دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

آیا همه چیز فروشی است


آیا همه چیز فروشی است

همه ساله رسم بر آن است تا بنیادی خاص به درجه بندی دانشگاه های ایالات متحده بپردازد كه البته این روال به دیگر نظام ها و نهادها و دیگر كشورهای جهان هم تسری یافته است نویسنده این مقاله كه خود از كارشناسان حوزه ی آموزش می باشد, ضمن انتقاد به این نحوه ارزشیابی, روش شناسی این گونه طبقه بندی ها را زیر سؤال برده است

همه ساله رسم بر آن است تا بنیادی خاص به درجه‌بندی دانشگاه‌های ایالات متحده بپردازد كه البته این روال به دیگر نظام‌ها و نهادها و دیگر كشورهای جهان هم تسری یافته است. نویسنده این مقاله كه خود از كارشناسان حوزه‌ی آموزش می‌باشد، ضمن انتقاد به این نحوه ارزشیابی، روش‌شناسی این گونه طبقه‌بندی‌ها را زیر سؤال برده است.

در سال ۱۹۹۳، در فیلم «پیشنهاد بی‌شرمانه» شاهد آن بودیم كه روبرت ردفورد توانست دی‌مور را اغوا كند تا یك شب را در ازای یك میلیون دلار با وی سپری كند. بیان این نكته در فیلم كه «بله، هر چیزی فروشی است» در حقیقت نمایانگر روح زمانه حاكم بر فرهنگ ماست؛ روحی كه بر نظام دانشگاهی ما هم حاكم شده است.

از سال ۱۹۸۳ تاكنون همه ساله سازمانی خاص در ایالات متحده به انتشار اسامی بهترین دانشگاه‌های این كشور می‌پردازد، اما این تنها جزیی از این قضیه است؛ قضیه‌ای كه حكایت از آن دارد كه نظام آموزش دانشگاهی همانند كالایی، ارزیابی و قیمت‌گذاری می‌شود. در این رویكرد است كه نظام آموزشی به كالایی چون اتومبیل و كامپیوتر می‌ماند كه مجلات آنها را قیمت‌گذاری می‌نمایند و دانش‌آموزان و والدین آنها به خرید آنها اقدام می‌كنند.

هم‌اكنون، برای انتخاب یك دانشگاه، بسیاری از دانش‌آموزان و والدین بدون تحقیق در مورد روش‌شناسی تهیه این گزارش‌ها، صرفاً به آمارها تكیه می‌كنند.

حال در اینجا به برخی مسایل قابل تأمل درباره روش این گونه گزارش‌ها می‌پردازیم:

▪ همه این گزارش‌ها بر پایه این فرض بنیان نهاده شده است كه كیفیت آموزش در اعداد و ارقام می‌گنجد، اما به راستی كیفیت بحث­هایی كه در كلاس‌های درسی بین اساتید و دانشجویان شكل می‌گیرد، چگونه با اعداد و ارقام قابل ارائه است؟

▪ در تهیه این گزارش‌ها، جایگاه دانشجویان جدیدالورود بر اساس شرایط و وضعیت دبیرستان‌های آنها ۱۰% و نمرات آنها ۲۰% در نظر گرفته شده است، اما آیا همه دبیرستان‌های آمریكا نظام ارزشیابی و طبقه­بندی دارند كه بر پایه آن این ده درصد محاسبه شود؟ در مورد كیفیت ارزیابی آنها چه؟

▪به راستی تفاوت بین دبیرستانی‌هایی كه نمره یك یا ده گرفته‌اند، چیست؟ در این گزارش‌ها، نكته خاصی در این باره مطرح نشده است و تنها به نحوی درجه‌بندی شده‌اند كه نوعی اختلاف قابل توجه از شرایط آنها در ذهن خوانندگان ناآگاه شكل گیرد.

▪ چرا به معیارهایی چون میزان دسترسی دانشجویان به اساتید و كادر علمی، فضای اجتماعی، منابع مالی، كیفیت آزمایشگاه‌ها و كتابخانه‌ها و... و نیز كیفیت غذا و مسكن، برنامه‌های ورزشی و مسایلی چون رشد روحی و فكری دانشجویان توجه نشده است؟

با وجود چنین كاستی‌ها و نقاط ضعفی است كه نشریات و مجلات ما بایستی نسبت به انتشار چنین مطالبی هشیار باشند، چرا كه این اطلاعات می‌تواند گمراه‌كننده و آسیب آفرین باشد.

چنین گزارش‌هایی در حقیقت تفسیری ناراحت كننده از اوضاع و احوال كنونی جامعه ماست؛ جامعه‌ای كه در آن بسیاری دلباخته و مفتون این گونه درجه‌بندی‌ها و فهرست كردن‌ها هستند. جدای از آن بایستی درباره هدف واقعی نظام آموزشی حاكم بر دانشگاه‌هایمان نیز به تأمل جدی بنشینیم.

حال با وجود چنین شرایطی، آیا تمایل دارید تا زندگی آینده خود را به دست چنین پیشنهادهایی بسپارید كه بر پایه فرمول‌ها و قواعدی بی‌اساس بنیان نهاده شده است؟

نویسنده: دانیل هونگ

منبع: WWW. Commondreams.org

منبع: ماهنامه سیاحت غرب