یکشنبه, ۲۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 9 June, 2024
زندگی فوتبالیست در قاب تلویزیون
مشهورشدن جذاب است، این که هر جا میروی با انگشت نشانت بدهند و از تو امضا بخواهند و به دنبالش کورشدن با نور فلاش. ته دلت قند آب میشود. شهرت و محبوبیت موضوعی است که همیشه و در هر برههای مطرح بوده و خیلیها برای به دست آوردن آن تلاش میکنند. مهران مدیری، شهرت را به سرطان تشبیه میکند و بهرام رادان معتقد است بستگی به سرشت و ظرفیت آدمها دارد که چقدر بتوانند شهرت را هضم کنند و مصطفی زمانی میگوید داشتن ظرفیت شهرت، کار هر کسی نیست.
برای همین است که آدمهای بزرگ انگشتشمارند. او معتقد است شهرت برای پیشرفت خوب است، اما زندگی با شهرت کار سادهای نیست. بزرگان میگویند شهرت و معروفیت زمانی ماندگار است که با محبوبیت همراه باشد و محبوبیت حتی به جایی میرسد که برخی را به اسطوره تبدیل میکند.
محبوبیت و شهرت نه به قیافه است و نه به سواد، بلکه به مرام آدمها بستگی دارد. در عالم هنر و حتی ورزش کسانی ماندگار شده یا میشوند که رفتار و منش آنها زبانزد خاص و عام باشد.
شهرت دستیافتنیتر است. مثلا در عالم سینما کافی است کسی چند بار مقابل دوربین تلویزیون قرار بگیرد، طبیعتا چهره شناختهشدهای برای مردم خواهد شد و امکان دارد آدمهای بسیاری جلویش را بگیرند، از او پرسشهایی کنند، امضا بگیرند یا با او عکس بیندازند.
موضوع شهرت در سینما و تلویزیون بیشتر از فعالیتهای دیگر به چشم میآید، بنابراین نشان دادن خوبیها و بدیهای شهرت و بررسی آن نیز درهمین هنر موثرتر است. نمونه آن در فیلم «هنرپیشه» کاملا نمود دارد که صاحب اثر، تعریف شهرت و عوارض آن را بخوبی نشان میدهد. مشکل روحی و افسردگی از عمدهترین عوارض شهرت است که پس از تمامشدن دوران طلایی هر فرد به سراغش میآید و همین عارضه، بزرگترین وجه تمایز آن با محبوبیت است، چرا که افسردگی هیچگاه سراغ آدم محبوب نمیرود.
پیمان و مهراب قاسمخانی با استناد به این موضوع مورد توجه جامعه، هنر و ورزش را در تعامل با یکدیگر قرار داده و با چاشنی طنز، شهرت را در یک شخصیت ورزشی به چالش کشیدهاند و سناریوی مجموعهای با نام «پژمان» را به ذهن پویای سروش صحت سپردند تا ایام نوروز ۹۲ را برای مخاطب شبکه سه سیما مفرح سازند.
وقتی تصمیم گرفتم برای تهیه گزارش به سراغ گروه تولیدکننده این مجموعه تلویزیونی بروم، فهرست عوامل این پروژه را مروری کردم که به این نامها برخوردم: سروش صحت به عنوان کارگردان جوان و خوشنامی که آثارش همچون بازیگری او همواره دیدنی است، محمود رضایی از کارگردانان تلویزیونی که تجربهاش در جلوهگرشدن آثار تلویزیونی همیشه موثر بوده است، بهاره رهنما که بازیهایش در آثار مختلف مخاطبپسند و شقایق دهقان که نقشهایش ماندگار است، سام درخشانی که در نقشهایش خوب میدرخشد و در این مجموعه به عنوان مدیر برنامههای پژمان حضور دارد، غلامحسین لطفی که به عنوان پیشکسوت در زمینه بازیگری و کارگردانی محبوب مردم است، بیژن بنفشهخواه نیز از دیگر بازیگران مجموعه پژمان است و در کنار همه عوامل این مجموعه نام پژمان جمشیدی را میبینم که از فوتبال به سراغ هنر آمده و با شجاعت در نقش فوتبالیستی که شهرت و پولش را از دست داده، بازی میکند.
