یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

سوره نجم


سوره نجم

سوره «نجم » بیست و سومین سوره قرآن در نزول و پنجاه و سومین سوره در تدوین است كه با ۶۲ آیه , ۳۰۸كلمه و ۱۴۰۵ حرف در شهر مكه بر وجود مقدس پیامبر اسلام ص نازل شد

● نزول‌ سوره‌ نجم‌

سوره‌ «نجم‌» بیست‌ و سومین‌ سوره‌ قرآن‌ در نزول‌ و پنجاه‌ و سومین‌ سوره‌ در تدوین‌ است‌ كه‌ با ۶۲ آیه‌، ۳۰۸كلمه‌ و ۱۴۰۵ حرف‌ در شهر مكه‌ بر وجود مقدس‌ پیامبر اسلام‌(ص‌) نازل‌ شد. سوره‌های‌ مكی‌ براساس‌ شرایطاجتماعی‌، سیاسی‌ و فرهنگی‌ مشركان‌ مكه‌ در برخورد با نبوت‌ حضرت‌ رسول‌(ص‌) نازل‌ می‌شد. آیات‌ سوره‌ نجم‌در حمایت‌ از پیامبر(ص‌) و ملامت‌ و توبیخ‌ كفار مكه‌ با استناد به‌ عذاب‌ ملتهای‌ گذشته‌ نازل‌ شده‌ است‌. در روایات‌آمده‌ است‌ آنچه‌ كه‌ پیامبر(ص‌) برای‌ كفار مكه‌ از غیب‌، معراج‌ و حتی‌ تعیین‌ وحی‌ خود سخن‌ می‌گفت‌، جاهلان‌ ومتكبران‌ مكه‌ نمی‌پذیرفتند و پیامبر(ص‌) را گمراه‌ و كاذب‌ می‌دانستند، ولی‌ خداوند با نزول‌ آیات‌ الهی‌، پیامبرش‌را تایید و كفار مكه‌ را توبیخ‌ كرد.

● قسم‌ و تایید پیامبر(ص‌)

«سوگند به‌ نجم‌، آن‌گاه‌ كه‌ طلوع‌ و غروب‌ می‌كند».

«نجم‌» در لغت‌ به‌ معنای‌ ستاره‌ و جمع‌ آن‌ نجوم‌ است‌، همچنین‌ به‌ معنای‌ گیاه‌ بدون‌ ساق‌ و چوب‌ نیز می‌باشد.

«النجم‌ و الشجر یسجدان‌»، (سوره‌ الرحمن‌، آیه‌ ۷)

و «هوی‌» به‌ معنای‌ فرودآمدن‌ و طلوع‌ و غروب‌ است‌، اما واژه‌ نجم‌ در اینجا به‌ چهار احتمال‌ گفته‌ شده‌ است‌;اول‌ قرآن‌ مراد باشد; چون‌ عرب‌ «تنجیم‌» را «تفریق‌» نیز می‌گوید و قرآن‌ به‌خاطر تفرق‌ در نزولش‌ طی‌ بیست‌ وسه‌ سال‌، نجم‌ نامیده‌ می‌شود و دوم‌; ستاره‌ ثریا مراد است‌ كه‌ مجموعه‌ ستاره‌های‌ هفتگانه‌ای‌ است‌ كه‌ معمولا شش‌تای‌ آن‌ به‌ وضوح‌ و ستاره‌ هفتم‌ به‌ سختی‌ دیده‌ می‌شود; یعنی‌ «قسم‌ به‌ ثریا، آن‌گاه‌ كه‌ با غروب‌ خورشید، طلوع‌ وبا طلوع‌ فجر، غروب‌ می‌كند».

احتمال‌ سوم‌ هر ستاره‌ای‌ كه‌ طلوع‌ می‌كند، می‌باشد و چهارم‌; احتمال‌ رجم‌ و هدف‌ قراردادن‌ شیاطین‌ توسطشهابها و اشیای‌ درخشانی‌ است‌ كه‌ بر سر شیاطین‌ در فضای‌ آسمان‌ فرود می‌آیند.

به‌ هر تقدیر خداوند با سوگند به‌ نجم‌ به‌ هنگام‌ فرود و فراز آن‌، خطاب‌ به‌ كفار مكه‌ می‌فرماید: «صاحب‌ و همراه‌شما (یعنی‌ پیامبر(ص‌)) گمراه‌ نیست‌ و كسی‌ را گمراه‌ نكرده‌» و پیامبر (ص‌) به‌ دلخواه‌ خود از سر هوا سخن‌نمی‌گوید، بلكه‌ مطالب‌ او درباره‌ توحید، نبوت‌ و جانشینی‌ وحی‌ برای‌ امامت‌، كلام‌ حضرت‌ حق‌ است‌ و آن‌ نیست‌مگر وحی‌ الهی‌ كه‌ به‌ حضرت‌ رسول‌(ص‌) القا می‌شود.

وحی‌ القای‌ علم‌ به‌ دیگری‌ به‌ صورت‌ پنهانی‌ از اسباب‌ مادی‌ است‌ كه‌ دیگران‌ بر آن‌ آگاه‌ نشوند و متعلم‌ به‌ وسیله‌آن‌، به‌ آموخته‌ پنهانی‌ خود یقین‌ می‌كند. ماهیت‌ وحی‌ از نظر علمی‌ قابل‌ تعریف‌ و شناخت‌ نیست‌; چون‌ امری‌ متافیزیكی‌ است‌.

«علی‌بن‌ مغازلی‌ شافعی‌»; از مشاهیر علمای‌ اهل‌ سنت‌ با اسناد خود از ابن‌ عباس‌ نقل‌ می‌كند كه‌: من‌ با جمعی‌ ازبنی‌هاشم‌ در مجلس‌ حضرت‌ رسول‌(ص‌) بودیم‌ كه‌ ناگهان‌ نوری‌ از آسمان‌ جدا شد و به‌ سوی‌ زمین‌ هبوط كرد.حضرت‌ خطاب‌ به‌ حاضران‌ فرمود: «نظر كنید به‌ سوی‌ چه‌ منزل‌ و سرایی‌ پایین‌ می‌آید». پس‌ از مدتی‌ خبرآوردند آن‌ نور به‌ سوی‌ منزل‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) پایین‌ آمد و حضرت‌ رسول‌(ص‌) خشنود و خرم‌ شد و در توصیف‌محبت‌ به‌ علی‌(ع‌) و وصیت‌ ایشان‌ سخن‌ فرمود كه‌ جمعی‌ كافر و منافق‌ زبان‌ به‌ اعتراض‌ گشودند و گفتند: «محمددرباره‌ پسر عموی‌ خود غلو می‌كند». چون‌ حضرت‌ رسول‌ متوجه‌ این‌ اهانت‌ شد، دلگیر و ناراحت‌ گشت‌، سپس‌خداوند برای‌ تسكین‌ خاطر آن‌ حضرت‌ و تایید فرموده‌های‌ ایشان‌ درباره‌ وصیت‌ حضرت‌ وصی‌ و سایر اخبارغیبی‌ سوره‌ «النجم‌» را نازل‌ فرمود.

● تعلیم‌ پیامبر(ص‌)

خداوند دانش‌آموزی‌ و معلم‌ پیامبر(ص‌) راچنین‌ تشریح‌ می‌فرماید كه‌: «فرشته‌ صاحب‌قدرتهای‌ شدید، او را آموزش‌ داد» كه‌ مراد از آن‌فرشته‌ جبرئیل‌ است‌. این‌ كه‌ ساختمان‌ وجودی‌این‌ فرشته‌ چگونه‌ است‌، تبیین‌ آن‌ از نظر علم‌تجربی‌ ممكن‌ نیست‌ و تنها به‌ آثار و اعمال‌ او،حسب‌ آنچه‌ كه‌ در متون‌ دینی‌ آمده‌ است‌،می‌توان‌ رسید.

نقل‌ است‌ كه‌ جبرئیل‌ پیك‌ مخصوص‌اطلاع‌رسانی‌ خداوند به‌ انسان‌ می‌باشد و به‌خاطرمعصیتها و گناهان‌ شنیع‌ انسان‌، مامور عذابهای‌سخت‌ كه‌ نیاز به‌ قدرت‌ و توانایی‌ فوق‌تصور انسان‌شده‌ است‌ دارد، به‌طور نمونه‌ جبرئیل‌ قوم‌ لوط را،كه‌ همجنس‌باز بودند، از زمین‌ كند و چندان‌ به‌آسمان‌ نزدیك‌ رساند كه‌ صدای‌ ناله‌ها وضجه‌های‌ انسانها و حیوانات‌ را فرشتگان‌ ساكن‌آسمان‌ شنیدند و بعد آنها را وارونه‌ به‌ زمین‌ كوبیدو قوم‌ ثمود را به‌ یك‌ صیحه‌ نابود ساخت‌. گرچه‌ دراین‌ امر معلم‌ واقعی‌ خداوند بود، اما جبرئیل‌ امین‌حامل‌ پیام‌ خداوند به‌ رسولش‌ بود كه‌ با تمام‌قدرتهای‌ مافوق‌ تصور بشر، محكم‌ و استوار نزدرسول‌ خدا(ص‌) ایستاد، در حالی‌كه‌ گستره‌ هستی‌او از افق‌ مشرق‌ یا مغرب‌ بود، سپس‌ به‌ وجودمقدس‌ پیامبر(ص‌) نزدیك‌ و نزدیك‌تر شد، تا این‌كه‌ فاصله‌اش‌ تا پیامبر به‌ اندازه‌ دو قوس‌ كمال‌ یانزدیك‌تر شد. در این‌ حالت‌ جبرئیل‌ آنچه‌ را كه‌می‌بایست‌ به‌ وجود پیامبر(ص‌) وحی‌ كند، ابلاغ‌كرد و بدینسان‌ پیامبر(ص‌) آنچه‌ را كه‌ می‌بایست‌ ازسوی‌ حضرت‌ حق‌ فراگیرد، آموخت‌ و همان‌مفاهیم‌ و معانی‌ را برای‌ مردم‌ مكه‌ بیان‌ كرد، درحالی‌ كه‌ آنها او را تكذیب‌ كردند.

نجاری‌ و سلم‌ از ابن‌ مسعود روایت‌ كردند كه‌:چون‌ پیامبر(ص‌) جبرئیل‌ را در افق‌ اعلی‌، با آن‌هیبت‌ عظیم‌ و بالهای‌ فراوان‌ مشاهده‌ كرد،بی‌هوش‌ شد و پس‌ از مدتی‌ كه‌ به‌ خود آمد،جبرئیل‌ به‌ صورت‌ انسانی‌ نزدیك‌ او نشست‌ ودستی‌ بر سینه‌ و دستی‌ بر كتف‌ مبارك‌ او نهاد وكاملا در مجاورت‌ پیامبر(ص‌) قرار گرفت‌ و پیام‌الهی‌ را وی‌ وحی‌ و ابلاغ‌ نمود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.