جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
کارگردان آثار مشاجرهانگیز
سینمای ایران از پایان دهه ۴۰ تاکنون به شکل پیچیده و غیرقابل تفکیکی با مسعود کیمیایی و موفقیت و شکستهایش گره خورده است. این گره خوردن حاصل بلندشدن و زمین خوردن قهرمانهایی است که او از دل روزگار بیرون کشیده و تیغ دستشان داده و راهی کوچه و خیابانها کرده است. او چنان با روزگار خود درآمیخته است که خواسته و ناخواسته به یک نماد تبدیل شده است. کیمیایی را شاید بتوان دوست نداشت که البته کار سختی است اما نمیتوان انکارش کرد. میتوان از اینجا تا هر کجا برای از دسترفتگی برخی فیلمهایش دلیل آورد اما نمیتوان از اکنون تا هر وقت دیگر درباره حضورش حرف نزد و بحث نکرد. او توانسته با زمانه خود به چنان گفتوگویی برسد که فیلمهایش به بحثانگیزترین موضوعات زمانه خود تبدیل شوند. او و قهرمانهایش توانستهاند بازی باخت باخت در فیلمهای روی پرده را به بازی برد برد در خیابانها تبدیل کنند.
فیلمهای مسعود کیمیایی این اقبال را داشتهاند که با موافقان و مخالفان جدی خود همیشه ارتباطی صریح برقرار کنند. ارتباطی که از درون خود راهی به آینده سینمای ایران و جامعه ایران باز کند. دریچهیی به بودنها و نبودنها و هست و نیستها. از سونامی «قیصر» و تاثیر «گوزنها» و همزمانی «سفر سنگ» نمیگویم. اتفاقا از فیلمهایی چون «فریاد» و «سربازان جمعه» و «رییس» حرف میزنم. از فیلمهایی که دفاع از آنها برای پاسفتکردهترین طرفدارانش هم کار سختی بوده است. وقتی پای فیلم کیمیایی باز میگردد به حرفها چه در تندترین حملات و چه در چشم بستهترین حمایتها همیشه رنگ و بویی از امروز و حال و روز و فضای روزگار بازتاب داشته است. کیمیایی توانسته حضور خود را با کلیت سینمای این کشور پیوند بزند. بودنش همیشه نوید بخش مشاجره بوده، مشاجراتی که زنده بودن سینما به آن وابسته است.
کاری به دو طرف دعوا ندارم. وقتی دعوایی در کار است یعنی در میان طرفین چیزی برای دعوا وجود دارد. فیلمهای کیمیایی این آثار همیشه مناقشهانگیز سینمای ایران توانستهاند برای سینمای بدون مشاجره و شناسنامه، به اندازه نیاز مرافعه ایجاد کنند و این بحثانگیزی و مشاجره راه بسیاری از فیلمسازان را باز و بسیاری از کارهای نشدنی را شدنی کرده است. از همان فقره باز کردن راه فیلمسازان جوان در ابتدای دهه پنجاه بگیرید تا همین امروز که همه میخواهند بدانند فیلمساز ۷۲ ساله، در حوالی لالهزار در سینمای متروک متروپل مشغول چه کاری است. همه میخواهند برای دعوای بعدی آماده باشند. این دعوا برای سینمای امروز ایران از نان شب واجبتر است. سینمایی که چنان در خودش فرو رفته است و دچار خشکسالی شده که برای بلند شدنش باید دعای باران خواند. مسعود کیمیایی یکی از مهمترین موضوعات نقد در ادبیات سینمای ایران است.
او توانسته خود را پس از چهار دهه به جایی برساند که بودنش با بودن سینمای ما پیوند خورده است. او سرشار از تناقضاتی است که قدرت یک یورش همهجانبه را مهیا میکند. او برای چنین یورشی بارها برج و باروی نه چندان محکم برای ما فراهم کرده است. پس نقدهایمان را خواهیم نوشت. مشاجرات و مرافعههای شفاهی و قلمی را تدارک خواهیم دید. منتظر متروپل مینشینیم. این یک رسم در سینمای ایران است: فیلم مسعود کیمیایی را نباید از دست داد. بقیهاش دست ما است. او دست خودش را به خوبی بازی کرده است.
مینا اکبری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست