پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رسانه ها به جنگ طایفه ای می روند


رسانه ها به جنگ طایفه ای می روند

خاورمیانه در آتش جنگ های فرقه ای و طایفه ای می سوزد و گلوله های آغشته به تعصب و نفرت هرروز شریان زندگی جمعیتی از مسلمانان مظلوم از عراق تا فلسطین را قطع می كند

● گشتی در استودیوی دو رسانه آشنای جهان عرب

خاورمیانه در آتش جنگ های فرقه ای و طایفه ای می سوزد و گلوله های آغشته به تعصب و نفرت هرروز شریان زندگی جمعیتی از مسلمانان مظلوم از عراق تا فلسطین را قطع می كند.

دیدن و تحمل كردن صحنه های برادر كشی و جنگ خانگی نه تنها برای شهروندان این منطقه كه برای عموم وجدان های بیدار سخت و طاقت فرساست.

اذهان ملت های منطقه هرروز و شب با این سؤال بغرنج درگیر است كه سرچشمه و آبشخور این نزاع های بنیان برانداز كجا است؟ كدام اندیشه و ایدئولوژی جواز این نسل كشی را صادر می كند. سرانجام و نقطه پایان این نزاع كجاست؟ در این روزهای پرغصه، شاید تلخ تر از خود فاجعه، مشاهده این حقیقت باشد كه بسیاری از دولتمردان خاورمیانه توان تأثیرگذاشتن بر اراده طرف های نزاع را دارند، اما حاضر و مایل به استفاده از این اراده خویش نیستند.

ابزار كنترل برخی بازیگران صحنه خشونت فلسطین و عراق به طور مستقیم در دست دولت های مجاور یا نزدیك به كانون های جنگ است. اما دریغ از برداشتن گامی كوچك برای آتش بس و ترك مخاصمه.

پشت صحنه فاجعه برادر كشی و نزاع طایفه ای كه سرزمین های اسلامی را دركام خود فروبرده، فاجعه ای بزرگتر جریان دارد و آن سیاست مماشات و روش های توأم با تحریك و تشویق است كه جمعی از دولت های خاورمیانه در این كارزار پیش گرفته اند.

آنچه درباره پشت صحنه نزاع های خانگی خاورمیانه گفتیم چندان هم پنهان وپوشیده نیستند. به یاری دوربین رسانه ها همه وقایع درون و برون جبهه جنگ نمایان شده است. شاید كمتركسی از لهجه و تبار تروریست ها و تابعیت كسانی كه تله های انفجاری خود را در بازار و سكونت گاه های مردم بی پناه بغداد می گسترند، بی خبر باشد و نداند پول،سلاح و مواد اولیه این همه حملات مهیب در الانبار ازكجا تغذیه می شود.

با همه این اوصاف، در بحث داغی كه امروز بر سر مقصران آتش بازی خونین خاورمیانه درگرفته است، فهرستی از نام دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای به میان می آید. اما دراین پاسخ نقش یك عامل تأثیرگذار به فراموشی سپرده می شود.

آری نسل جدید نزاع كنندگان و ستیزه جویان در خاورمیانه از این شانس و موهبت برخوردار هستند كه بر همراهی رسانه ها و تریبون هایی پشتگرمند كه صدای آنها را انعكاس می دهد و حاشیه امنی بزرگ در دنیای دیپلماسی برای جنگ و كشتار آنان فراهم می سازد.

حال اگر این رسانه ها صاحب قدرتی تكنولوژیك در فضا و زمین باشند چه اتفاقی رخ می دهد.

برای پی بردن به «مراكز پشتیبانی رسانه ای»، كافی است چند ساعتی در یكی از پایتخت های خاورمیانه توقف كنید و پای دو شبكه تلویزیونی این منطقه یعنی الجزیره و العربیه بنشینید.

اتفاقاتی كه بر صفحه این دو رسانه رؤیت خواهید كرد شاید شگفت انگیزتر از عملیات انتحاری جوان عرب باشد كه پس از عبور از مرز كشوری عربی، كامیون پراز تی.ان.تی را در بازار شلوغ بغداد منفجر می كند.

به فاصله اندكی پس از هر عملیات خونبار، صدای سخنگوی گروه ها و باندهای مسئول حمله بر آنتن الجزیره یا العربیه ظاهر می شود و آنها با غرور وسرمستی از اقدامی كه خیلی از شهروندان زن و كودك را به كام مرگ كشانده دفاع می كنند مجریان خشونت پس از گپ و گفت های تلفنی با مجریان رسانه وعده یا اخطار عملیاتی بزرگتر را می دهند.اما ارتباطات شبكه های رسانه ای عرب با میدان های جنگ به این برنامه ها خلاصه نمی شود، حدیث مفصلی دارد كه شمایی از آن را خواهید شنید.

● تروریست ها رسانه می خواهند؟

نقش آفرینی رسانه ها در شورش ها و حوادثی كه عموم عقلا بر ویرانگری و ضدانسانی بودن این حوادث اجماع دارند، چه معنایی می تواند داشته باشد. به راستی با چه توجیه و تحلیلی، رسانه های بزرگی چون الجزیره و العربیه دوربین و آنتن خویش را بر روی سخنگویان باندهای خشونت می گشایند؟

این پرسش ها، ذهن ما، اصحاب رسانه را با فلسفه وجودی رسانه ها و مطبوعات درگیر می كند و بار دیگر مبانی و وظایف ذاتی این حرفه در نظر می آید كه وظایف این نهادهای اطلاع رسان در بحران ها و فاجعه های مخلوق اراده بشر چیست؟ آیا چتر آزادی بیان تا آنجا گسترده است كه طایفه دهشت افكنان را هم باید بهره مند سازد؟

همه می دانند كه رسانه ها با این آرمان آمده اند كه بذر آگاهی و توسعه در زیستگاه بشری افكنند. از این رو، میثاق اهل رسانه در عین حال آرمان مشترك جوامع و ملت ها نیز هست. در نتیجه این سؤال مطرح می شودكه براستی اگر گروه یا طایفه ای متأثر از جهان بینی تعصب و تحجر به انهدام این زیستگاه انسانی و كشتار آدمیان كمر همت بست باز رسانه ها مجاز و مكلف به پوشش صدا و سخن آنها هستند؟

این پرسش باب نقد همه مناسباتی را می گشاید كه اكنون میان حلقه ای از زنجیره رسانه ای جهان عرب با كارگزاران خشونت شكل گرفته است.

اما پیش از ورود به این وادی نقد، نكته ای سزاوار یادآوری است. ما اهل مطبوعات را پیمانی نانوشته بر سر «حفظ حریم امن اصحاب خبر» منعقد است، پیمانی كه نزاع رسانه با رسانه را در حكم امری مهمل و محكوم درمی آورد. برای جماعت روزنامه نگار لحظه ای تلخ تر از این نیست كه شمشیر اعتراض برای تأدیب طایفه ای از اهل رسانه از نیام بركشد.

اما به راستی اگر جمعی از این طایفه چشم و گوش بر شنیدن و دیدن حقیقت فرو بستند و رقم مغلطه بر دفتر اخلاق و مدنیت كشیدند، تكلیف چیست؟ اگر رسانه و نهادی خبری، خواسته یا ناخواسته به اختیار یا از روی اجبار رسالت آگاهی دهی وانهاده و در میدان حوادث از مرز بی طرفی و مرام امانت عبور كرد و خیال دخالت در قدرت بر سر پروراند، آیا باز هم اغماض رواست و سكوت سزاوار است؟

القصه، «الجزیره» و تا حدی «العربیه» از سلك رسانه هایی بودند كه از بدو پیدایش خود به پدیده های جهان ارتباطات تبدیل شدند. آنها از تكنیك ها و سبك های مدرن در بازار خبر و میدان جذب مخاطب بهره جستند. بسیاری از محدوده ها و مناسبات سیاسی حاكم بر جهان عرب را پشت سر گذاشتند. ثمرات این سنت شكنی در زمانی كوتاه به بار نشست و الجزیره به حریف جدی برای رسانه های پرآوازه اروپا و آمریكا تبدیل شد.

بنابراین اشتباه نشود اكنون اگر آئین سنت شكنی اهل الجزیره و العربیه به كام خانواده خبر و رسانه تلخ آمده و خوف بر دل ها نشانده است، مقصود و مراد شكستن آن حصارهای محدودیت سیاسی نیست، چه آن كه، جسارت گشودن فضاهای تنگ و بسته خبری جهان عرب، همچنان و هنوز چون برگ افتخاری در كارنامه الجزیره ای ها ثبت است.

رسم جدید سنت شكنی كه از آن سخن می گوییم مرزهای همزیستی ملت های مسلمان و عرب است. آنچه این بار قلم جرح دوستان الجزیره بر پیكر آن نشسته است نه قوانین خود ساخته حاكمان عرب بلكه قانون های استوار تاریخ و تمدن ملت های منطقه است. چیزی كه امروز در میزگردها، مصاحبه ها و گزارش های این دورسانه به تصویر كشیده می شود تضاد دولت های عربی یا اختلاف گروه ها و احزاب افغانی و عراقی و لبنانی نیست بلكه «تفاوت» فرهنگ ها و مذاهب است كه در ذهن پردازشگر اهل الجزیره به تقابل كشورها و مذاهب اسلامی ترجمه می شود.

پرواضح است كه از در هم شكستن پندارها و محدودیت های ناموجه دولت ها «تحول» و توسعه به بار می آید اما از فروریختن بنیادهای همزیستی و فرهنگی ملت ها، نزاع و كشمكش زاده می شود. بر این سیاق در مرور سیر برنامه های الجزیره در ایام پیشین «سوژه» نقد سیاست های حاكمان منطقه است كه بر كرسی اتهام تحجر یا ناكارآمدی نشسته اند اما در سیر امروزین آن محور و مدار انتقاد و اعتراض، مذاهب نحله های دینی هستند.

شاهد و مدعای این سخنان، دو نوع بازتاب كاملاً متفاوتی است كه عملكرد زوج رسانه ای عرب در دو نیمه حیات شان برجای نهاده اند.

درحالی كه در نیمه نخست، صدای الجزیره فضای سكون جهان عرب را می شكند و جمع حاكمان محافظه كار و ضد توسعه عرب را سراسیمه می كند اما در موج دوم، حركت آن ها آرامش و تفاهم ملیت ها و قومیت ها به هم می ریزد.در این بازتاب جدید است كه مخالفان قدرت نشین دیروز الجزیره به استقبال می آیند و گوش و چشم اشتیاق به صدای اعتراض آلود الجزیره درباره فرقه ها و مذاهب می سپارند.

● همه چیز تحت الشعاع هژمونی رسانه ای

تولد دو پدیده رسانه ای جهان عرب با پیدایی دو جنگ جدید در خاورمیانه همزمان است. نام الجزیره آنگاه بر زبان ها افتاد كه در میدان جنگ بغداد و كابل ایستگاه خبری جدید با لهجه ای عربی گشوده شد.

بنابراین، قضاوتی درباره كارنامه این زوج رسانه ای (الجزیره و العربیه) راه به حقیقت می برد كه تصویری از عملكرد آنها در دو جنگ عراق و افغانستان و دو مناقشه فلسطین و لبنان دربرداشته باشد.در این مناقشات است كه سیاست ها و سمت و سوی نگاه رسانه های مادر عرب هویدا می شود.

در این جنگ ها صاحبان الجزیره و العربیه ابتدا كاركردی حرفه ای در پوشش حوادث به نمایش گذاشتند. آنها پا به پای جبهه رسانه های غرب، به زوایای دوجنگ عراق و افغانستان راه یافتند و حوادث و وقایع خطه های خونین خاورمیانه را لحظه به لحظه ثبت و مخابره كردند. استخدام تیم خبرنگاران حرفه ای از یك سو و بهره گیری از تكنیك تصویر و تكنولوژی مدرن ارتباطی از سوی دیگر، دو رسانه عرب را به كانون های خبر ساز در این منازعات خاورمیانه تبدیل كرد.

