دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
آوینی, متفکر دوران گذار
در مورد ویژگیهای شخصیتی شهید آوینی و تواناییهای هنری ایشان از وجوه مختلف صحبت شده است و بعضا به ظرفیتهای ایشان در کارگردانی، در مستندسازی و در حوزههای پرداخت تئوریک به مسائل ادبی توجه شده است. اما یک وجه از شخصیت ایشان که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، ظرفیتهای اندیشمندانه ایشان است که وی را بهعنوان فرزند آرمانهای انقلاب اسلامی و متفکر دوران گذار قرار میدهد. متفکر دوران گذار یعنی چه؟ دوران گذار از چه چیزی به چه چیزی؟ عصر ما و زمانه ما، زمانهای که شاید بتوان گفت با ظهور پست مدرنیسم، در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ آغاز میشود را میتوان عصر گذار نامید. پست مدرنیسم اساسا دوران بحران تفکر مدرن است. دورانی است که مدرنیته به انکار خودش برمیخیزد و ارزشها و مفروضات اساسی آن و باورهای مبنایی آن مورد انکار و سوال قرار میگیرد. وقتی این انکارصورت میگیرد به چه معناست؟ این انکار به این معناست که یک تمدنی که برپایه مفروضات مدرن بنا شده است، حالا به تمامیت و روزگار پایان خود رسیده و در حال نفی کردن خودش است. دورهای که با این نفی شروع میشود دوران گذار است. گذار از یک صورت تمدنی به صورت دیگر، متفکرانی هم که در این دوره ظهور میکنند بهعنوان مثال مارتین هایدگر یا میشل فوکو و یا دریدا به همه اینها که نگاه کنید این خصیصه گذارمندی را در آنها میبینید، یعنی این ویژگی که در حال سخن گفتن از پایان یک دورهای هستند و به گونهای مبهم از یک چشماندازی در آینده هم حرف میزنند.
البته متفکرین پست مدرن عمدتا در وجه سلبی و نفی قدرت صحبت میکنند و خیلی توجهی به جنبه ایجابی قضیه ندارند. اگر ما به شهید آوینی و اندیشههای او از منظر رویکردی که نسبت به انقلاب اسلامی داشت نگاه کنیم، میبینیم که ایشان هم یک متفکر دوران گذار است با این تفاوت که آنچه که ایشان میبیند و یا تصویر میکند بهطور ایجابی بسیار بسیار پررنگ است و در واقع ایشان میداند که در حال سخن گفتن از چه چیزی است. من میخواهم به شهید آوینی بهعنوان یک متفکر دوران گذار توجه کنم یعنی وجهی که خیلی برای او در نظر گرفته نشده است. دوران گذار دورانی است که مقتضیات و شرایط خاص خود را دارد.
خصیصه اندیشه آوینی این بود که در واقع به پرسشهای دوران گذار که انقلاب اسلامی با آن روبرو است توجه میکرد و بعضا پاسخهایی را هم مطرح میکرد. یک پاسخ بسیار مهم آوینی به یک معضل بسیار جدی که شاید بتوان گفت اصلیترین معضلی است که انقلاب با آن روبرو شده است، معضل نسبت ما با تکنولوژی و تکنیک مدرن است، این معضل تئوریک شاید کانون توجه بخشی از اندیشههای شهید آوینی است. آن زمان که ایشان سردبیر مجله سوره بود، من مسئول بخش مباحث نظری مجله سوره بودم. خیلی با هم صحبت میکردیم. مرکز توجهات ایشان همیشه این بود که انقلاب در نسبتش با مدرنیته با چه مقولاتی روبرو است و در این رویارویی با مقولات، چه معضلات تئوریک خودنمایی میکنند. ایشان سعی میکرد که این معضلات تئوریکی را بازکاوی و بازخوانی کند و برای آنها راهحلهایی پیدا کند. یکی از جالبترین دریافتهای حضوری ایشان در خصوص معضلات تئوریک همین مسئله نسبت ما و تکنولوژی است.
