دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آمریکا کشوری با زندان های نقره ای


آمریکا کشوری با زندان های نقره ای

متن اصلی یک واقعه نگاری مستند است که وجه دراماتیک آن چندان بارز نیست محامدی با وفاداری به این وجه از متن اصلی یعنی مستندگونگی آن نمایشی دراماتیک نوشته است و به طوری دقیق شیوه اجرایی آن را انتخاب کرده که حاکی از اندیشه کارگردانی است و این اندیشه از ابتدا تا انتها در اجرا به چشم می خورد

“تبرئه شده” یکی از آن کارهایی است که در بین نمایشنامه‌هایی که منیژه محامدی کار کرده، هماره درخشان خواهد ماند. می‌توان گفت که این اجرا نمایشی مدرن است به دور از اداهای معمول این‌گونه نمایش‌ها که دیگر کلیشه‌ای و نخ‌نما شده‌اند. محامدی هوشمندانه متنی را انتخاب کرده که به راحتی نمی‌توان برای صحنه تنظیم کرد اما او با یک دراماتورژی همه‌جانبه که امروزه در تئاتر ما تنها نام آن را در بروشورها می‌بینیم این نمایشنامه را برای صحنه آماده کرده است.

متن اصلی یک واقعه‌نگاری مستند است که وجه دراماتیک آن چندان بارز نیست. محامدی با وفاداری به این وجه از متن اصلی یعنی مستندگونگی آن نمایشی دراماتیک نوشته است و به طوری دقیق شیوه اجرایی آن را انتخاب کرده که حاکی از اندیشه کارگردانی است و این اندیشه از ابتدا تا انتها در اجرا به چشم می‌خورد.این شیوه اجرایی شیوه‌ای است که خواست متن بوده و از دل متن و فضای حاکم بر آن برآمده است. اگر هرکس دیگری به جز محامدی می‌خواست این متن را اجرا کند به‌طور یقین با انتخاب شیوه اشتباه، متن را به سوی حرکت می‌برد. این اجرا هرچند که زمانش ۸۰ دقیقه است و تقریبا به لحاظ حرکتی ایستاست اما با حفظ درست ریتم‌های درونی و بیرونی، این زمان احساس نمی‌شود و به تبع آن کم‌حرکتی اجرا نیز به چشم نمی‌آید چون نوعی تنش، تعلیق و کنش در بطن ماجرا وجود دارد و کارگردان با درایت آن را هر لحظه حفظ می‌نماید. دیگر چه نیازی به حرکات و میزانسن‌های جورواجور و نچسب است. حرکت و میزانسن باید از دل متن و خواست شخصیت‌ها و نیاز وجودی روحی و روانشناسانه هر شخصیت برآید. چیزی که در تئاترهای امروز کمتر شاهد آن هستیم. حرکت و میزانسن ایضا طنز نباید به اثر حقنه شود. طنز تلخ و سیاه این نمایش با شیوه اجرایی درست آن به خوبی خود را نشان می‌دهد. بازی‌ها بنا به خواست متن و شیوه آن و نیاز شخصیت‌ها به درستی توسط کارگردان هدایت شده و بازیگران به خوبی آن را اجرا نموده‌اند. تحول در بازی‌ها توسط بازیگران دیده می‌شود و این یکی از نقاط قوت کار است. مجید جعفری بازی‌ای طبیعی را ارائه می‌دهد، راحت و روان. مهناز افشارپناه شخصیت را به درستی ارائه می‌دهد و حس همذات‌پنداری را در تماشاکنان بر می‌انگیزاند. باید گفت تمام بازی‌ها به همین شکل و بدون تکلف و ادا و اطوار که متاسفانه این روزها باب شده، صورت می‌پذیرند. تنها شاید بازیگر نقش سیاه پوست جوان دیوید کیتون، محمود لاچینی حرکات دست و صورتش مقداری بیش از حد معمول است و به نوعی تصنعی و غلوشده به نظر می‌رسد. قبول داریم که سیاه‌پوست‌ها در هنگام حرف زدن دست‌هایشان را حرکت می‌دهند اما این حرکات جزء ذاتی هر فرد است که با او عجین شده است اما در اینجا تقلید این حرکات توسط بازیگر را می‌بینیم که چون ذاتی او نیست غلو شده و غیرطبیعی می‌نماید. بهتر است بازنگری مجددی در حرکات ایشان صورت پذیرد. اما از اینها که بگذریم به طراحی صحنه و موسیقی می‌رسیم، طراحی صحنه به غایت با خواست متن و فضای حاکم بر آن همسو و هماهنگ و تاثیرگذار است. آن خطوط سپید که هرچه به جلوی صحنه نزدیک می‌شوند فشرده‌تر می‌گردند، آن دایره سپید که نشانه‌ای از صلح، عشق و آزادی است. نوع طراحی صحنه که زندان در انتهاست و بازیگران هر بار به جلوی صحنه نزدیک‌تر می‌شوند، شکل چیدمان بازیگرانی که در ذهن زندانیان وجود دارد و ما آنها را می‌بینیم آنها در بالا ایستاده‌اند و گویی این نظام پلیسی حاکم بر جامعه آمریکا هماره بر مردم استیلا دارد و آنها را زیر نظر می‌گیرد. آن رنگ نقره‌ای زندان و چهارپایه‌های سیاه که علی‌رغم ادعاهای سیاستمدارانش که آزادترین و دموکرات‌‌ترین کشور دنیاست جایی نیست جز کشوری با زندان‌های نقره‌ای. اما باید گفت می‌شد از زندان در طول نمایش استفاده بیشتری کرد. موسیقی ارشام مودبیان به خوبی فضای ترس، وحشت وناامنی‌ای را که وجود دارد نشان داده و از همان ابتدا تماشاکنان را با نمایش درگیر می‌سازد و نه چون دیگر نمایش‌ها که موسیقی در آن به‌عنوان یک پرکننده فضا مورداستفاده قرار می‌گیرد، بلکه موسیقی در اینجا برای فرد شخصیت مستقلی دارد که به درک مفهوم وفضای حاکم بر اجرا و تاثیر آن بر تماشاکنان کمک می‌کند و به‌جا و به‌موقع از آن استفاده می‌گردد.در نهایت باید گفت به‌دور از شعار و شعارزدگی، تماشاکنان را در یک کنش دوجانبه به فکر وا می‌دارد و ادعای هیچ‌گونه پز روشنفکری و ابراز فضلی را که متاسفانه این روزها دامنگیر تئاتر ما شده است ندارد و صادقانه همگان را به قضاوت آنچه که دیده‌اند می‌نشاند.

سیدعلی تدین صدوقی

عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران