یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

بدترین قتل عام قرن بیستم


بدترین قتل عام قرن بیستم

مقایسه جمعیت ایران در ۱۹۱۴ و ۱۹۱۵ نشان می دهد که حدود ده میلیون نفر در اثر قحطی و بیماری از بین رفته اند

مقایسه جمعیت ایران در ۱۹۱۴ و ۱۹۱۵ نشان می‌دهد که حدود ده میلیون نفر در اثر قحطی و بیماری از بین رفته‌اند. در این مقاله، نخست شواهد مربوط به جمعیت ایران در ۱۹۱۴ بررسی می‌شود؛ و نشان داده خواهد شد که برخلاف ادعاهای برخی نویسندگان روس در قبل از جنگ جهانی اول و نیز برخی آثار انگلیسی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مبنی بر اینکه جمعیت ایران [پیش از جنگ جهانی اول] تنها ۱۰ میلیون نفر بوده، جمعیت واقعی ایران در ۱۹۱۴ دست کم ۲۰ میلیون نفر بوده است، اما تا ۱۹۱۹ به ۱۱ میلیون نفر کاهش یافته است. چهل سال طول کشید تا ایران بتواند به جمعیت خود در ۱۹۱۴ برسد؛ و تا ۱۹۵۶ جمعیت ایران به ۲۰ میلیون نفر نرسید. با اطمینان می‌توان گفت، قحطی ۱۹۱۹-۱۹۱۷ بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و شاید بدترین قتل‌عام قرن بیستم محسوب می‌شود.

● جمعیت ایران در سال ۱۹۱۴

پیش از جنگ جهانی اول، برای مقام‌های آمریکایی در ایران روشن بود که روس‌ها و انگلیسی‌ها آشکارا تلاش می‌کردند تا جمعیت ایران را خلاف واقع و کمتر از آن چه که بود ارائه کنند. دبلیو. مورگان شوستر، مدیرکل مالیه ایران، درباره جمعیت ایران در آغاز قرن بیستم چنین اظهار می‌کند: «درباره جمعیت ایران به شکلی منحصر به فرد، خلاف واقع اظهارنظر شده است؛ به نظر می‌رسد این به اصطلاح سرشماری شصت‌سال پیش اساس آماری است که در برخی کتب ارائه شده و عموماً هم از سوی خارجیان پذیرفته شده است. واقع آن است که از آن موقع تاکنون هیچ سرشماری‌ای انجام نشده است. اما اروپاییانی که با اوضاع آشنایی دارند تخمین می‌زنند کل جمعیت حدود ۰۰۰/۰۰۰/۱۳ تا ۰۰۰/۰۰۰/۱۵ نفر باشد. جمعیت تهران طی چهل سال گذشته از ۰۰۰/۱۰۰ به ۰۰۰/۳۵۰ نفر افزایش یافته است».(۱) از روی نتایج انتخابات تهران در پاییز ۱۹۱۷ می‌توان نشان داد، اعداد ارائه شده شوستر درباره جمعیت تهران درست است. در انتخابات دوره چهارم مجلس در تهران در ۱۹۱۷، ۰۰۰/۷۵ رأی در تهران و روستاهای اطراف اخذ شده است. آن‌گونه که روزنامه ایران گزارش کرده،‌ دوازده نماینده انتخاب شده ۱۳۱/۵۵ رأی به دست آورده‌اند.(۲) با توجه به اینکه تنها مردان بالای ۲۱ سال می‌توانستند رأی بدهند و نظر به اینکه نفرات یک خانواده به طور متوسط شش نفر بوده جمعیت تهران و حومه آن در ۱۹۱۷ به آسانی می‌توانسته به ۰۰۰/۵۰۰ رسیده باشد که منطبق با نظر شوستر است. علاوه بر این،‌ برآورد شوستر از جمعیت ایران،‌یعنی ۰۰۰/۰۰۰/۱۳ تا ۰۰۰/۰۰۰/۱۵ نفر در سال ۱۹۰۰، مؤید نظر راسل، وزیرمختار بریتانیا در ایران، در چند جای مختف است که جمعیت ایران را در ۱۹۱۴، ۰۰۰/۰۰۰/۲۰ نفر آورده است. برای مثال راسل در گزارشی درباره روابط ایران و روسیه – ۱۱ مارس ۱۹۱۴ – چنین می‌نویسد: «ایران به وسعت اتریش، آلمان و فرانسه و جمعیت آن، ۰۰۰/۰۰۰/۲۰ نفر است».(۳) راسل در گزارشی به تاریخ ۱۴ ژوئن ۱۹۱۴، درباره نتایج چشمگیر آرای انتخابات مجلس به «اهمیت مبارزه انقلابی کنونی ۰۰۰/۰۰۰/۲۰ آریایی ایران»(۴) اشاره می‌کند. همان طور که در ادامه آمده، عدد ۰۰۰/۰۰۰/۲۰ راسل با توجه به کل جمعیت شهری ایران و نسبت کم جمعیت شهری ایران تأیید می‌شود. در واقع، به نظر می‌رسد، عدد ۰۰۰/۰۰۰/۲۰ با احتیاط بسیار و دست کم در نظر گرفته شده است. با یک برآورد سرانگشتی می‌‌توان گفت، جمعیت شهرنشین ایران در ۱۹۱۴ دست کم ۵/۲ میلیون نفر بوده است. بر اساس یک پژوهش تازه، حداکثر ۱۲% جمعیت در مناطق شهری می‌زیسته‌اند. در نتیجه جمعیت ایران در ۱۹۱۴ دست کم ۰۰۰/۰۰۰/۲۱ نفر بوده که مؤید نظر راسل در چند جای مختلف است. بنابراین، نظر راسل مبنی بر اینکه جمعیت ایران در ۱۹۱۴، ۲۰ میلیون نفر بوده درست به نظر می‌رسد.

● اعلام آمار خلاف واقع درباره جمعیت ایران در سال ۱۹۱۴

همان‌طور که شوستر اشاره کرده، تردیدی نیست که مورخان اقتصادی روس و انگلیس آشکارا تلاش کرده‌اند تا جمعیت ایران را کمتر از واقع نشان دهند. نمونه بارز این تلاش در خلاف واقع‌گویی مقاله ال. ای. سوبوتسینسکی است که بخشی از آن بار دیگر در کتاب چارلز عیسوی(۵) چاپ شده است. سوبوتسینسکی می‌نویسد: «در ۱۹۱۰ یکصد شهر کوچک و مرکز شهری در ایران وجود داشته که بزرگترین آنها تهران (۰۰۰/۳۵۰ نفر) و تبریز (۰۰۰/۳۰۰ نفر) بوده‌اند. وی جمعیت بیست شهر بزرگ را ۲۸/۱ میلیون نفر اعلام می‌کند. او می‌نویسد: نسبت جمعیت شهری حداکثر ۱۲ درصد بوده و چندین دلیل برای این نسبت کم ارائه می‌دهد: «در ایران کارخانه‌ای وجود ندارد که باعث تمرکز شهرها شود و برای جمعیت شهری ایجاد درآمد کند و موجب تجمع ساکنان در شهرها گردد. به علاوه، شهرهای ایران دارای خدمات و جذابیت یا هرگونه امتیازی نسبت به روستاها نیستند. همچنین در ایران عامل قدرتمند رشد در شهرهای اروپا، یعنی بانکها و وام‌هایشان در عرصه املاک شهری، وجود ندارد. دست آخر آنکه: برای ایران، هنوز وقت آن فرا نرسیده که در روستاها، به لطف استفاده از پیشرفتهای صنعتی گوناگون، نیروی کار کمتری برای تولید غذا مورد نیاز باشد. بنابراین، زمانی که در چندین کشور یک چهارم جمعیت در شهرها متمرکز شده، در ایران جمعیت شهرنشین به ۱۲ درصد کل جمعیت نمی‌رسد». با این همه، او با سقوط در ورطه بی‌منطقی، نتیجه می‌گیرد که جمعیت ایران در ۱۹۱۰، ده میلیون نفر بوده است.

بنابر گزارش خود او،‌ جمعیت شهری ایران در ۱۹۱۰ دست کم دو میلیون نفر بوده است. به این ترتیب جمعیت ۸۰ شهر باقی مانده دست کم ۰۰۰/۸۰۰۰ نفر خواهد بود. این عده بسیار محافظه‌کارانه است، زیرا بنا به نظر گیلبار جمعیت شهری در ۱۹۰۰ تقریباً ۸/۱ میلیون نفر بوده است.(۶) همچنین می‌دانیم تعدادی از روستاهای ذکر شده در گزارش سوبوتسینسکی، در واقع شهرهایی با جمعیت بیش از ۰۰۰/۱۰ نفر بوده‌اند. یکی از این «روستا»ها تفت در نزدیکی یزد است: «بسیاری از روستاها تنها شامل چند خانه هستند، اگر چه گاهی روستاهایی هم نظیر تفت (نزدیک یزد) پیدا می‌شود که حدود ۰۰۰/۱۰ نفر در آن زندگی می‌کنند.» با در نظر گرفتن نسبت ۱۲ درصد برای جمعیت شهری ۲ میلیونی، شمار کل جمعیت در حدود ۷/۱۶ میلیون نفر به دست می‌آید که به شمار ۱۵ میلیونی شوستر نزدیک است. شیوه‌ای که مورخین انگلیسی در پیش گرفته‌اند تا «ثابت کنند» جمعیت ایران در ۱۹۱۴ حدود ۱۰ میلیون نفر بوده، نشان‌دهنده آن است که تا چه اندازه مصمم به خلاف واقع نشان دادن جمعیت ایران هستند. جولیان باریر در مقاله‌ای در سال ۱۹۶۸ نخست دو تخمین جمعیتی برای دوره ۱۹۶۶-۱۹۰۰ ارائه می‌کند. تخمین نخست مربوط به مهدی امانی، استاد آمار جمعیتی دانشگاه تهران است که بر اساس روش «حرکت رو به عقب» محاسبه شده است.

نقطه آغاز، آمار جمعیت ۱۹۵۶ (۹۷/۱۸ میلیون نفر) است. برای دوران ۱۹۵۶-۱۹۰۰ سه مقطع مشخص با نرخ‌های رشد جمعیت متفاوت در نظر گرفته شده است: برای دورة ۱۹۲۵-۱۹۰۰، ۲/۰% برای ۱۹۴۵-۱۹۲۶، ۵/۱% و برای ۱۹۵۶-۱۹۴۶، ۵/۲%، تخمین امانی برای ۱۹۱۱ و با بهره‌گیری از روش «نمایش رو به عقب»، استفاده از آمار ۱۹۵۶ و اعمال نرخ رشدهای متفاوت برای دوره‌های مختلف، ۹۴/۱۰ میلیون نفر است. تخمین دیگری که ارائه شده روش «فهرست دائمی جمعیت» نام دارد که از تخمین تعداد موالید یک دوره پنج‌ساله و فرض امید زندگی ۳۰ سال، محاسبه می‌شود. بنابراین روش، جمعیت ۱۹۱۱، در حدود ۱۹/۱۲ میلیون نفر برآورد می‌شود.

باریر سپس تخمین خود را که مدعی است «نزدیکترین به حقیقت تواند بود» ارائه می‌کند. او برآورد می‌کند که جمعیت در ۱۹۱۱، ۶۶/۱۰ میلیون نفر بوده و در ۱۹۱۴ به ۸۹/۱۰ میلیون رسیده است. روش او «نمایش رو به عقب» است. اما او آمار «دقیق» ۱۹۵۶ (۳۸/۲۰ میلیون) و نرخ‌های رشد متفاوت را برای دوره‌های مختلف در نظر می‌گیرد. برای مثال، او برآورد می‌کند که نرخ رشد جمعیت برای ۱۹۱۹-۱۹۰۰ سالانه ۷۵/۰% بوده و مدعی است «از دو منظر تاریخی و آمار جمعیتی قابل قبول است.» توجیه اصلی این است که این رقم از سوی «شیندلر که در سال‌های ۱۹۱۰-۱۸۷۵ سفرهای بسیار کرده است» نیز ارائه شده و در نتیجه در کتاب راهنمای محرمانه وزارت خارجه [انگلستان] در ۱۹۱۹ درباره ایران آمده است.(۷)

به هرحال، بسیار جالب توجه و افشاکننده است که در برآورد جمعیت ایران توسط جولیان باریر که به ادعای خودش «نزدیکترین به حقیقت تواند بود» هیچ خبری از قحطی بزرگ ۱۹۱۹-۱۹۱۷ نیست؛ حتی یک اشاره! به نظر می‌رسد نویسنده به کلی از این واقعه بی‌خبر است. همچنین کاملاً روشن است که وزارت خارجه [انگلستان] در کتاب راهنمای سال ۱۹۱۹ درباره ایران، تلاش کرده قحطی بزرگ ۱۹۱۹-۱۹۱۷ را پنهان کند. این کتاب هیچ اشاره‌ای به قحطی بزرگ ندارد؛ اگر چنین بود، قطعاً در کنکاش‌های باریر انعکاس می‌یافت. بنا به نظر وابسته سیاسی آمریکا در ایران، والاس اسمیت موری، این قحطی یک سوم جمعیت ایران را دربر گرفت؛ قحطی‌ای که حتی به نظر منابع انگلیسی چون ژنرال دنسترویل، ماژور داناهو و ژنرال سایکس، شمار زیادی از ایرانیان را دربر گرفت. با این حال در «کتاب راهنما»ی محرمانه نشانی از خبر قحطی نیست. به طور مشابه، «گزارش وضعیت» بسیار محرمانه درباره ایران به امضای لرد کرزن، عاری از هر نوع اشاره‌ای به قحطی است. این گزارش شاخص‌ترین سندی است که در آن به دولت آمریکا با واژه‌های بدون ابهام هشدار داده شده که «ایران از منظر منافع انگلستان بالاترین اهمیت را دارد». نادیده گرفتن و عدم اشاره باریر به قحطی بزرگ ۱۹۱۹-۱۹۱۷ به تنهایی دلیل کافی برای کنار گذاردن برآوردهای به ظاهر علمی او از جمعیت ایران در ۱۹۱۸-۱۹۰۰ است. گیلبار هم برای تخمین جمعیت ایران در بخش پایانی قرن بیستم از ارقام باریر بهره برده است.(۸)

● تلفات هولناک؛ جمعیت ایران در سال ۱۹۱۹

از تخمین آماری باریر برای جمعیت ایران در برهه ۱۹۱۸-۱۹۰۰ که بگذریم، باید اشاره کنیم که آنچه او در مقاله ۱۹۶۸ خود انجام داده، برای دستیابی به تخمینی نسبتاً درست برای جمعیت ایران در سالهای ۱۹۱۹-۱۹۱۶ بوده است.

وی بدین منظور از آمارهای سال ۱۹۶۶-۱۹۵۶ و روش نمایش رو به عقب استفاده کرده است. در حالی که تخمین‌های او برای سالهای ۱۹۱۸-۱۹۰۰ کاملاً گمراه‌کننده است، آمار سال ۱۹۱۹ و پیش از آن او، از آن جهت که مبتنی بر آمارهای ۱۹۵۶ و ۱۹۶۶ هستند و دوره پس از ۱۹۱۹، خالی از قحطی‌ها و بیماری‌های واگیر است، مفید هستند. آنگونه که باریر نشان داده، جمعیت ایران در ۱۹۱۹ تقریباً ۱۱ میلیون نفر بوده است. با در نظر گرفتن اینکه در ۱۹۱۴ نسبت جمعیت شهرنشین ۱۲% و شمار جمعیت شهرنشین دست کم ۵/۲ میلیون نفر بوده، جمعیت [ایران] باید دست کم ۲۰ میلیون باشد. پیش از این گفتیم که در ۱۹۰۰ جمعیت شهرنشین ۸/۱ میلیون نفر بود.(۹) با توجه به جمعیت ۲۰ میلیون نفر در ۱۹۱۴، جمعیت ایران در ۱۹۱۹ با یک نرخ رشد طبیعی باید ۲۱ میلیون نفر باشد. از ارقام بعدی جمعیت، می‌توان دانست که شمار گسترده‌ای در جریان جنگ جهانی اول و قحطی حاصل از آن، از بین رفته‌اند. کالدول و سایکس جمعیت ایران را در ۱۹۲۰، ده میلیون نفر تخمین می‌زنند.(۱۰)

صنعتی که به شدت تحت‌تأثیر قحطی بود، «صنعت فرش ایران» بود و بحث کالدول درباره صنعت فرش و کمبود شدید نیروی کار نشانه‌ای برای تلفات قحطی است: «در ایران هیچ شکلی از صنعت وجود ندارد؛ مگر فرش. به همین دلیل محاصره [دریایی آلمان] دخل چندانی به ایران ندارد، زیرا بخش اندکی از فرش‌های آن به طرق مختلف به آلمان می‌رسند». آنچه که صنعت فرش را واقعاً نابود می‌کند «نرخ نامطلوب بسیار بالای ارز که اکنون [بر بازار] حاکم است و نیز افزایش هنگفت دستمزد برای کارگران است.» در اثر قحطی، کاهش بارزی در نیروی کار به وجود آمد و دستمزد کارگر ایرانی را به «بالاترین نرخ دستمزد در جهان رساند.» کالدول می‌نویسد:

پیاپی اشاره می‌شود که با در نظر گرفتن میزان کارآیی، کارگران غیرماهر ایرانی بالاترین دستمزد را در جهان دریافت می‌کنند. برای مثال یک کارگر به طور متوسط روزانه (۴) قران می‌گیرد. این رقم با نرخ مبادله ارز فعلی حدود (۷۵) سنت طلاست. هم‌اکنون یک کارگر عادی آمریکایی به طور متوسط شش برابر کمتر از این دریافت می‌کند و حال آنکه مطابق دستمزدهای ایران دستمزد به معنای دیگر همان کار در اینجا روزانه چهار دلار و پنجاه سنت (۵/۴ دلار) می‌شود.(۱۱)

نشانه دیگر درباره آمار تلفات قحطی، جمعیت تهران است. در ۱۹۱۷ جمعیت تهران دست کم ۰۰۰/۴۰۰ نفر بوده که به روشنی از شمار آرای تهران مشهود است. در ۱۹۲۴، معاون کنسول آمریکا، رابرت. دبلیو ایمبری، جمعیت این شهر را بین یکصد و پنجاه هزار تا دویست هزار نفر تخمین زده است.(۱۲)

از ارقام باریر اطمینان می‌یابیم که جمعیت [ایران] در ۱۹۱۹، یازده میلیون نفر بوده است؛ در نتیجه دست کم ۱۰میلیون نفر از بین رفته‌اند و تخمین دقیق ۶ تا ۷ میلیون نفر قربانی قحطی از سوی موری، کمتر از مقدار واقعی است. ۴۰ سال طول کشید تا ایران به جمعیت ۱۹۱۴ خود برسد. باریر جمعیت ۱۹۳۰ [ایران] را ۵/۱۲ میلیون نفر تخمین می‌زند (چارلز سی هارت نماینده آمریکا این شماره را ۱۳ میلیون نفر می‌داند). این شمار در ۱۹۴۱، ۸/۱۴ میلیون (لوئیز جی. دریفوس این شمار را ۱۵ میلیون می‌داند) است. شمار ۴/۲۰ میلیون تا سال ۱۹۵۶ حاصل نشد. قحطی ایران در ۱۹۱۹-۱۹۱۷ یکی از بزرگ‌ترین قحطی‌های تاریخ و بی‌تردید بزرگ‌ترین فاجعه‌ای است که در طول تاریخ برای ایران رخ داده است. تاریخ ایران پس از این واقعه را نمی‌توان بدون توجه به این قحطی درک کرد و به سختی می‌توان نمونه‌های مشابه تاریخی برای آن یافت. نکته بسیار روشن آن است که ایران «بی‌طرف» نگون‌بخت، بزرگ‌ترین قربانی جنگ جهانی اول بوده است. هیچ‌یک از طرفین متخاصم تلفاتی در این ابعاد نداشتند.

پی‌نویس‌ها:

۱- Shaster, Stranyling of Persia. New York: The Century Press. ۱x.

۲- Caldwell, dispatch ۳۳۲ and enclosure, ۸۹۱. ۰۰/۹۲۴, October ۱۰, ۱۹۱۷.

۳- Russell, dispatch ۵۸۴, ۷۶۱. ۹۱/۴۸, March ۱۱, ۱۹۱۴.

۴- Russell, dispatch ۶۳۸, ۸۹۱. ۰۰/۸۲۸, June ۱۴, ۱۹۱۴.

۵- Sobotsinskii, L. A. Persiya: Statistiko-ekonomicheskii ocherk (St Petersburg, ۱۹۱۳) pp ۱۱-۱۸. Reproduced in Charles Issawi (Edited), The Economic History of Iran, ۱۸۰۰-۱۹۱۴, Chicago, ۱۹۷۱, pp ۳۳-۳۵.

۶- بر طبق آماری که سوبوتسینسکی ارائه داده، جمعیت تهران ۰۰۰/۳۵۰ نفر بوده است. (شوستر نیز همین تعداد را ذکر کرده است). شهر بعدی تبریز است با ۰۰۰/۳۰۰ نفر جمعیت (گیلبار ۰۰۰/۲۰۰ نفر ذکر کرده است). می‌دانیم که این آمار بسیار محتاطانه و حداقلی است. مثلاً جمعیت اصفهان هشتاد هزار تن ذکر شده است؛ در حالی که اصفهان در سال ۱۹۰۰، یکصد هزار نفر جمعیت داشته است. بنابراین سه شهر تهران، تبریزو اصفهان هر کدام بالغ بر یکصد هزار نفر جمعیت داشته‌اند. خلاف‌گویی دیگر در مورد جمعیت شهر ارومیه است که بیست هزار تن ذکر شده است. این تعداد کاملاً خلاف واقع است؛ زیرا در سال ۱۹۱۸ در حدود پنجاه هزار تن مسیحی از ترس نیروهای عثمانی شهر ارومیه را ترک کردند. دنسترویل نیز شخصاً جمعیت ارومیه را هشتاد هزار تن آورده است. بقیه آمار و اعداد بی‌اشکال و صحیح است. مثلاً سوبوتسینسکی جمعیت همدان را در سال ۱۹۰۹، پنجاه هزار تن آورده و داناهو نیز همان را در سال ۱۹۱۸، هفتاد هزار تن ذکر کرده است. جمعیت قزوین در سال ۱۹۰۹، چهل هزار تن ذکر شده و دنسترویل نیز همان را در سال ۱۹۱۸، پنجاه هزار تن آورده است. با توجه به این که ایران در آن زمان دارای یکصد مرکز شهری بوده است، نتیجتاً می‌توان گفت که کل جمعیت شهرنشین ایران حداقل ۵/۲ میلیون بوده است.

۷- Bharier, Julian, "A Not on The Population of Iran, ۱۹۰۰-۱۹۰۶", Population Studies, vol xxii, No.۲, July ۱۹۶۸, ۲۷۳-۲۷۹.

۸- Gilbar, Gad G. "Demographic Development in Late Qjar-Persia", Asian and African Studies, Vol. ۱۱, No.۲, ۱۹۶۷, ۱۲۵-۱۵۶.

به عنوان مثال درباره روش‌های اخذ نتایج «جمعیت شناختی» گیلبار از تخمین باریر درباره جمعیت سال ۱۹۰۰ (۸۶/۹ میلیون) استفاده می‌کند و اعلام می‌دارد که ۵۸ مرکز شهری با جمعیتی بالغ بر ۸/۱ میلیون نفر وجود داشته است. او سپس «نتیجه می‌گیرد» که «نسبت شهرنشین» ۱۸ درصد بوده است. در مقایسه با گیلبار، سوبوتسینسکی می‌گوید که درصد جمعیت ایران که در مناطق شهری ساکن بوده‌اند «به ۱۲ درصد کل جمعیت نمی‌رسد.»

۹- درباره جمعیت ایران در پیش از جنگ جهانی اول هیچ‌گاه بحث و مناقشه‌ای در کار نبوده، و این نکته‌ای قابل توجه است. می‌دانیم که جمعیت شهری ایران در ۱۹۱۰ حداقل ۵/۲ میلیون نفر بوده است و شمار مراکز شهری ایران نیز کمتر از ۱۰۰ نبوده است. بزرگ‌ترین مراکز شهری، تهران (به نظر شوستر و سوبوتسینسکی ۰۰۰/۳۵۰ نفر و به نظر گیلبار ۰۰۰/۲۸۰ نفر)، تبریز (به نظر سوبوتسینسکی ۰۰۰/۸۰ نفر) بوده‌اند؛ این سه شهر جمعاً ۰۰۰/۷۵۰ نفر جمعیت داشته‌اند. علاوه بر اینها، شهرهای بسیاری مثل همدان، مشهد، شیراز، ارومیه، قزوین، کرمانشاه، کرمان و یزد... نیز هر یک بین پنجاه هزار تا یکصد هزار نفر جمعیت داشته‌اند. حتی گفته می‌شود که خوی ۰۰۰/۵۰ نفر جمعیت داشته است. شهر کوچک زنجان در ۱۹۱۸، ۲۴ هزار نفر جمعیت داشته است. خلاصه! جمعیت شهری ایران در سال ۱۹۱۰، ۵/۲ میلیون نفر بوده و به راحتی می‌توانسته در سال ۱۹۱۴، به سه میلیون نفر برسد. حتی اگر فرض کنیم که جمعیت شهری در آن سال، بیش از ۵/۲ میلیون نفر نبوده، با به کار بردن نسبت ۱۸% جمعیت شهری (موردنظر گیلبار) به شمار جمعیت کل ۱۴ میلیون نفر در سال ۱۹۱۴ می‌رسیم. اما می‌دانیم که جمعیت شهری از سال ۱۹۱۰ رو به رشد بوده و در سال ۱۹۱۴ بالغ بر ۵/۲ میلیون نفر بوده است؛ و می‌دانیم که نسبت ۱۸% که گیلبار به کار برده نسبتی گزاف است و نسبت منطقی همان ۱۲% است که سوبوتسینسکی به کار برده است. حال اگر همان ۵/۲ میلیون نفر جمعیت شهری را برای سال ۱۹۱۴ (که حداقل است) پایه قرار دهیم، با همان ۱۲% به شمار ۲۰ میلیون برای جمعیت ایران می‌رسیم؛ یعنی همان شماری که راسل در موارد مختلف، به ویژه هنگامی که از انتخابات مجلس سوم بحث می‌کند، ارائه کرده است.

۱۰- Caldwell, Quarterly Report No.۷, ۸۹۱.۰۰/۱۱۵۷, April ۱۰, ۱۹۲۰; Sykes, History of Persia, Vol. ۱, p ۱۳.

۱۱- Caldwell, Quarterly Report No. ۵, ۸۹۱. ۰۰/۱۱۴۷, October ۱, ۱۹۱۹.

۱۲- Imbrie, report ۵۷, ۸۹۱. ۰۰/۱۲۹۷, July ۱۴, ۱۹۲۴.

بنا به نظر معاون کنسول ایمبری، جمعیت تهران ۰۰۰/۱۵۰ نفر بوده است که دست کم ۰۰۰/۳۰ نفر از آنها در اعتراضات پیامد قتل میرزاده عشقی، شاعر و روزنامه‌نگار ضدانگلیسی، شرکت جسته‌اند.

به نقل از: قحطی بزرگ، محمدقلی‌ مجد، ترجمه: محمد کریمی،

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صص ۹۴-۸۵