در غرب مدرنیسم از قرن ۱۸ به بعد، بعد از ظهور فیلسوفان عصر روشنگری و بعد از پروسه انقلاب صنعتی و بویژه در قرن ۱۹ تقریبا در همه کشورهای اروپایی محقق میشود و این تحول تاثیر و دگرگونی خویش را ایجاد میکند. تکنیک و تکنولوژی مدرن که دستاورد انقلاب صنعتی است اگر چه به لحاظ زمانی امری است که نسبت به تفکر مدرن و اندیشه اومانیستی متاخر است، اما به لحاظ ذاتی و وجوبی نسبت به آن متقدم است. یعنی از روزی که بنیانهای اندیشه مدرن در فلسفه دکارت و روششناسی پوزیتویستی و آمپریستی فرانسیس بیکن پایهگذاری شدند، این امر آغاز شد. این افراد را معمولا سرآغاز فلسفه غرب میدانند قبل از اینها هم حتی در متفکران رنسانس رویکرد و نگاه تکنیکی وجود دارد اما هنوز تکنیک عینیت پیدا نکرده است و تبدیل به یک امر عینی نشده است.
تحقق عینی این رویکرد با انقلاب صنعتی است که از حدود سالهای ۱۷۵۰ در انگلستان آغاز میشود و به تدریج امواجش فراگیر میشود و تمام اروپا و آمریکا را در بر میگیرد و بدینترتیب جامعه غربی تبدیل به یک جامعه تکنولوژیک میشود. باید متذکر شد که تکنولوژی فراتر از ابزار است. تکنولوژی بیانگر یک تفکر و یک روح است وقتی روح بشر یک روح تکنیکی میشود و در واقع گرفتار از خودبیگانگی میشود، به این دلیل که تکنولوژی نوعی نسبت میان ما و طبیعت برقرار و تعریف میکند که در آن فطرت قدسی انسان نادیده گرفته میشود و وجه ابزاری آدمی و روح استیلاجوی تصرف جویی او اصالت پیدا میکند. در غرب مدرن با ظهور نیچه این نسبت انگاری تکنیکی موردانکار قرار میگیرد و نیهیلیسم پسامدرن یا خودویرانگر ظهور میکند، شاکله و اساس تفکر اومانیستی و تمام مفروضات تفکر تکنیکی مورد سوال و نقادی قرار میگیرد و در قرن ۲۰ ما شاهد این هستیم که حلقهها، گرایشها و رویکردهای مختلفی در زمینه اندیشه نقادان نسبت به غرب مدرن ظهور میکند و کاملا میتوان حس کرد که پروسه گذار شروع شده است. گذار از غرب اومانیستی به ساحت یک نوع رویکرد معنوی و دینی. در مقابل تفکر نسبتانگارانه تکنیک زده، صورتی از تفکر که وجود دارد تفکر ایمانی (دینی) است. مشکل با شیئیت تکنولوژی و یا در کسب تواناییهای تکنیکی نیست، چون ما در زمانه و شرایطی زندگی میکنیم، مخصوصا در شرایط خاص ایران که نمیتوانیم برخی ازوجوه تواناییهای تکنیکی را نداشته باشیم و در عمل به آن مسلح نباشیم- مسئله بر سر این است که ما در حوزه نظر تکلیف خودمان را با تکنولوژی مشخص کنیم. یعنی در حوزه نظر با یک خودآگاهی به سراغ تکنولوژی برویم، به صورتی که تکنولوژی ما را تسخیر نکند بلکه ما او را تسخیر کنیم و این تسخیر جوهر همان سخنی است که شهید آوینی در مورد تسخیر روح تکنولوژی میگفت. خیلیها فکر میکنند که این سخن یک رویاست، ولی آیا اینگونه است؟
پس ما در زمانه گذار به سر میبریم. گذار از غرب مدرن به یک رویکرد معنوی و دینی در جهان، که شروع شده و هنوز هم پایان نیافته است. در ایران ما هم از اواسط سلطنت فتحعلی شاه با پدیده غرب مدرن روبرو شدیم و به ناگزیر این نسیم و یا به عبارت دیگر توفان مدرنیته بر ما وزیدن گرفت و آن اندک باقیمانده ساختارهای سنتی و کلاسیک ما را در هم شکست. جهان امروز یا جهان غربی است یا جهان غربزده و غربزدهها. یا غربزدههای مدرن هستند یا شبهمدرن. غرب زدگی مدرن این است که شما تقلید موفقی از آثار و مظاهر و صفات غربی بکنید. البته آفات غربزدگی بیشتر از خود غربی بودن است. از همه بدتر غربزدگی شبه مدرن است یعنی تقلید و اقتباس ناموفق از صفات و عوارض و آثار تمدن غربی. رویکردی که جریان غربگرا در ایران از مشروطه به بعد انتخاب کرد. حال میخواهیم این دوران گذار [را در مورد ایران] توضیح بدهیم. دوران گذار از غربزدگی شبه مدرن به احیای فکر دینی یا رویکردی که میخواهد یک نوع تمدن دینی را بازسازی کند. آوینی متفکر این دوران است و بدون شناخت این وجه از اندیشه او نمیتوان او را شناخت. آوینی را باید در بستر و چشمانداز تاریخی که در آن ظهور کرده است قرار داد و فهمید.در این چشمانداز تاریخی آوینی متفکر دوران گذار است.
