چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
انتخاب آموزش , انتخاب جامعه
● از آموزش و پرورش رسمی چه میخواهیم؟
یكی از رموز پیشرفت، تربیت فرهنگی و اجتماعیدانشآموزان است. در این رابطه سؤال این است كه مدارس ما برای تربیت فرهنگی ،اجتماعی و در نهایت برای تحقق هدفهای توسعه گرایانه چگونه عمل میكنند . زمانی كه مدرسه نزد جامعه مقبولیت داشته باشد، انتظارات و توقعات به سمت بهبود كیفیت پیش خواهد رفت و تلاشها و سرمایهگذاریها بهخاطر افزایش بهرهوری آن (یعنی تأمین نیازهای فوری و آتی جامعه) مشروعیت خواهد داشت. مهندسی ارزش در آموزش و پرورش به همین منظور موضوعیتپیدا میكند و ملاحظات اقتصادی در برنامهریزیهای آموزشی و درسی مورد توجه قرار میگیرند.
سالهای متمادی است، مدیران، معلمان و اولیای دانشآموزان از حجم زیاد كتابهای درسی مینالند و تحقق هدفهای آموزش و پرورش را ضعیف ارزیابی میكنند. آنچه كه در هدفهای آموزش و پرورش مورد توجه قرار گرفته است، در رفتار، عملكرد و مناسبات فارغالتحصیلان مشاهده نمیشود.
جریان آموزش در مدارس بهجای «پاسخ مدارس» باید «سؤال مدارس» را ترویج كند و به جای ارضای كنجكاوی، تحریك و تقویت كنجكاوی در میان یادگیرندگان را سرلوحه روشها و برنامهریزیهای درسی قرار دهد.
نباید هیچیك از استعدادهایی را كه همچون گنجینهای در درون هر كس نهفته است دست نخورده رها كرد. برخی از استعدادهایی كه بیشتر مورد غفلت قرار میگیرند، عبارتند از: قدرت استدلال، تخیل، توانایی جسمانی، حس زیباییشناسی، تمایل به ایجاد ارتباط با دیگران و جذبه طبیعی رهبری گروه كه این نیز نیاز به خودآگاهی بیشتر را ثابت میكند.
یكی از مهمترین آرمانهای جامعه، تربیت فرهنگی و اجتماعی و پرورش اخلاقی دانشآموزان است. در این رابطه سؤال اساسی این است كه مدارس ما برای تربیت فرهنگی ،اجتماعی و در نهایت برای تحقق هدفهای مصوب مجلس چگونه عمل میكنند؟
در نظام آموزشی ما ارزش به رفتارها نیست، بلكه به كسب دانشی است كه به گونه قالبی خواست نظام آموزشی دانشگاهی را برآورده میكند. كنكور و امتحان حرف اول و آخر را در نظام آموزشی میزند و قبولی در دانشگاه آمال و آرزوی اجتماعی و خانوادگی است.
چه جامعهای را میخواهیم بنا كنیم؟ چه گامهای عملی و مشخصی باید برای ساختنچنین جامعهای برداریم؟ چه نوع آموزشی در ساختن چنین جامعهای مورد استفاده است؟ چگونه چنین سیستمی را باید سازمان داد؟ چه چیزی به آن بدهیم و انتظار چه چیزی از آن داشته باشیم؟
انتخاب آموزش به کل جامعه مربوط میشود و مستلزم مذاکرات همه جانبه و دموکراتیک است. این مذاکرات نه تنها باید در مورد منابع و روشهای تأمین و سهم هریک از بخشها، بلکه در مورد اهداف و جهتگیریهای نظام آموزشی صورت گیرد.
ویژگیهای نامطلوب فرهنگی متناظر با استیلای روش تدریس توضیحی سخنرانی و مشابه آن بوده و میدانیم كه بهطور كلی در این روشها، برای دانشآموزان در فرآیند یاددهیـ یادگیری نقش فعالی قایل نمیشوند.
دانشآموزان اطاعت بیچون و چرای از معلم و عدم مشاركت خود در تصمیمگیری نسبتبه برنامهها و فعالیتهای آموزشی را تجربه میكنند، آنان میآموزند كه به آرا و افكار دیگران احترام نگذارند، چرا كه در فرآیند تعلیم و تربیت خود شاهد بودهاند كه آرا و افكار ایشان بیارزش تلقی شده است.
دانش آموزان به واسطه مواجهه با برخوردهای مستمر تحكمی و غیر استدلالی یاد میگیرند كه در اجتماع چنین منشی را به خدمت بگیرند.
با ندادن اجازه دخالت و اظهارنظر یا تصمیمگیری و اینكه همواره دیگران برای او تصمیم گرفتهاند و از او تابع بودن، طلب شده است، آنان با روحیه انقیاد و تسلیم در برابر شرایط موجود خو میگیرند. آنان به واسطه اینكه همیشه توفیق را به قیمت حذف دیگران از صحنه در نظام آموزشی تجربه كردهاند، فردگرایی و اصالت داشتن منافع فرد بر منافع جمع را بهعنوان یك سلوك و هنجار پذیرفته شده باور میكنند.
عدم رغبت به مشاركت و همكاری با دیگران در حل مسایل اجتماعی را نیز میتوان معلول این واقعیت دانست. آنان هیچگاه تحت استیلای روش مستقیم تدریس، در طول تحصیل، فرصت تمرین مهارتهای گروهیرا نیافتهاند.
مردم به نقشهای حیاتی آموزش و پرورش در جنبههای مختلف فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی وقوف كامل ندارند و بدین جهت كمتر نگران مشكلات آموزش و پرورش در مقایسه با سایر مسایل زندگی خود هستند و تا دادن جایگاه در خور و شایسته به آموزش و پرورش در خانواده و جامعه راه زیادی در پیش دارند.
ناكامیها، عدم توفیقها و اثربخشی كم تغییرات پی در پی نظام آموزشی و پرورشیرسمی در گذشته، شرایطی را بهوجود آورده است كه دیگر تغییر و اصلاح از بالا به پایین، كارسازنیست.یقیناً، هر دورانی، آموزش و پرورش خود را میطلبد. آموزش آینده مبتنی بر دانایی وقوه تفكر و خلاقیت است. مدیران و معلمان به توسعه مهارتهای حرفهای خود علاقهمندند و هرگاه اقدامات مناسبی در این زمینه صورت گیرد، مجدانه برای تحقق دانایی، فداكاری خواهند كرد.
همگی باور داریم كه آموزش و پرورش باید بهبود یابد. اما اگر ندانیم در كدام مسیر باید حركت كنیم و برای این كار هدفهای روشن و مشخصی نداشته باشیم، پیشرفتی به دست نمیآید.تلاشهای ارزشمندی كه در زمینههای مختلف مثل، تجهیز مدارس با فناوری جدید و...اگرچه با نیت خیر صورت گرفتهاند، ولی به موفقیت نخواهند رسید، زیرا به عنصر كیفیت توجه نشده است.
تمامی تلاشها و سرمایهگذاریها براساس یك برنامه كلی بهبود كیفیت، باید بهطور اساسی آنچه را كه در كلاسهای درس اتفاق میافتد، بهبود بخشد. در حال حاضر طرح و برنامههایی كه براساس چشمانداز كلی بهبود كیفیت باشد بهصورت اقدامات و برنامههای جدای از هم و نه مرتبط با یكدیگر اجرا میشود كه علاوه بر اینكه موفقیتی را به همراه نخواهد داشت، بلكه مدیران و معلمان را نیز خسته كرده است.
ریشه بسیاری از عدم موفقیتها در بدفهمیهاست، بنابراین تلاش و برنامهریزی برای رسیدن به ادبیات و فهم مشترك نزد كاركنان و مشتریان مدرسه، یك اقدام ضروری و راهبردی است.صرفنظر از ابهامات و كلیگوییها در تدوین و تدارك هدفهای آموزش و پرورش، متأسفانه در بیشتر اوقات با این واقعیت تلخ مواجه میشویم كه كمتر اتفاق میافتد مدارس، هدفهای آموزش و پرورش دوره تحصیلی مدرسه خود را با دقت مطالعه كرده و با بحث و گفتوگو به درك مشتركی رسیده باشند، در چنین شرایطی چگونه میتوان درك درستی از هدفها و مقاصد آموزشی و پرورشی داشته باشیم؟ چه باید كرد؟
مسئولان، كارشناسان، مدیران و كاركنان آموزشی در همه سطوح ملی، استانی،منطقهای و مدرسه در ابتدا باید از خود سؤال كنند، چند بار اتفاق افتاده است كه هدفهایآموزش و پرورش در دورههای مختلف تحصیلی را با دقت مطالعه كردهاند و با بحث و گفتوگو با یكدیگر به توافق رسیدهاند و درك مشتركی از فلسفه و اهداف آموزش و پرورش ایجاد شده است. متأسفانه نظام آموزش و پرورش ما فاقد فلسفه مكتوب و مستندی است كه چشم و چراغ راه سرمایهگذاریها و برنامهریزیهای آموزشی و درسی باشد؟
یقیناً تا زمانی كه فلسفه آموزش و پرورش ما و به دنبال آن هدفهای آموزش و پرورش از صراحت و شفافیت كافی برخوردار نباشد، امكان رسیدن به توافق و وفاق جمعیمیسر نخواهد شد. درس فلسفه آموزش و پرورش نیز كه سالهای متمادی در دانشگاههای ما تدریس میشود، صرفاً مجموعهای از مكاتب فلسفی است كه دانشجویان این درس كمتر فرصت مییابند در كلاسهای درس ضمن بحث و گفتوگو پیرامون ضرورت داشتنفلسفه آموزش و پرورش و چرایی فعالیتها، مفاهمه كنند و تقریباً نتیجه آن جز سردرگمی و حیرانی نخواهد بود.
به همین دلیل است كه متأسفانه نظام آموزش و پرورش ما، گرفتار وامگیری ناقص اصول، هدفها، محتوا و برنامههای درسی نظامهای آموزش و پرورش دیگر كشورها بهویژه آمریكا و اروپاست و طبیعی است كه این نظام، هماهنگی و سازگاری لازم با نظام ارزشها، باورها و نیازهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران را نداشته است.
در نظام آموزش و پرورش ایران، وفاق ذهنی و قلبی (نگرش) لازم در خصوص مهمترین اركان پرورش و آموزش انسان بهوجود نیامده است. فضای بدفهمی گسترش یافته است و تفاسیر و تعابیر گوناگون در مورد اینكه از آموزش و پرورش رسمی چه میخواهیم، چهرا میخواهیم و چگونه میخواهیم، غیرقابل احصا است.
بهمن حوریزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست