جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

تار و ناواضح مثل شیشه


تار و ناواضح مثل شیشه

سریال «مثل شیشه» از کیفیت بد تصویربرداری رنج می برد

اعتیاد و قاچاق مواد مخدر سالیان سال است که یکی از معضلات اساسی جامعه بشری است. سال‌هاست که همه مردم از اعتیاد به عنوان بلای خانمان‌سوز یاد می‌کنند. اعتیاد و زندگی کسانی که شرایط استفاده از مواد مخدر را فراهم‌ می‌کنند (قاچاقچیان) آنقدر فراز و نشیب دارد که درام‌نویسان در حوزه داستان‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی را به سمت خود کشانده و سال‌هاست که این نویسندگان بخشی از جذاب‌ترین و تاثیرگذارترین فیلمنامه‌ها و داستان‌های خود را بر اساس اعتیاد و قاچاق مواد مخدر می‌نویسند و کارگردانان زبده حوزه سینما و تلویزیون آنها را به فیلم و سریال تبدیل می‌کنند.

● صورت‌زخمی‌های سینما

خیلی دور نمی‌رویم! برای استفاده سینما از داستان‌هایی با موضوع قاچاق مواد مخدر به سال ۱۹۸۳ می‌رویم که آل‌پاچینو، بازیگر معروف در فیلم «صورت زخمی» به کارگردانی برایان دی‌پالما بازی کرد؛ فیلمی اکشن که بیننده را ۲ ساعت در جای خود میخکوب می‌کند. فیلمی پر از خشونت که گانگسترهای زیادی در آن در حال کشت و کشتار هستند و آل‌پاچینو در نقش تونی مانتانا، مهاجر کوبایی که به آمریکا آمده است، یکی از بهترین نقش‌های خود را مقابل دوربین اجرا می‌کند. تونی مانتانا، درگیر قاچاق می‌شود و آنقدر قدرتمند می‌شود که تبدیل به شخص اول می‌شود. اما این قدرت وقتی افولش را آغاز می‌کند که او به شکل افراطی به مصرف کوکائین معتاد می‌شود. دی‌پالما که یکی از اکشن‌سازان بنام سینمای دنیاست، با ساخت صورت‌زخمی نشان می‌دهد قاچاقچیان خرده‌پا چگونه برای رسیدن به قدرت مافیایی دست به هر جنایتی می‌زنند.

سینمای ایتالیا و آمریکا پر است از فیلم‌هایی که درباره قاچاق مواد مخدر ساخته شده و مافیا را زیرذره‌بین قرار می‌دهد؛ مافیایی که از کشورهای آمریکای لاتین تغذیه می‌کند. کشورهایی مانند مکزیک ، کلمبیا و... فیلم‌های مافیایی، پرفروش‌ترین فیلم‌های دنیاست. ظاهر آنها با خشونت آراسته می‌شود اما بیشتر آنها در باطن موضوعات حساسی را مطرح می‌کنند. در اکثر این فیلم‌ها سیاستمداران بزرگ وابسته به مافیا هستند و در طول فیلم این ‌همکاری‌ها افشا می‌شود.در سینمای کشور ما اما به هزار و یک دلیل فیلم‌های سینمایی که با موضوع اعتیاد ساخته شده و می‌شوند معمولا اکشن نیستند و رازی را هم افشا نمی‌کنند.

اکشن نیستند چون بنا به گفته فیلمسازان، سینمای ایران بضاعت و امکانات ساخت آثار اکشن را ندارد و پشت‌پرده‌ای را هم افشا نمی‌کند، چون جدای از آن که چنین پشت پرده‌ای اساسا وجود داشته باشد یا خیر، کارگردانان و تهیه‌کنندگان دنبال دردسر نیستند!