دوران گذار از غربزدگی شبه مدرن به دوران بیداری اسلامی و به دوران ظهور اندیشهها، رستاخیز و احیای تفکر اسلامی، دورانی که میخواهد یک نوع تمدن سازی را برای خود پیش رو کند و مبنا قراردهد. با انقلاب اسلامی ایران تلاشی برای عبور از این ساحت [غربزدگی شبه مدرن] و به تعبیر دقیقتر از این منجلاب غربزدگی شبهمدرن صورت گرفت. یک وجه این عبور سیاسی این است که شما بیایید اراده سیاسی رژیمی را که مظهر غربزدگی شبهمدرن است، هم بشکنید. اما وجوه درونیتر و باطنیتر وعمیقتری وجود دارد که با صرف حرکت سیاسی حل نمیشود. آن وجوه، وجوه اندیشهای است. شما آن ساختار سیاسی را شکستید و حالا یک دولتی، یک سازمانی و یک ساختاری را باید تاسیس کنید. برای اینکه این ساختار را تاسیس کنید به یک مدل تئوریک نیازمندید، به یک بستر تفکری نیازمندید. ما اینجا باید با محاسبه این شرایط یک مدل و بنیان تئوریکی را تدوین بکنیم که در واقع سنت ما را با این غربزدگی شبه مدرن به گونهای تنظیم کند که ما این پروسه عبور از غربزدگی شبه مدرن را بتوانیم انجام دهیم. بتوانیم دوره گذار را طی کنیم. آوینی متفکر و پاسخگوی این نیاز است یعنی دغدغه اصلی آوینی این است.
شما دقت کنید در تمامی حوزهها، آوینی به این مسئله فکر میکند که در نسبت بین انقلاب اسلامی و زمانه، روح مدرنی که ما را احاطه کرده و غربزدگی شبه مدرن که تا به حال بر ما سیطره داشته است، در مقابل این جریان چه باید کرد. آوینی متفکر پاسخگویی به این پرسش است.
مقالات ایشان در حیطه ادبیات نشان میدهد. ایشان دنبال این است که جواب دهد ما با این ادبیات داستانی مدرن چه باید بکنیم. چگونه باید این ادبیات مدرن را به مادهای تبدیل کنیم که صورت اندیشه خودمان را بتوانیم بر آن حمل کنیم؟ چون ما در شرایطی قرار داریم که نمیتوانیم مثلا نظام تکنیک اسلامی بسازیم، در شرایطی قرار داریم که نمیتوانیم یک سری علوم اسلامی بسازیم. در چنین وضعیتی ما باید از یک طرف خودمان را حفظ کنیم و از یک طرف دست به خلاقیتی بزنیم و ماده وضع کنونی را به گونهای تغییر دهیم که صورت اندیشهای ما را بپذیرد. در مورد هنر هم همین امر حاکم است. ایشان یک مقاله معروفی دارد که به نظر من از آن بهتر تاکنون مقالهای نوشته نشده است.
