تدوین فیلم آقای کیمیایی را تازه تمام کرده بود. به نظرم قادری فیلمی ساخته بود که نتیجه برداشت شخصی اش از کیمیایی بود و به راحتی آن دیوار قطور برداشت های روشنفکری از پدیده کیمیایی را کمرنگ کرده و تصویری از مردی عاشق سینما و موسیقی به ما ارائه می داد که خیلی ملموس تر از کاراکتری بود که از او در ذهن مان ترسیم کرده بودیم. من هم فکر کردم نباید درباره عیاری فیلمی ساخت که گرفتار هزار اما و اگر برای تولید و پخش از تلویزیون باشد و نباید خود را به عنوان فیلمساز از آن جذابیتی که در سطرهای بالا به آن اشاره کردم، محروم کرد. تنها ایراد ساخت چنین فیلمی کم شدن انرژی در من برای پرداخت دوباره این موضوع بود. این شد که ساخت بیوگرافی کیانوش عیاری را در آن زمان نپذیرفتم.

اما نکته آخر اینکه هنوز به نظرم آن ایده اولیه آقای میرکریمی برای ارائه آن بسته دی وی دی جذاب است و روزی کسی باید دوباره سراغ آن برود؛ مجموعه یی که به راحتی بتوان درباره فیلم ها و فیلمسازان در آن حرف زد و جای کسانی مثل کیارستمی، تقوایی، نادری و خیلی های دیگر هم خالی نباشد.

شهرام مکری