یکی از فیلم‌هایی که اوایل انقلاب ساخته شد و پشت پرده قاچاق مواد مخدر را برملا کرد، فیلم سناتور بود که مهدی صباغ‌زاده آن را کارگردانی کرد. در آخر این فیلم مشخص شد که درباریان رژیم پهلوی با قاچاقچیان همکاری می‌کرده‌اند. به همین دلیل دولت و نیرو‌های نظامی نباید با قاچاقچیان درگیر می‌شدند. بعد از سناتور چند فیلم دیگر هم در دهه ۶۰ درباره مواد مخدر و قاچاقچیان ساخته شد؛ آثاری که تلاش می‌کرد مردم و بخصوص جوانان را از اعتیاد به مواد مخدر برحذر دارد. یکی از آثار خوبی که در این زمینه ساخته شد، فیلم «دبیرستان» با بازی بیژن امکانیان بود.در این فیلم نشان داده شد که قاچاقچیان برای در اختیار گرفتن بازار جدید، مدارس را نشانه می‌گیرند و جوانان دبیرستانی را به دام می‌اندازند. در اواسط دهه ۶۰ که این فیلم اکران عمومی شد، آموزش و پرورش بیشتر دبیرستان‌ها را موظف کرد که دانش‌آموزان خود را برای تماشای این فیلم به سینما ببرند. دبیرستان در دوره خود تاثیر بسزایی بر مخاطبان نوجوان و جوان خود داشت. جالب اینجاست که چند سالی‌ است در نشریات مختلف از رواج اعتیاد در میان دانش‌آموزان صحبت می‌شود، اما چون سعه‌صدر و انتقاد‌پذیری مسوولان پایین آمده و کارگردانان هم دنبال دردسر نمی‌گردند، این موضوع نه در سینما و نه در تلویزیون به اثری نمایشی تبدیل نشده است. رخشان بنی‌اعتماد هم که معمولا در فیلم‌هایش نیشتر خود را به ظاهر جامعه می‌زند و تلخی درون آن را نشان می‌دهد، با ساخت فیلم خون‌بازی، زندگی رقت‌بار جوانانی را نشان داد که به دام اعتیاد می‌افتند و خانواده‌های آنها نمی‌دانند که آنها را چگونه از این درد نجات دهند.

سینمای ایران هر چند بسیار محتاط شده اما هنوز هم گاهی در آثارش افراد معتاد و زندگی فلاکت‌بار آنها را به تصویر می‌کشد اما این موضوع معمولا در حاشیه داستان اصلی است. مثلا مسعود کیمیایی در فیلم‌هایش معمولا یک فرد یا افراد معتاد را می‌گنجاند. محسن عبدالوهاب ۲ سال پیش فیلم «لطفا مزاحم نشوید» را در ۳ اپیزود ساخت. این کارگردان در اپیزود سوم این فیلم بسیار هوشمندانه از اعتیاد به مواد مخدر صنعتی برای روایت داستان خود استفاده کرد و جوانی را نشان داد که به شیشه معتاد بود و به همین دلیل همسرش او و نوزادش را ترک کرده و به خانه پدری رفته بود.

● عبرت‌های تلویزیونی

تلویزیون به عنوان یک رسانه فراگیر که یکی از وظایفش آموزش به مخاطبان است، همواره به معضل اعتیاد به عنوان یک موضوع مهم نگاه کرده است و برای اطلاع‌رسانی، آموزش و دوری از مواد مخدر برنامه‌های نمایشی، مستند و ترکیبی زیادی تولید کرده است. اما از آنجا که مخاطبان تلویزیون همواره آثار نمایشی را بیشتر از دیگر آثار این رسانه تماشا می‌کنند و به آن روی خوش نشان می‌دهند، فیلم‌ها و سریال‌هایی که با موضوع مواد مخدر تولید می‌شوند، بیشتر از دیگر آثار بیننده دارند و در ذهن مخاطب می‌مانند.

نکته: تلویزیون به عنوان یک رسانه فراگیر که یکی از وظایفش آموزش به مخاطبان است، همواره به معضل اعتیاد به عنوان یک موضوع مهم نگاه کرده است و برای اطلاع‌رسانی، آموزش و دوری از مواد مخدر برنامه‌های زیادی تولید کرده است‌

در دهه ۶۰ تلویزیون با ساخت سریال «آینه عبرت» و خلق شخصیتی مانند«آ تقی» از آسیب‌های آلوده شدن به مواد مخدر گفت. این سریال در دوره خود مخاطبان زیادی داشت چون سازندگان آن می‌دانستند برای چه مخاطبی دارند سریال می‌سازند و همچنین می‌دانستند باید از چه ساختار و چه نوع شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌نویسی استفاده کنند تا بتوانند مخاطب را با خود همراه کنند و بر او تاثیر بگذارند. از طرفی موضوع اصلی سریال هم مواد مخدر بود و این موضوع در حاشیه موضوعاتی مانند پلیس و... قرار نداشت.

مواد مخدر، اعتیاد و قاچاقچیان داشتند به حاشیه می‌رفتند که نیروی انتظامی ساخت سریال «خواب و بیدار» را به مهدی فخیم‌زاده سفارش داد. فخیم‌زاده هم برای پرو بال دادن به داستان خود قاچاقچیان مواد مخدر را در کنار پلیس گذاشت و یکی از آثار خوب تلویزیون را مقابل دوربین برد.

البته پیش از خواب و بیدار سیروس مقدم هم به موضوع مواد مخدر توجه کرده بود. این کارگردان با ساخت سریال مسافر، زندگی معتادانی را نشان داد که به راهی می‌رفتند که نتیجه‌اش متلاشی شدن زندگی آنها بود. مقدم چند سال پیش هم با ساخت سریال حباب نشان داد که درام‌پردازی قوی و بازیگران معروف می‌توانند باعث جذب مخاطب شوند و پیام اثر را بیشتر دریافت کنند. در سریال حباب، انتقام‌گیری شخصی باعث می‌شد تا جوانی پاک و معصوم به دام اعتیاد گرفتار شود.نیروی انتظامی، بعد از توفیق سریال خواب و بیدار به مناسبت‌های مختلف به کارگردانان تلویزیون سفارش ساخت آثاری را می‌دهد که محور داستان آنها پلیس است. پلیس‌هایی که یا شخصیت‌های اصلی هستند یا در حاشیه‌اند اما حضوری موثر دارند.یکی از وظایف اصلی پلیس در کشور ما مبارزه با مواد مخدر است. به همین دلیل کارگردانان و نویسندگان هم یا پلیس را در حاشیه قاچاقچیان گذاشتند یا برعکس معتادان و قاچاقچیان را در سایه پلیس گذاشتند تا در نهایت قدرت پلیس را به نمایش بگذارند. از این آثار می‌توان به سریال سقوط آزاد اشاره کرد که به مناسبت هفته نیروی انتظامی چند ماه پیش از تلویزیون پخش شد. سقوط آزاد کار اکشن و پرماجرایی بود که اعتیاد و اتفاقات پیرامون آن در حاشیه این اکشن قرار می‌گرفت و تاثیری بر مخاطب نداشت و آنقدر هم قوی نبود که خلافکاران و قاچاقچیان را از نیروی انتظامی بترساند و به آنها گوشزد کند که باید حرفه نادرست خود را کنار بگذارند. سریال«مثل شیشه» به کارگردانی جواد مزد‌آبادی هم که از هفته گذشته از شبکه یک سیما روی آنتن رفته است، به سفارش نیروی انتظامی ساخته شده و برای پر و بال دادن به قصه خود، یکی از پرمصرف‌ترین مواد مخدر صنعتی امروز را اصل ماجرا قرار داده و آدم‌هایی را به تصویر می‌کشد که به شیشه اعتیاد دارند. اما مثل شیشه هم پیش از این‌که یک سریال مختص درباره مواد مخدر و تاثیرات آن بر خانواده‌ها و جوانان باشد، اثری است که نشان می‌دهد پلیس در راه مبارزه با مواد مخدر چه می‌کند.