پیشتازی زوج رسانه ای عرب بویژه الجزیره در قلب حوادث عراق و افغانستان تا آنجا پیش رفت كه به منبع رجوع رسانه های آن سوی آسیا تبدیل شدند.

اما درروزهای آغاز جنگ افغانستان و عراق، هنوز خبری از «جهت گیری» الجزیره در میان نیست. همه چیز زیر شعاع محبوبیت و هژمونی رسانه ای نوپدید پنهان است. در این مرحله افكار عمومی مجذوب تلویزیونی است كه بی پروا خشونت نظامیان آمریكا را در كنار مرارت آوارگی مردمان عراق و افغانستان به نمایش می گذارد.

گزارش های عریان و افشاگرانه آن از نقض اخلاق و انسانیت زیر چرخ ماشین جنگی بوش حتی صدای اعتراض پنتاگون و كاخ سفید را برمی انگیزد. كالین پاول در گرماگرم جنگ دستور كنترل الجزیره را صادر می كند و ژنرال های آمریكایی، دفتر آن را پلمب می كنند.

نخستین تردید درباره خط مشی خبری الجزیره وقتی آغاز شد كه آنتن این رسانه بر روی عناصر پنهان القاعده گشوده شد. یعنی آنگاه كه سركردگان طالبان و القاعده از بن لادن تا ملاعمر و ایمن الظواهری یكی پس از دیگری، الجزیره را تریبون انعكاس صدا و پیام خویش قرار دادند.

جنگ افغانستان به پایان رسید و آمریكایی ها تورابورا، آخرین پناهگاه القاعده را هم تسخیر كردند، اما صدا و تصویر بن لادن و الظواهری در الجزیره همچنان زنده نگه داشته شد.

رابطه دو شبكه رسانه ای عرب با سران القاعده به رازها پیوست و به تدریج در پوشه مسائل معماگونه آمریكا و طالبان و آمریكا و اعراب جای گرفت.پس از افغانستان، ارتباط آنتن الجزیره و العربیه با القاعده در عراق برقرار شد. این بار كارگردانان این دو رسانه علاوه بر الظواهری، تصویر عناصر تازه ای مانند ابومصعب زرقاوی و ابوایوب مصری را روی آنتن بردند.

با گسترش نزاع خونین عراق دایره ارتباطات الجزیره و العربیه با فرماندهان مخفی این نزاع وسیع تر می شود. در این راستا پای سخنگویان دیگری از طایفه گردانندگان عملیات های انتحاری به این رسانه ها باز شد.به این ترتیب خشونت گران و گردانندگان میدان كشتار بغداد موفق می شوند، در كنار نمایش قدرت آتش خویش حضور سیاسی خود را از این طریق به رخ بكشند.

اما اعطای چنین فرصت طلایی به شورشیان از سوی الجزیره و العربیه موج ناراحتی و خشم مردم و دولت منتخب عراق را برانگیخت. سرانجام دولت مالكی بر تعطیلی ایستگاه الجزیره به عنوان مركز ارتباطی با شورشیان بغداد رأی داد.

● ۳ سند و ۳ نشانه

تصمیم ها و تدابیر دولتمردان بغداد و كابل هر چند نتوانست خط مشی زوج رسانه ای عرب را تغییر دهد اما در این اثناء، اسناد و شواهدی مهم از دادوستد سیاسی اعضای الجزیره و العربیه با جبهه بعثیون و شبكه القاعده فاش شد. مهم ترین و شاید جنجالی ترین سند، نوار مذاكرات محمدجاسم العلی مدیر وقت دفتر الجزیره در عراق با خانواده صدام و شخص عدی بود كه به اخراج او از عراق منجر شد. امیر قطر هر چند با حفظ العلی و حتی ارتقای او به یاری اصحاب الجزیره شتافت اما این ماجرا ضربه حیثیتی سنگینی بر پیكر رسانه ای بود كه خود را از هر گرایش سیاسی مبرا می خواند.

محمد نوری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.