سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب اسلامی از مهاجرت امام خمینی به پاریس تا پیروزی


انقلاب اسلامی از مهاجرت امام خمینی به پاریس تا پیروزی

فاصله ی زمانی ۱۴ مهرماه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷, یكی از فصول برجسته ی تاریخ نهضت اسلامی به حساب می آید این برهه ی زمانی كه از هجرت حضرت امام به پاریس تا پیروزی انقلاب را در برمی گیرد, مملو از حوادث و اتفاقاتی است كه هر یك مسیر انقلاب را به پیش می برد

فاصله‏ی زمانی ۱۴ مهرماه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، یكی از فصول برجسته‏ی تاریخ نهضت اسلامی به حساب می‏آید. این برهه‏ی زمانی كه از هجرت حضرت امام به پاریس تا پیروزی انقلاب را در برمی‏گیرد، مملو از حوادث و اتفاقاتی است كه هر یك مسیر انقلاب را به پیش می‏برد. با توجه به اهمیت زمان فوق، مركز اسناد انقلاب اسلامی در قالب روش پژوهشی تاریخ شفاهی، وقایع و رویدادهای آن و نقش هدایت‏گر و سرنوشت‏ساز امام خمینی را در آفرینش موفقیت‏های این ایام مورد بررسی قرار داده است که در قالب کتاب تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مهاجرت امام خمینی به پاریس تا پیروزی منتشر شده است. نوشتار زیر گزیده ای از این کتاب را متناسب با این ایام در بر می گیرد.

مصاحبه امام خمینی با خبرگزاری ها و مطبوعات در دهكده نوفل لوشاتو پاریس

تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مهاجرت امام خمینی به پاریس تا پیروزی

▪ هجرت امام به پاریس:

حجت‌السلام سید محمود دعایی كه سال‌ها در عراق اقامت داشت و از جمله معتمدین و از نزدیكان امام محسوب می‌شد و در این زمان از طرف ایشان با مقامات عراقی در ارتباط بود، در مورد جریان‌هایی كه منجر به عزیمت امام از عراق به فرانسه شد، می‌گوید:

«رژیم شاه بر مبنای قرارداد الجزیره، به عراقی ها فشار می‌آورد تا جلوی فعالیت‌های مبارزاتی امام را بگیرند. عراقی ها هم روز به روز محدودیت را شدیدتر می‌كردند تا این كه یك روز مرا خواستند و رسما پیامی برای امام به من دادند، مبنی بر این كه ما در عین این كه به شما احترام می‌گذاریم، ولی به خاطر روابط با شاه، محذوراتی داریم. از این روی از شما می‌خواهیم كه رعایت شرایط ما را بنمایید و فعالیت ها به این صورت علنی نباشد. وقتی این پیام را برای امام بردم، امام فرمودند: این آغاز كار است. شما به بعثی‌ها بگو من چنین چیزی را نمی‌پذیرم. من نمی توانم ساكت باشم و در ایران كسانی كه به من اعتقاد دارند، مبارزه كنند و خون بدهند. اگر ایشان نمی‌خواهند من این جا باشم، می‌روم و جای دیگر حرفم را می‌زنم. عراقی‌ها ابتدا نمی‌خواستند زیاد سخت‌گیری كنند، لذا تنها بر این جهت اصرار داشتند كه نوارهای امام از طریق عراق به ایران فرستاده نشود و اعلامیه‌ها در عراق تكثیر نشود، اما فشار ساواك و مسؤولین دیپلیمات ایران به قدری قوی شده بود كه عراقی‌ها ناگزیر شدند جلو فعالیت ها را بگیرند. به همین منظور بیت حضرت امام را محاصره كردند و چند تن از دوستان امام را دستگیر كردند. امام به عنوان اعتراض به رژیم بعث به خاطر فشارها و اذیت‌ها اعتصاب كردند و از منزل بیرون نمی‌آمدند. انعكاس این مسأله در خارج برای رژیم عراق، قابل تحمل نبود، لذا به ناچار از امام عذرخواهی كردند و به ظاهر حلقه‌ی محاصره را برداشتند، ولی در واقع تحت عنوان این كه از طرف ایران می خواهند به شما سوء قصد كنند و ما باید از شما حفاظت كنیم، مراقبت و كنترل بیت امام را شدید كردند كه امام فرمودند: ایشان حفاظت نمی كنند، بلكه نظارت می‌كنند. تا این كه یك روز از بغداد، من را خواستند و من رفتم. به من گفتند: مركز عالی فرماندهی انقلاب تصمیم گرفته است نماینده‌ای رسمی برای مذاكره با آیت‌الله خمینی به نجف بفرستد، لذا وقت آن را تعیین كنید. من را خواستند و من رفتم. به من گفتند: مركز عالی فرماندهی انقلاب تصمیم گرتفه است نماینده‌ای رسمی برای مذاكره با آیت‌الله خمینی به نجف بفرستد، لذا وقت آن را تعیین كنید. من پیام آنان را به امام عرض كردم. امام هم بعدازظهری را برای مذاكره تعیین كردند. در روز موعود سعدون شاكر كه آن وقت رییس كل تشكیلات امنیت عراق بود، به اتفاق استاندار و رییس سازمان امنیت و رییس اوقاف نجف كه فارسی می‌دانست، خدمت امام آمدند. ابتدا با اشاره به من، سؤال كردند كه ایشان ازطرف شما نمایندگی دارد كه برای ما پیام شما را می‌آورد یا خیر؟ امام فرمودند بله. سپس با احترام، ولی در عین حال جید گفت: مطابق تحولات جدید در رابطه‌ی ما با ایران، قرار بر این است كه به مخالفین یك دیگر اجازه‌ی فعالیت ندهیم و ما به این تعهد پای بندیم، لذا از شما درخواست می‌كنیم به فعالیت‌های علنی خود علیه شاه ایران خاتمه دهید. امام در پاسخ فرمودند: من دست از فعالیت‌های خود برنمی‌دارم. من نمی‌توانم مردم ستم‌دیده‌ی ایران را كه زیر ستم شاه هستند. فراموش كنم. مجددا او یادآوری كرد، ما موظف هستیم به تعهدمان عمل كنیم و نگذاریم شما فعالیتی داشته باشید. امام فرمود: شما اگر ناگزیر هستید من از عراق خارج می‌شوم.» (۱)

در مورد این كه چگونه پاریس به عنوان مقصد حضرت امام انتخاب شد، مرحوم حاج سید احمد خمینی اظهار می‌دارد كه خود امام فرانسه را برای اقامت خود انتخاب كردند و دراین مورد با كسی مشورت ننمودند:

«برادران و خواهران عزیز، تا امام هست ـ كه خدا او را تا انقلاب مهدی نگه دارد‌ ـ‌ باید روشن شودكه:

۱) هیچ كس از هجرت امام به جز من و تنی چند از دوستان مهم نجف خبری نداشت.

۲) امام خود تصمیم به هجرت به فرانسه را گرفتند و همین حركت به هیچ كس و هیچ یك از گروه‌های سیاسی چه داخل و چه ایرانیان خارج مربوط نیست. فردا ادعا نشود كه ما آمدیم تا امام را راهی پاریس كنیم و یا به امام بگوییم، در فرانسه بهتر می‌شود مبارزه كرد و از این قبیل لاطائلاتی كه اگر با بودن امام روشنش نكنیم، فردا از بزرگترین انحرافات اساسی این انقلاب و نهضت به شمار خواهد رفت.» (۲)

امام خمینی نیز، در قسمتی از وصیتنامه‌ی خود به همین مطلب اشاره داردند و می‌نویسند كه با مشورت فرزند خود، سید احمد، فرانسه را برای اقامت انتخاب كرده‌اند و كس دیگری در این مورد نقش داشته است:

«از قرار مذكور، بعضی‌ها ادعا كرده‌اند كه رفتن من به پاریس به وسیله‌ی آنان بوده‌‌، این دروغ است. من بعد از برگرداندنم از كویت با مشورت احمد، پاریس را انتخاب نمودم؛ زیرا در كشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود. آنان تحت نفوذ شاه بودند، ولی در پاریس این احتمال نبود.» (۳)

فرانسوی‌ها در ابتدای ورود امام به پاریس، اعلام كردند كه به آیت‌الله خمینی اجازه‌ی فعالیت سیاسی نخواهند داد، اما امام خمینی در مقابل اقدام دولت فرانسه،‌ واكنش تندی نشان دادند و اظهار نمودند، حاضرم كشور فرانسه را ترك كنم؛ اما دست از فعالیت خود بر نمی دارم. سیداحمد خمینی كه ناظر تمام این جریانات بود می‌گوید:

«همان شب از كاخ الیزه آمدند پیش من كه ما مواجه شدیم با این قضیه، چه بخواهیم و چه نخواهیم آیت‌الله آمده است. اگر مطلع می‌شدیم، نمی‌گذاشتیم. وقت خواستند. امام گفتند بیایند. آمدند و گفتند حق ندارید كوچك‌ترین كاری انجام دهید و امام گفتند: «ما فكر می‌کردیم این جا مثل عراق نیست. من هر كجا بروم حرفم را می‌زنم. من از فرودگاهی به فرودگاهی و از شهری به شهر دیگر سفر می‌كنم تا به دنیا اعلام كنم كه تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یكدیگر گذاشته‌اند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند، ولی من صدای مردم دلیر را به دنیا خواهم رساند. من به دنیا خواهم گفت كه در ایران چه می‌گذرد.» (۴)

▪ پیام خوش‌آمدگویی به امام به مناسبت بازگشت به میهن:

متن پیام خوش‌آمدگویی، كه توسط آقای نصرالله شادنوش قرائت شد بدین شرح است:

« ای روح خدا و ای ابراهیم بت‌شكن، این بنده ی پاك باز حقو و ای جان عزیز ملت ایران، به عرض برسانم كه؛

رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست كرم نما و فرود آ كه خانه، خانه‌ی توست

ملت ایران چه چیزی از جان عزیزتر دارد كه نثار مقدم فرخنده‌ی رهبر فداكار و روشن‌بین نماید و چه ثنایی بالاتر از این سراغ دارد كه او را بنده‌ی پاك‌باز حق بخواند؟ ای بنده‌ی پاك‌باز خدا، ای مسلمان محمدی، ای شیعه‌ی صادق، ای آیت‌ خدا، ملت ایران در شخصیت شما و از تجربه‌ی زندگی شما بالاخص در ۱۵ سال اخیر، زعامت امت كه به شما سپرده شد مصداق عینی وعده‌ی خدا به رزمندگان و پویندگان راهش را مشاهده می‌كند كه اگر به یاری خدا بشتابید به یاری شما می‌شتابد و شما را كه ثابت قدم نگه می‌دارد و هر كس از آن خدا باشد، خدا از آن اوست. هجرت شما از وطن عزیز در ۱۴ سال پیش‌، تحت فشار و اجبار سمبل‌های استبداد و استعمار،‌ یا‌دآور هجرت جد مكرمتان رسول خدا و یاران بزرگوار اوست كه به گناه خواستاری جامعه‌ی توحیدی از شهر و دیار خود رانده شدند «الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا‌الله» (۵) و بازگشت امروزتان یادآور فتح مبین و عظیم مكه است كه سمبل‌های زر و زور و بت‌های فلزی و گوشتی، یكی پس از دیگری از مقر حكم‌رانی به زیر آورده شدند و حکومت خدایی جای گزین حكومت طاغوتی گردید «لقد صدق‌الله رسوله‌الرؤیا باالحق لتدخلن المجسد الحرام انشاءالله آمنین.» (۶) ملت ایران جان بر كف در انتظار فرمان رهبر عظیم‌الشأن خویش است و تا برقراری جامعه‌ی توحیدی، جامعه‌ای كه در آن انسان، از قید بندگی انسان آزاد باشد؛ بهره‌كشی انسان از انسان ملغی گردد؛ از ناهمواری‌ها و نابرابری‌های مصنوعی اثر نماند؛ بت‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی یكسره سرنگون گردد؛ مساوات، برابری و برادری به معنای واقعی كلمه برقرار شود؛ آثار استبداد ۲۵۰۰ ساله و استعمار ۴۰۰ ساله محو گردد و در یك كلمه، بندگی از آن خدا و حكومت، حكومت الهی باشد، از پای نخواهد نشست. جای چندین هزار شهید ۱۵ ساله‌ی اخیر كه حركت انقلاب مقدس اسلامی ما را با خون خود سرعت بخشیدند، خالی است؛ كه بازگشت مظفرانه‌ی رهبر خود و شكوفه‌های به ثمر رسیده‌ی نهال انقلاب را به چشم خود ببینند. اگر امروز در میان ما نیستند ارواح پاكشان ناظر و شاهد خواهد بود و والسلام علیك و علی‌الارواح التی حلت بفنائك و رحمت‌الله و بركاته.» (۷)

پژوهشگر: علی اکبر علی اکبری بایگی

پانوشت:

۱ـ محمود دعایی، مجله‌ی حوزه، مرداد و شهریور ۱۳۷۰، شماره‌ی ۴۵، صص ۷۸-۷۹

۲ـ احمد خمینی، دلیل آفتاب، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران ۱۳۷۵، ص ۷۹

۳ـ امام خمینی، پیشین، جلد ۲، ص ۲۲۸

۴ـ احمد خمینی ، پیشین ، ص ۷۶

۵ـ «آن مؤمنانی كه به نا حق از خانه‌هایشان آواره شدند بدون جرمی جز آن كه می‌گفتند پروردگار ما خدای یكتاست.» سوره‌ی حج، آیه‌ی ۴۰

۶ـ «به راستی كه خدا رؤیای پیامبرش را به حقیقت پیوست كه شما در امن و امان وارد مسجدالحرام خواهید شد.» سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۲۸

۷ـ اكبر خلیلی، گام به گام انقلاب، حوزه‌ی هنری، تهران، ۱۳۷۵، ص ۲۶۹

۸ـ امام خمینی، پیشین ، جلد ۶ ، ص ۸

۹ـ روزنامه‌ی همشهری ، اردیبهشت ۱۳۸۰ ، ص ۲۵

۱۰ـ قره‌باغی، پیشین ، ص ۳۱۰

۱۱ـ امام خمینی ، پیشین ، ص ۵۴

۱۲ـ اكبر هاشمی رفسنجانی ، پیشین ، ص ۳۳۵

۱۳ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، پیشین ، ص ۳۷۹

۱۴ـ سید علی خامنه‌ای ،‌یادهای سبز ( ویژه‌نامه‌ی ماهنامه جانباز) بهمن ۱۳۷۸، ص ۷

۱۵ـ فضل‌الله محلاتی ، پیشین ، ص ۹

۱۶ـ روزنامه‌ی كیهان ، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷

۱۷ـ فضل‌الله محلاتی ، پیشین ، صص ۱۱۳-۱۱۴

۱۸ـ رضا براهنی، در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد؟ كتاب زمان ، تهران ۱۳۵۸، ص ۱۲۱

منبع: تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مهاجرت امام خمینی به پاریس تا پیروزی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.