سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

رد پای کورش کبیر در سریال کره ای جومونگ


رد پای کورش کبیر در سریال کره ای جومونگ

یکسال پیش بود که تلویزیون سریال کره ای افسانه جومونگ را به نمایش گذاشت تاکنون مطالب بسیاری راجع به این سریال گفته و نوشته شده اخیراً صداو سیما اقدام به موضع گیری در خصوص این سریال محبوب و پر طرفدار کرده که در نوع خود جالب می باشد

رد پای کورش کبیر در سریال کره ای جومونگ

یکسال پیش بود که تلویزیون سریال کره ای افسانه جومونگ را به نمایش گذاشت. تاکنون مطالب بسیاری راجع به این سریال گفته و نوشته شده. اخیراً صداو سیما اقدام به موضع گیری در خصوص این سریال محبوب و پر طرفدار کرده که در نوع خود جالب می باشد. سیمای جمهوری اسلامی ایران طی یک گزارش اعلام کرد سریال ایرانی رستگاران موفق شد با رشد ۱۰ درصدی نسبت به سریال جومونگ مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند!!! و طی مراسمی از بازیگران این سریال تقدیر و تشکر بعمل آورد. رادیو نیز طی مصاحبه ها و میز گردهایی به علل موفقیت سریالهای کره ای طی چند سال اخیر پرداخت. اما به نظر بنده حق مطلب را آنطور که باید ادا نکردند . لذا بنده برآن شدم تا به اندازه فهم خودم ناگفته ها را بیان کنم:

اگر این آماری که صداو سیما اعلام کرد درست باشد که البته معلوم نیست چگونه به این آمار دست یافته اند ! باید عرض کنم سریال رستگاران در ساعتی پخش می شد که تقریبا اکثر مردم در منازل هستند و این ساعت از پر بیننده ترین ساعات تلویزیون می باشد و مردم چاره ای جز دیدن این سریال نداشتند! در حقیقت پر بازدید بودن این سریال توفیق اجباری بود که نصیب بینندگان شد. در حالی که سریال جومونگ بعد از ایام عید در ساعاتی پخش می شد که تقریبا بیشتر مردم در منزل حضور ندارند . ولی با همه این احوال دوستداران این سریال برای دیدن آن کارهای خود را برنامه ریزی می کردند که از تماشای آن محروم نگردند. پس می بینیم که :

میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است

تحلیلهای کارشناس رادیو فرهنگ هم جالب بود . ازجمله که دلایل موفقیت فیلم را استفاده از لباسهای زیبا و بهره گیری از مناطق بکر طبیعی ذکر می کرد و نقش این دو مقوله را درموفقیت فیلم حائز اهمیت می دانست. مسلماً یکی از پارامترهای موفقیت فیلم می توانست این دو گزینه باشد یا حتی المقدور برای مخاطبان خاص که با دید کارشناسانه به این فیلم نگاه می کنند می توانست در خور توجه باشد. اما آنچه مسلم است نه پر بازدید بودن این سریال منحصر به این پارامترها میشد ونه همه مخاطبان از دید کارسناسی عاشق این فیلم شده بودند.

مسئله این است که ما همیشه می خواهیم از حقیقت فرار کنیم . حقیقتی که در این فیلم و فیلمهای مشابه نهفته بوده و کارشناسان ما هرگز تن به پذیرفتن و بازگو کردن آن نمی دهند. این حقیت چیزی نیست جز ریشه های فرهنگی و تاریخی فیلم که مخاطب را بیش از هرچیز مجذوب خود می کند. مخاطب ایرانی در این فیلم رد پای گم شده های خودش را می بیند . گم شده هایی مانند کورش کبیر،داریوش بزرگ ، آرش کمانگیر ،رستم ،اسفندیار و ...