● از جزیره ایکس تا شیشه

جواد مزدآبادی کار خود را از سینمای جوان و ساخت فیلم کوتاه آغاز کرده است. او در فیلم‌های کوتاهی که می‌ساخت نشان داد به اطرافش از زاویه‌ای خاص نگاه می‌کند و فیلم‌هایی می‌سازد که می‌توان به آنها لقب آثار هنری داد.اما زمانی که این کارگردان به تلویزیون آمد، زاویه نگاه خود را هم‌سطح عموم مخاطبان این رسانه کرد و تلاش کرد تا جامعه را از زاویه نگاه مردم به نمایش بگذارد. سریال جزیره ایکس، اولین سریالی بود که مزدآبادی برای تلویزیون ساخت و موضوع آن قرص‌های روانگردان بود. جزیره ‌ایکس داستان یک جوان بود که شغلش پیک‌موتوری بود و ناخواسته در دام قاچاقچیان قرص‌های روانگردان افتاد. موضوعی که مزدآبادی برای اولین سریالش انتخاب کرده بود، موضوع روز و همه‌گیری بود اما نوع پردازش و شخصیت‌پردازی مزدآبادی به‌گونه‌ای بود که مخاطبان آن را دیدند و بعد از اتمامش آن را به فراموشی سپردند. آدم‌های این سریال به ۲ گروه سفید و سیاه مطلق دسته‌بندی شده بودند و گروه مثبت مدام در حال نصیحت کردن گروه منفی بودند. مخاطب تلویزیون هم که در برابر نصیحت مستقیم مقاومت می‌کند، جزیره ایکس را به فراموشی سپرد. همین اتفاق برای سریال آدمخوار هم رخ داد.این سریال را مزدآبادی درباره شرکت‌های هرمی‌ ساخت. موضوعی که در فرمول جزیره ایکس به روی آنتن رفت و بازهم به سرنوشت سریال قبلی مزدآبادی دچار شد.

حالا دیگر مزدآبادی به عنوان یک کارگردان پرکار به تهیه‌کننده‌ها معرفی شده است. کارگردانی که به اصطلاح دستش تند است و کار را خیلی زود به پخش می‌رساند. اما این کارگردان محبوب تهیه‌کنندگان آیا بین مخاطبان میلیونی تلویزیون هم محبوب است؟ آیا آثار او بر مخاطبان و بخصوص جوانان تاثیر می‌گذارد و آنها را از راه‌های خلاف باز می‌دارد؟

ساختار و موضوع سریال «مثل شیشه»، پاسخی برای این پرسش‌هاست. این سریال یکی از معضلات فراگیر جامعه را سوژه خود قرار داده است.اما بازهم آدم‌ها یا خوبند یا بد. باز هم شخصیتی در این سریال وجود دارد که در مقام رئیس پلیس مقابل دوربین می‌ایستد و مخاطبان را نصیحت می‌کند که از معتاد شدن به شیشه دوری کنند والا بدبخت می‌شوند! وقتی در قسمت اول سریال رئیس پلیس (حسن‌جوهرچی) در دانشگاه حاضر می‌شود و درباره شیشه همه آنچه را که داستان باید در طول سریال بازگو کند، توضیح می‌دهد، بیننده با چه انگیزه‌ای باید بقیه قسمت‌های سریال را تماشا کند؟ از همان ابتدا پیام سریال مانند یک شعار بزرگ در چشم مخاطب فرو می‌رود و بیننده متوجه می‌شود که تا پایان سریال باید توضیحات این شعار را ببیند. اگر چه مزدآبادی در سریال مثل شیشه تلاش کرده با اکشن‌ کردن نماها، شعار خود را در لفافه‌ای رنگین بپیچد و مثلا در صحنه‌های تعقیب و گریز از نماهای هوایی(هلی‌شات) هم استفاده کند.

نکته جالب درباره سریال مثل‌شیشه این است که نماهای این سریال تار و ناواضح (فلو) است. آگاهان امور تصویربرداری می‌گویند احتمالا تصویربردار سریال، نماهای گرفته شده را برای بهبود کیفیت از فیلتر عبور داده اما چون کسی که این کار را انجام داده، کار خود را به درستی بَلد نبوده، نماها تار شده است. جدا از ساختار و نوع داستان‌پردازی سریال «مثل شیشه» یکی از دلایل عدم‌موفقیت سریال جدید مزدآبادی را می‌توان در پایین بودن کیفیت فنی سریال دانست.

عطا فرزانه