حالا افرادی که از آنها یاد کردم در کنار شهرت، محبوبیت هم دارند یا نه قضاوتش با مردم است. وظیفه من تهیه گزارش از پشت صحنه مجموعه تلویزیونی پژمان به تهیهکنندگی محسن چگینی است. به سراغ گروه سازنده مجموعه تلویزیونی میروم. لوکیشن، اتوبان ارتش است و نمایندگی اتومبیل که پژمان شخصیت فوتبالیست قصه، ماشین مدل بالای خود را به آنجا برده موقع حساب و کتاب، کارت عابر خود را میکشد؛ اما حسابش خالی است.
وارد نمایندگی میتسوبیشی در اتوبان ارتش میشوم. فضای بزرگی است و ماشینهای خیرهکننده و زیبای آن از همان اول نظرم را جلب میکند.
● شاید این کار آخرم باشد
محمود رضایی، فارغالتحصیل کارگردانی از دانشکده صدا و سیماست. او سالهاست در این حرفه کار میکند و کارگردان منضبطی است و از سابقهای که از او سراغ دارم، بینظمی در کارها او را میرنجاند.
وی از بینظمی، بیتجربگی و غیرتخصصی کارکردن برخی آدمها در این حرفه صحبت میکند و معتقد است، این قضیه باعث رنجش و آزار قدیمیها شده است.
او میگوید: کار ما تلفیقی از احساس و اندیشه است که اگر قرار باشد هر کدام به تنهایی استفاده شود کار لنگ میزند و موفق نمیشود.
رضایی با اشاره به این که به خاطر سروش صحت در این کار حضور دارم، از بیدانشی برخی افراد در این حرفه صحبت میکند که ظریفکاریهای آن را رعایت نمیکنند و میگوید: خیلی دوست دارم این کار، آخرین کارم باشد و از این پس ذهنم را معطوف به کارهای مستند کنم.
سروش صحت به عنوان یک کارگردان هنری با حوصله، بازیگران را برای این سکانس توجیه میکند و زینب نصراللهی، دستیار کارگردان برای آماده کردن صحنه به او کمک میکند. پشت مانیتور کنار محمود رضایی و گل کوشان منشی صحنه میایستم، بازیگران سرجای خود قرار میگیرند و سروش صحت نیز برای کنترل بازیها و میزانسن به عوامل پشت مانیتور میپیوندد.
دستیار کارگردان با صدای بلند سکوت را در فضا حاکم میکند تا با اشاره کارگردان دستور حرکت بدهد. علیرضا نوروزیان، صدابردار اعلام آمادگی میکند و تصویربرداران براساس دکوپاژ، قابهای مورد نیاز را برای سوئیچ محمود رضایی ارائه میکنند.
● ما مثل یک خانواده هستیم
سروش صحت با اشاره به این که از نوشتههای پیمان و مهراب قاسم خانی خوشش میآید و سالهاست با چگینی کار میکند این گروه را یک خانواده میداند و دلیل پذیرفتن کارگردانی این مجموعه را همین موضوع عنوان میکند.
وی میگوید: موضوع مجموعه ما درباره فوتبال نیست، بلکه قصه ما در مورد زندگی یک فوتبالیست است.
صحت که بیشتر ترجیح میدهد به جای حرف زدن به کارش بپردازد با جوابهای کوتاه سعی میکند مصاحبه زودتر به پایان برسد و با اشاره به این که کار طنز را دوست دارد، میگوید: خارج از این علاقه، همیشه کارهای طنز هم به من پیشنهاد میشود، ولی در حال حاضر کاری با عنوان «خاطرات مردناتمام» در حال پخش است که نقش من در آن شیرین است، ولی با شخصیتی جدی.
او از این که کار را دیر شروع کردهاند، ناراحت است؛ اما اعتقاد دارد به دلیل حضور گروه حرفهای جایی برای نگرانی نیست و امیدوار است کار به موقع برای پخش آماده شود و مردم هم در ایام نوروز از دیدن آن لذت ببرند.
دستیار کارگردان با اشاره صحت حرکت میدهد و سکانس ۷۱ از قسمت چهارم ضبط میشود.
پژمان برای تسویه حساب مخارج تعمیر اتومبیلش وارد نمایندگی میشود. او به دفتر تعمیرگاه مراجعه میکند. خانم منشی که اولین بار است جلوی دوربین رفتن را تجربه میکند با لباس فرم اداری و چهرهای گشاده صورتحساب و کارت عابر را از پژمان میگیرد.
رمز عابر را از پژمان میپرسد، ولی قبل از این که او جوابی بدهد رئیس نمایندگی رمز را میگوید. پژمان با تعجب از رئیس میپرسد رمز عابر مرا شما از کجا میدانید که در جواب میشنود از مراجعه قبل همچنان یادش مانده است.
دراین فاصله که منشی میخواهد از کارت عابر، حساب تعمیرگاه را کسر کند، رئیس نمایندگی با پژمان گپ فوتبالی میزند.
جمالی، رئیس نمایندگی از وضع فوتبال سوال میکند و پژمان که دل پری دارد، میخواهد خود را بیتفاوت نشان دهد، اما نمیتواند و به او میگوید: چی بگم خودت که میبینی. این از وضع باشگاهها، اون از وضع تیم ملی! یه مشت بیتعصب گذاشتن توزمین راه میرن.
جمالی حرف او را تائید و ابراز نارضایتی میکند از فوتبال که دیگر رغبت نمیکند هیچ فوتبالی ببیند.
پژمان میگوید: همه چی شده پول، ماها فعل خواستن رو صرف میکردیم، میرفتیم تو زمین و سرمونو میگذاشتیم جلوی توپ.
او که به قول معروف شور یا همان جو میگیردش یکباره از جا بلند شده و پیراهنش را بالا میزند تا زخمهای بدنش را نشان دهد که منشی وارد میشود و خبر از کم بودن موجودی در حساب عابر پژمان میدهد.
پژمان که میخواهد کم نیاورد، میگوید: ای بابا باز چی خریدم که کارتم خالی شده (کمی فکر میکند)... آهان به زلزله زدهها کمک کردم.
او مورد تشویق رئیس قرار میگیرد و برای این که جو را عوض کند و حواسها را از بیپولیاش منحرف کند، میگوید: حالا دیگه گفتن نداره، براتون چک مینویسم و در ادامه حرکت قبلیاش بعد از بیرون رفتن منشی دوباره از جا برخاسته و پشت میز رئیس میرود و با نگاهی به اطراف، پیراهنش را بالا زده و زخمهای بدنش را نشان میدهد که البته در فیلمنامه توضیح داده شده در این پلان دوربین مدیوم شات میگیرد و بدن زخمی پایین قاب دوربین قرار میگیرد تا موقع پخش گرفتار ممیزی نشود.
همه این سکانس به همین راحتی که تعریف میکنم گرفته نشد، چون بابت هر حرکت و دیالوگ زاویه هر دو دوربین متناسب با دکوپاژ تغییر میکند و مابین هر تغییر جای دوربین علاوه بر این که نور تغییر میکرد، گریمور نیز برای تجدید گریم پژمان پا به میدان میگذارد.
قبلا مجموعههای مثل «۲-۵-۳» درباره فوتبال ساخته شدهاند، ولی همان گونه که صحت هم گفت این مجموعه درباره فوتبال نیست، ولی عوارض شهرت را در یک فوتبالیست نشان میدهد که در نوع خود جدید و بدیع است.
پژمان جمشیدی از فوتبالیستهای سابق تیم ملی کشورمان که در واقع در این سریال به نقش خودش یعنی ستاره سابق پرسپولیس بازی میکند، نقش فوتبالیستی را دارد که برای چهارمین فصل متوالی با وجود تلاش فراوان، موفق نشده تیمی را برای خود دست و پا کند.
پژمان بتدریج وارد دورانی میشود که کمتر کسی او را در کوچه و خیابان میشناسد و دیگر نمیتواند از امتیازات شهرت رو به زوالش استفاده کند، اما او هنوز در حال و هوای ستارگی اش است و نمیخواهد بپذیرد که عمر فوتبالش به پایان رسیده است.
با وجود این، شرایط مالی نامساعد و برخی مشکلات اقتصادی که گریبانگیر خانوادهاش شده، او را مجبور میکند قید زندگی لوکس و پرخرجش را بزند و پس از سالها دوباره نزد خانوادهاش برگردد. پژمان حالا باید در سی و پنج سالگی خودش را آماده شروع یک زندگی جدید کند؛ زندگیای که ماجراهای جدیدی پیش روی او قرار خواهد داد.
سایر عوامل اصلی مجموعه پژمان عبارتند از نویسندگان: پیمان قاسم خانی و مهراب قاسمخانی، کارگردان تلویزیونی: محمود رضایی، مدیر تولید: رضا کریمی، صدابردار: علیرضا نوروزیان، مدیر تصویربرداری: حسن اصلانی، طراح گریم: ایمان امیدواری، تدوین: شهرام کیور، طراح صحنه: ملودی اسماعیلی، طراح لباس: رعنا امینی، برنامهریز و دستیار یک: زینب نصراللهی، مدیر تدارکات: جعفر عبدلی، عکاس: بهرنگ دزفولی و مشاور رسانهای: هادی داداشی.
مجموعه پژمان محصول گروه فیلم و سریال شبکه سه سیماست.
● جمشیدی: جسارت نمیکنم خود را هنرمند بنامم
قصهای که در مجموعه پژمان به تصویر کشیده میشود، زمانی برایم جذابتر شد که در گپ کوتاهی با پژمان جمشیدی متوجه میشوم طرح این قصه را خودش با پیمان قاسمخانی مطرح کرده است.
جمشیدی درباره حضورش در این طرح میگوید: طرح این کار را خودم با پیمان قاسمخانی در میان گذاشتم و چون نویسندگی این مجموعه را پیمان و مهراب انجام دادند و سروش صحت هم که از دوستان قدیمی من است و سالهاست با هم فوتبال بازی میکنیم، کارگردانی آن را پذیرفت. ارادت به این سه نفر و همچنین تهیهکنندگی آقای چگینی باعث شد وقتی از من دعوت کردند، قبول کنم با این پروژه همکاری کنم.
او ضمن ابراز خرسندی از همکاری با این گروه یکپارچه و صمیمی ادامه میدهد: وقتی طرح را با پیمان در میان گذاشتم، خوشش آمد و زمانی که تصمیم گرفته شد، نگارش آن شروع شود برای این که به کسی توهین نشود و فردی از جامعه فوتبال به دلنگیرد از من اجازه گرفتند اسم شخصیت اصلی پژمان جمشیدی باشد و نام سریال را هم پژمان گذاشتند. من جسارت نمیکنم که خودم را هنرمند بنامم.
امیدوارم مردم از این کار خوششان بیاید و اگر کاستیای در آن میبینند به حساب این بگذارند که اساسا بازیگر نیستم، ولی تجربه شیرینی بود و با توجه به این که تاکید میکنم من هنرمند نیستم اگر شرایطش ایجاد شود، دوست دارم دوباره جلوی دوربین بروم.
نوبت جمشیدی است که مقابل دوربین برود؛ دو دوربین با طراحی محمود رضایی به عنوان کارگردان تلویزیونی در دو طرف گذاشته میشود. یکی از دوربینها رئیس نمایندگی را در قاب خود دارد و دوربین دیگر به سمت پژمان قرار میگیرد تا رضایی با تلفیق تکنیک و احساس که حاصل سالها تجربه اوست، کار را سوئیچ کند.
بهناز وفایی وحدت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
ویزای تضمینی ایتالیا کانادا
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 شورای نگهبان ایران مسعود پزشکیان ریاست جمهوری دولت سیزدهم علی لاریجانی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ دولت مجلس شورای اسلامی
تهران هواشناسی شهرداری تهران دستگیری قتل محیط زیست ازدواج پلیس وزارت بهداشت فضای مجازی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی
همستر کامبت قیمت دلار بورس خودرو همستر قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو سایپا ارز دیجیتال
پیمان جبلی تلویزیون سینما خانواده سریال سینمای ایران رسانه ملی شهید شهادت مجید قناد عمو قناد تئاتر
فناوری ماهواره دانشگاه آزاد اسلامی تحقیقات و فناوری فضا
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین اسرائیل جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه نوار غزه حماس اوکراین سازمان ملل
پرسپولیس فوتبال استقلال کشتی فرنگی بازی لیگ برتر جواد نکونام باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال والیبال تیم ملی والیبال ایران تیم ملی فوتبال ایران
هوش مصنوعی زمین اپل سامسونگ همستر کمبات اقیانوس نخبگان ایلان ماسک مایکروسافت ناسا
فشار خون سکته مغزی مغز ویتامین دیابت چاقی گرمازدگی اضطراب قارچ اگزما