چندی پیش به اصطلاح خواسته بودند کاری بکنند ، سریالی از رستم به تصویر کشیدند که ای کاش این کار را نمی کردند ! حیثیت رستم و اسفندیار را زیر سوال بردند. هرگاه خواستند قهرمانی را به تصویر بکشند از قبل همه میدانند نقش قهرمان آقای داریوش ارجمند هستند! (البته این بازیگر محبوب شایستگیهای خاص خودش را دارد و بنده هرگز در مقام توهین به این بازیگر دوست داشتنی نیستم . )اما باید بپذیریم که برای به تصویر کشیدن یک پهلوان لازم نیست پهلوان ما ریشهایش تا سر زانو بلند شده باشد و بجای چالاکی و چابکی برازنده یک پهلوان، آنقدر باد کند که راه نتواند برود!! در آخر هم معلوم نشد چی شد! از آنجا که باید یک جورایی ربطش میدادند به مذهب رستم سر از صحرای کربلا در آورد!!

می توانستند فیلم را از روزگار جوانی و دوران طلایی دلاوریها و پهلوانی های رستم یا دیگر اساطیر شاهنامه یا بزرگان تاریخ کشورمان همچون داریوش بزرگ و کورش کبیر، با هنر پیشه های جوان اما محبوب و یک فیلمنامه و کارگردانی قوی شروع ، و سرگذشت آنها را به زیبا ترین صورت ممکن به تصویر بکشند. معلوم نیست اگر گنجینه های عظیم تاریخ ما در کشورهایی مثل کره یا ژاپن یا هرکشور دیگری بودند که دوستدار تمدن و فرهنگ غنی گذشتگان خود هستند ، چه بر سر دنیا می آوردند! آنها نداشته های خود را به صورت افسانه ، فقط به این منظور که خود را به اعماق تاریخ بچسبانند به خورد دنیا می دهند . ما داشته های خود را انکار می کنیم و به سادگی چوب حراج به آنها می زنیم! نتیجه این می شود که تمدن ما را با فجیع ترین شکل ممکن برایمان به تصویر می کشند !

پایه گذاری امپراطوری گوگوریو همانقدر برای کره ایها ارزش دارد که امپراطوری بزرگ ایران در زمان هخامنشیان و تنظیم حقوق بشر و بر قراری حقوق زنان و بردگان !

آنها به خوبی افتخارات گذشته خود را به تصویرمی کشند ما بخوبی گذشته خود را به لجن !

منشور حقوق بشر را کورش ما می نویسد ، کره ایها در جومونگ پیاده می کنند!

آرش ما کمان گیر بی نظیر است آنها جومونگشان را به رخ ما می کشند!

برخورد محترمانه با اسرای جنگی و بازماندگان کشور مغلوب از فضیلتهای اخلاقی کورش کبیر ماست ، کره ایها به عنوان فضیلتهای اخلاقی جومونگ رنگش می کنند و به ما غالب می کنند!

کورش و داریوش ما با سیاست و تدبیر و یکپارچه ساختن ایران لشکری عظیم تشکیل میدهند و کشور گشایی می کنند کره ایها این افتخارات را در قالب جومونگ به رخ ما می کشند!

ما بعنوان ایرانی ، که دارای تمدنی به عمق تاریخ هستیم تاکنون حتی یک فیلم از پیشینه خود ندیده ایم . انگار ما یک دفعه سر از خاک برآورده ایم . سریالها و فیلمهای تاریخی ما محدود شده به مذهب و از دوران صفویه به بعد . هرکجا خواستیم به گذشته خود افتخار کنیم به سراغ دوران صفویه می رویم، بعد از آن هم به غیر از تحقیر و تحمیق گذشته مان که مربوط به دوران قبل و بعد از صفویه می شود چیزی ندیده ایم.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم که معلوم نیست کجاست و چه برنامه ای در سر دارد. البته اخیرا بعضی ها معتقدند که دیگر لفظ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صحیح نیست. وزارت ارشادصحیح است!!! به هر صورت آنچه که مربوط به این وزارت خانه می باشد حمایت مادی و معنوی از فیلم سازان و تهیه کنندگان می باشد و تشویق آنها به منظور روی آوردن به احیای سنن و آداب گذشتگان ما. البته قدم گذاشتن در این راه بسیار خطیر و مهم است و اینکه چگونه گذشته را به تصویر بکشند از اهمیت زیادی برخوردار است! مردم ما تشنه دیدن فیلمهایی با سابقه تاریخی هستند . چه اشکالی دارد از دلاوریها و اقتدار گذشتگان مان به نیکی یاد کنیم. من مطمئن هستم اگر روزی دستگاه فرهنگی ما این جسارت را به خود داد و در این راه قدم گذاشت ، دلزدگی از تلویزیون و سینما و فرهنگ کم کم رخت بر خواهد بست . بیگانگان با ساخت این فیلمها سعی در تحمیل فرهنگ خود دارند و بقول کارشناسان آنها سلاح گرم خود را زمین گذاشته و با سلاح فرهنگ وارد عرصه شده اند. ولی متاسفانه ما همچنان بیکار نشته ایم و تمام فعالیتهای فرهنگی ما معطوف جنبه های اسلامی شده. تحمیل اینگونه فیلم ها آن هم با یک نمایش ضعیف می تواند برای دین ما هم مضر باشد! چه برسد به فرهنگ ! لیکن پرداختن به سایر جنبه ها و اعمال بی طرفی بین دو فرهنگ ایرانی و اسلامی و پر هیز از تعصب بیجا می تواند در باور فرهنگی مردم بسیار تاثیر گذار باشد.

متصدیان فرهنگی کشور باید با پذیرش سابقه تمدن ایران ، ایرانی بودن را به موازات اسلامی بودن ارج نهند و اسلام را مانعی برای کتمان سابقه پر افتخار ایرانیان نگردانند. این همان آفتی است که به جان فرهنگ ما افتاده و باعث ایجاد شکاف بین ایران و اسلام در حال حاضر گردیده. علت اینکه امروز جوانان ما پذیرای همه نوع فرهنگی هستند ، همین موضع گیریهای نا آگاهانه مسئولین فرهنگی در قبال گذشته ما ست. جوانی که تاریخ را خوانده و می داند ایران همیشه جایگاه حکام ظالم و فاسد و غارتگر نبوده. ایرانی که قبل از ورود اسلام هم متمدن بوده و گذشتگانش موحد بوده و انسانیت را به بهترین شکل ممکن در راس حکومتهای خود قرار می داده اند.

ایران از زمان ورود اسلام ایران نشد، بلکه با ورود اسلام کامل گردید .بنابر این پرداختن به گذشته قبل از اسلام نه تنها مایه ننگ نیست بلکه می تواند به پذیرش فرهنگ ایرانی همسو با جنبه های اسلامی کمک کند. به عبارتی از تقابل فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی جلو گیری می کند . شاید تفکیک این دو مقوله در برخی مواقع نه تنها مضر نباشد بلکه مفید هم واقع شود. چرا که اگر جوان ایرانی بداند فرهنگ گذشتگانش قبل از ورود اسلام عالی بوده و آمیزش فرهنگ ایرانی با اسلام به متعالی شدن این فرهنگ انجامیده از موضع گیری هایی که بعضا شاهد آن هستیم کاسته شود.

به هر صورت محصولات رسانه ای امروزه به سلاحی فرهنگی تبدیل شده اند. این ماییم که باید راه درست را تشخیص دهیم . دنیا از تمدن ایران آگاه است. ماییم که خود را به بی خبری زده ایم.

قطعاً سنجیده ترین رفتار در مقابل تهاجم فرهنگ بیگانگان رجوع به فرهنگ غنی ایرانی و ارج نهادن این فرهنگ در کنار فرهنگ اسلامی است. اینجاست که ما هم میتوانیم به صدور فرهنگ خود فکر کنیم و دنیا را از هجوم فر هنگ مان بیمناک کنیم.

حسین ادیبی سده