چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نرگس تغییر چهره


نرگس تغییر چهره

اتفاق هایی كه حول مجموعه نرگس شكل می گیرد هر روز عجیب تر و غیر قابل باورتر می شود
از سال ها قبل اصطلاحی برای سریال های پربیننده تلویزیونی به كار می رفت این كه وقت نمایش این كارها شهر خلوت می شود نرگس نمونه ای كامل از این دست كارهاست چنان كه كارگردانش به صراحت از مخاطب ۵۰ میلیونی آن سخن به میان می آ ورد

اتفاق‌هایی كه حول مجموعه نرگس شكل می‌گیرد هر روز عجیب‌تر و غیر قابل باورتر می‌شود.

از سال‌ها قبل اصطلاحی برای سریال‌های پربیننده تلویزیونی به كار می‌رفت. این كه وقت نمایش این كارها شهر خلوت می‌شود. نرگس نمونه‌ای كامل از این دست كارهاست؛ چنان كه كارگردانش به صراحت از مخاطب ۵۰ میلیونی آن سخن به میان می‌آ‌ورد.

با این میزان مخاطب و به رخ كشیدن آشكار آن از سوی تلویزیونی‌ها با گزارشی كه مثلا از مردم در حال دیدن مجموعه در تلویزیون‌های شهری پخش می‌كند، حالا نرگس وضعی تازه خواهد داشت. چیزی كه از ابتدا همه منتظر‌ش بودند و پس از یك ماه و نیم پخش موفق، حالا زمانش فرا رسیده است، تغییر بازیگر نرگس.

روزی كه پوپك گلدره تصادف كرد می‌شد حدس زد كه سازندگان نخستین ملودرام نود شبی تاریخ تلویزیون به چالشی جدی فراخوانده شده‌اند. حداقل نام مجموعه می‌گفت كه نرگس كاراكتر محوری آنهاست و همین هم باعث شد آنها از سه راهی كه سیروس مقدم به درستی برای توجیه مخاطبان آ‌ن‌ها را برشمرد، راه سوم و در واقع آسان‌ترین راه را برگزینند.

سه راه اینها بود: اول تعطیلی پروژه برای مدتی كوتاه و گرفتن دوباره همه صحنه‌های مربوط به بازیگر نرگس كه حرفه‌ای‌ترین كار ممكن و بالطبع دورترین راه برای سازندگان مجموعه با اخلاق‌های شرقی و رویكرد احساسی شان بود؛ كاری كه سبب می‌شد بخش‌های مربوط به آخرین حضور گلدره جلوی دوربین به كلی بی‌مصرف شود و تنها مجموعه به او تقدیم شود، راه دوم تغییر مسیر فیلمنامه بود و سوم راهی كه برگزیده شد... جایگزینی بازیگر.

در توجیه، مردم همین از بین نرفتن یادگارهای بازی گلدره طرح شد و این كه فكر كنید اگر نرگس را از دور ماجرا خارج می‌كردیم چه اتفاقی می‌افتاد و قصه كاراكتر مورد علاقه‌تان به قصه آدم‌های دیگری تبدیل می‌شد. به واقع اما چنین نبود.

نرگس، قصه كاراكتر نرگس نیست و كار هم به شكل همزمان پخش نمی‌شد تا نشود چیزی را عوض كرد. تنها نام مجموعه است كه نرگس را به كاراكتر محوری بدل می‌كند، اگر نه نسرین یا شوكت همانقدر در قصه كلیدی‌اند كه نرگس.

بی‌رحمانه‌اش می‌شد مرگ نرگس ضربه‌ای دیگر به نسرین شود تا همه رویاهایش از ابتدا، یكی‌یكی نقش بر آب شوند. بی هیچ تعارفی نسرین تنها كاراكتر دراماتیك فیلمنامه‌ای است كه مسعود بهبهانی‌نیا آن را نوشته؛

نسرین تنها كاراكتر این مجموعه است كه اوج و فرود شخصیتی دارد، برای عكس‌العمل‌هایش می‌شود توجیه منطقی پیدا كرد و حلقه‌‌های داستان را به هم متصل می‌كند. اگر از راه حل اول به عنوان حرفه‌ای ترین شكل كار اسم بردم، این راه دوم شرقی‌ترین راه حرفه‌ای ممكن بود كه تنها نیاز به یك نویسنده حرفه‌ای و زیرك یا شاید یك گروه نویسنده داشت كه به سرعت همه چیز را حل و فصل كند؛ نه بازی گلدره از بین می‌رفت و نه گروه سازنده مجبور می‌شدند به شیوه نمایش‌های برشت، با مخاطب فاصله‌گذاری كرده و او را شیر فهم كنند كه از این قسمت بازیگر نقش نرگس عوض می‌شود.

اتفاقی كه شاید در هیچ جای دنیا نمونه‌ای نداشته باشد. همین بی‌سابقه بودن هم چنین سازندگان كار را ترسانده كه هیچ تصوری از واكنش مخاطبان ندارند و این «فغان نامه» را روانه آ‌نتن كردند. ملت‌ما هم كه احساساتی‌اند و قاعدتا می‌پذیرند و ستاره اسكندری حتی از گلدره‌هم عزیزتر می‌شود كه چه فداكاری بزرگی انجام داده است.

اینها را نوشتم تا بگویم راه‌های دیگری هم برای ادامه نرگس بود تا شعور مخاطب هم همزمان با تغییرات،به بازی گرفته نشود.

رسانه و تصویر مقولاتی حرفه‌ای هستند كه نمی‌‌شود با احساساتی برگزار كردن همه چیز، از روی مسائل بدیهی مربوط به ‌آن گذشت؛ البته كه این حرفه‌ای بودن مدت‌هاست در این عرصه رنگ باخته است.

خسرو نقیبی



همچنین مشاهده کنید