رمان و انقلاب اسلامی؛ در آنجا ایشان بحث تئوریکی در مورد ماهیت رمان میکند و اینکه نسبت ما با رمان چگونه است. آیا رمان اسلامی داریم؟رمان یک مدل ساختار از یک ظرف نیست که هر مظروفی را در آن بریزیم. یک ساختار است، اقتضائاتی دارد، البته انعطافی هم دارد. شهید آوینی متفکری است که به این مسئله میپردازد و یکی از دغدغههایی که آوینی دارد نسبت ما با تکنولوژی است. بهعنوان متفکر دوران گذار به این فکر میکند که ما در شرایط یک جامعه ایدهآل دینی که زندگی نمیکنیم، دنیای ما هم که مدینه فاضله نیست. دنیایی است که سیطره مدرنیته در آن اصالت دارد. اگرچه مدرنیته، به بحران افتاده اما همچنان اوست که منطق حاکم است... تازه اگر میراثی هم برای ما باقیمانده است، میراث غربزدگی شبهمدرن است. اگرچه ما ماموریت معنوی هم داریم،اما کاری که باید با این مواریث معنوی کنیم این است که از آنها بهره بگیریم، هسته دینی واسلامی آن را برجسته بکنیم، وجه اصیل تفکر اسلامیاش را احیا کنیم تا بتوانیم در مقابل این نیروها و مقتضیات شبهمدرن که ما را محاصره کردهاند به گونهای زمینههای شکلگیری یک نظام دینی و دینگرا را فراهم کنیم و باید توجه کنیم که ما در دوران گذار هستیم. این دوران گذار دوران سیطره و حاکمیت دین نیست،دورانی است که مدرنیته به بحران افتاده،هنوز هم اندیشه تمدن دینی ظهور نکرده و این از نظر تاریخی بدترین شرایط است. همیشه در طول تاریخ، دورانهای گذار سختترین دورانها برای مردمان است.
به این دلیل که هویت پیشین به پایان رسیده و در حال نابودی است و هویت جدید هنوز به صورت تفصیلی ظهور نکرده است. ما الان در دوران گذار قرار داریم باید به گونهای به یک راهحل تئوریک برسیم، نه میتوانیم این ظرفیتهای تمدن مدرن را کاملا نابود کنیم و نه میتوانیم بهطور کامل تسلیم آنها شویم و از آنها استفاده کنیم. باید یک نسبت تعریف کنیم که در این نسبت استقلال خود را حفظ کنیم و در عین حال که تسلیم و مقهور تقدیر این ظرفیتهای اومانیستی نمیشویم، به گونهای باورهای دینی خودمان را بر اینها سوار کنیم. این پارادوکس تئوریک دوران گذار است و شهید آوینی با این مسئله دست و پنجه نرم میکرد و این کار بزرگی است و به جرات میتوانم بگویم که بعد از انقلاب کمتر متفکری به این مسئله پرداخته است. آوینی جزء نخستین چهرههاست، البته کسانی در حیطه فلسفه اجمالی بودهاند ولی آوینی دل به دریا زد و در دل این مسئله رفت.
همانطور که گفتیم یکی از معضلات ما مسئله نسبت ما با تکنولوژی است. تکنولوژی تجسم تفکر اومانیستی است. روح تکنیک با روح ما نمیخواند، چون روح تکنیک مدرن روح اومانیستی است. روح تکنیک موجود استیلاجوست، روحش اومانیسم است... ما از یک طرف نمیتوانیم به این بیاعتنا باشیم، بلکه باید از آن استفاده کنیم. باید به آن مسلح شویم تا خودمان را حفظ کنیم و از طرف دیگر نیز نمیتوانیم مقهور و تسلیم آن شویم، بلکه باید با یک خودآگاهی با آن روبرو شویم... آوینی این را به گونهای حل کرد و تلاش بخصوصی در این زمینه انجام داد. راهحلی که او پیدا کرد این بود مسئله این است که ما در حیطه نظر باید مستقلانه، خودآگاهانه و نقادانه با تکنولوژی مدرن روبرو شویم. خب این مسئلهای است که قبل از آوینی هم فیلسوفان دیگری مطرح کرده بودند مثل دکتر داوری و... ولی آن چیزی که آوینی مورد توجه ویژه خودش قرار داد و قبل از آوینی مطرح نشده بود، این بود که آوینی میگفت که سیطره تکنولوژی بر انسان باعث از خودبیگانگی او میشود، اگر انسان بتواند برتکنولوژی ولایت داشته باشد، اینگونه نمیشود. خب انسان چگونه میتواند ولایت بر تکنیک پیدا کند؟ این دو پیشزمینه میخواهد. یکی وجه نظری آن است که همان استقلال نقادانه تئوریک است که قبلا هم مطرح شده بود اما وجه دوم که وجه مهمی است که آوینی در حیطه کار سینمایی هم به آن توجه خاصی میکرد این است که وقتی ما با تفکر و سلوک دینی به سراغ چیزی برویم، در حقیقت در پناه ولایت الهی به سراغ آن رفتهایم و اینجا نسبت ما با این پدیده با زمانی که ولایت دیگری بر ما حاکم باشد تفاوت میکند. سینمای اشرافی که آوینی طرح میکند، چه میگوید؟ میگوید که تو موقعی که در حال انجام کار هستی و فیلم برمیداری باید طوری کار کنی که خودت از میان برخیزد. آن فطرت و طبع سرشتی و درونی تو را هدایت کند، مثل همین تعبیر زیبایی که میگوید:
تو پای در راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
البته وقتی ما در ولایت تکنیک قرار نگیریم، تکنیک هم، همه ظرفیتهایش را در ما مکشوف نمیکند، همه ویژگیها و تواناییهایش را بر ما مکشوف نمیکند و ما یک قدرت تکنیکمدار امپریالیستی نمیشویم ولی میتوانیم به هرحال به گونهای از تکنیک بهره ببریم. آوینی عقیده داشت تکنیک ذاتا ابزار نیست اما اگر با ولایت دینی به سراغ تکنیک برویم میتوانیم در موقعیتی قرار بگیریم که تکنیک برای ما ابزار شود. میگفت اگر ما با ولایت دینی به سراغ آن برویم میتوانیم در نسبتی قراربگیریم که تکنیک تغییر ماهیت دهد و تبدیل به ابزار شود و در یک کلام جوهر تکنیک مدرن را باید تصرف کرد. این فرمول شهید آوینی برای تصرف در ذات تکنولوژی است. همین کار را ایشان بهطور ساده در حیطه سینما انجام داد و میگفت که باید ذات و جوهر تکنیک سینما را تصرف کنیم. این تصرف ابتدائا در حیطه حضور رخ میدهد، وقتی تصرف در حیطه حضور رخ داد، صورت حصولی آن را هر کارگردانی، هر هنرمندی خودش پیدا میکند.
به نظرم میآید که نسبت به سالهای پیش که آن زمان این حرفها خیلی غریبه بود،یعنی گوش شنوا برای این حرفها کم بود و زمینه پذیرش کم بود، الان فضا خیلی آمادهتر شده است... این جنبش نرمافزاری دینی وعلمی اگر در معنای واقعی خودش بتواند محقق شود باید با خودش یک حضور بیاورد. یک حضور خلاق منتقد نسبت به ماهیت مدرنیته که بعضا وجوه ایجابی هم دارد. ما چون در دوران گذار هستیم، نمیتوانیم یک تمدن دینی بسازیم، یک علم دینی هم نمیتوانیم بسازیم. اما در دوران گذار به گونهای نسبت خودمان را با این غرب مدرن تعریف میکنیم که بتوانیم ؟ پیام خودمان را بر اینها سوار کنیم. این شدنی است و فقط حضور پررنگ دینی را میخواهد و آن نشاط علمی را. به نظر میرسد وقتی ما به این نقطه میرسیم که این پرسش را مطرح کنیم،پس این ظرفیتها پدید آمده است و پاسخ هم موجود است.
مارکس یک عبارت جالبی دارد که میگوید: بشر همیشه پرسشهایی را مطرح میکند که بتواند به آنها پاسخ دهد. به عبارت دیگر وقتی ما به اینجا میرسیم که ضرورت جنبش نرمافزاری علمی را طرح کنیم و این پرسشها را مقابل خودمان قرار میدهیم پس زمان پاسخ دادن به آن هم دیر یا زود فرا میرسد. چنانچه ۱۰ سال پیش این پرسشها را هم کسی طرح نمیکرد، جز تعداد معدودی از خواص که شهید آوینی از پیشگامان بود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست