سه شنبه, ۱۹ تیر, ۱۴۰۳ / 9 July, 2024
مجله ویستا

رشد اخلاقی و آزادی در جامعه


رشد اخلاقی و آزادی در جامعه

قشر جوان در جامعه ما ویژگی های رفتاری مثبت و همچنین منفی دارد که از نوع ادراکات و احساسات آن از شرایط موجود نشات می گیرد و این برداشت ها بعضا برای نسل جوان امروز ایران مشکل آفرین هستند

قشر جوان در جامعه ما ویژگی‌های رفتاری مثبت و همچنین منفی دارد که از نوع ادراکات و احساسات آن از شرایط موجود نشات ‌می‌گیرد و این برداشت‌ها بعضا برای نسل جوان امروز ایران مشکل آفرین هستند. برای چاره کردن این مشکلات به رسمیت شناختن و احترام به برداشت‌های نوین جوانان امری مهم است که عدم توجه به آن باعث جایگزین شدن برخوردهای ناسالم به جای درک متقابل و فهم روان شناختی این معضل اجتماعی ‌می‌گردد.

دراین بین واکنش جوانان و نوجوانان را دربرخورد با اینگونه مشکلات به سه دسته تقسیم ‌می‌کنیم:

اولین واکنش به گروهی مربوط ‌می‌شود که هرچند درمورد صورت مسئله‌ها بی تفاوت نیستند اما برای حل آنها نیز اقدامی نمی‌کنند. دائم کم کاری‌های خود را گردن محیط ‌می‌اندازند و دچار انزوا ‌می‌شوند . این گوشه گیری توام با یک حس ناامیدی بابت عدم موفقیت‌ها و موقعیت‌هایی است که آن را به دست نیاورده اند یا ازدست داده اند. این نگاه که همه چیز را برای تحقق آرزوهای انسانی و دستیابی به خواسته‌های درونی‌اش تمام شده تلقی ‌می‌کند،تکاپوی درونی خود را درانجام کارهای زیانبار اما زود بازده ای نظیر دوستی‌های خیابانی،اعتیاد و...تعریف ‌می‌کنند. واکنش دیگر جوانان کنجکاو و بااستعدادی را به ما معرفی ‌می‌کند که درکنار جستن و یافتن شروع به کمک به همنوعان خود ‌می‌کنند و سعی دارند تا با ایجاد یک فضای گفتمانی به سایرین همطراز باخود، کمک کنند. مسلما راهی که برگزیده اند با بن بست مشکلاتی مواجه می‌شود که دو رویکرد کلی را در واکنش آنها ‌می‌توان مشاهده کرد:

آشفتگی،ناامیدی، توسل به روش‌هایی که به تشدید مشکلات و در نهایت به کژراهه‌های منتهی به بن بست حیات ختم ‌می‌شود.خودکم بینی و کم همتی این رویکرد در مواجهه با نشیب‌های راهی که برگزیده اند ازجمله عوامل اصلی به هدررفتن تلاش جوان درمسیر «خود باوری»،«خود سازی»و«دگر سازی» است.

و رویکرد دوم،ادامه تلاش از طرق مختلف فردی و جمعی و به کارگیری راه‌های تازه برای از میان برداشتن موانع است. اما گروه سوم که متاسفانه عمده جوانان امروزی را تشکیل ‌می‌دهند جوانانی هستند که از اساس صورت مسئله را پاک کرده و به جای صرف کردن وقت برای پرداختن به دغدغه‌های اصلی خود و هم نسلی‌ها،وقت را همانند گروه اول به بطالت گذرانده و بازهم سرگرم مشغولیت‌های نافرجام شوند و نهایتا به دنبال دلایل مشروعی نظیر«نبود آزادی» و«حقوق مدنی» ‌می‌گردند تا شاید به این واسطه راه و روشی را که در پیش گرفته اند، توجیه کنند. حال سوالی که دراین باره به وجود ‌می‌آید این است که چرا باید جای خالی آزادی این تلقیات را به وجود آورد که چون ما آزاد نیستیم پس هر وضعیتی و هرنوع عکس العملی در قالب ارتباطات نامشروع و اعتیاد و... جایز است؟

چه عواملی درشکل گیری چنین معضلاتی که در بیشتر موارد به فساد اخلاقی یا ازدواج‌های ناموفق کشیده ‌می‌شود دخیل هستند؟و اینکه آیا ‌می‌توان در شرایطی که خلاء آزادی بامعنای درست آن احساس ‌می‌شود توقع داشت تا چنین روابطی شکل بگیرد؟

چیزی که امروزه بیشتر ما به آن گرفتاریم این است که خواسته و ناخواسته به خاطر وجود مشکلات وفرهنگ‌های غلط پیوسته گله ‌می‌کنیم و به جای فکر کردن به راه حل فقط، مشکلات را به زبان ‌می‌آوریم ولی نسبت به شناخت ریشه‌های اصلی آن ورفع مشکلات کم توجهیم . اما از آنجایی که «به عمل کار برآید، به سخن دانی نیست» با این رویه نه تنها بهبودی در اوضاع جامعه حاصل نمی شود بلکه با سکوت خود و ترس از گام برداشتن در راه تغییر‌ها دامنه این محدودیت‌ها را برای خود و دیگران بیشتر کرده و زمینه را برای بروز مشکلات اخلاقی در ذهن و رفتار‌های خودمان فراهم ‌می‌کنیم و این گونه تبدیل به عضوی ‌می‌شویم که بزرگترین مشکل موجود در بین همنوعان خود در جامعه را داراست و چه بسا زمانی از خواب غفلت بیدار شویم که بسیار دیر باشد . مطالبی که گفتیم چیزی غیر از ضرورت روشنگری در قبال «آزادی تعریف شده برای جامعه» نیست. آزادی خود هدف و مقصد نیست بلکه راهی است برای رسیدن به اهداف برتر و بالاتر .

استاد شهید مرتضی مطهری آزادی را این گونه تعریف ‌می‌کند : «آزادی کمال وسیله‌ است نه کمال هدف. هدف انسان این نیست که آزاد باشد،‌ ولی انسان «باید» آزاد باشد تا به کمال خودش برسد. آزادی یعنی اختیار. انسان در میان موجودات تنها موجودی است که خود باید راه خود را انتخاب کند و حتی به تعبیر دقیق‌تر خودش باید خودش را انتخاب کند،‌ همچنانکه یک موجود مجبور نمی‌تواند به آنجا برسد.»قیاسی مختصر بین این تعریف از آزادی با آنچه که ما درجامعه امروزمان با آن مواجهیم نشان از تفاوت‌های بنیادین میان حقیقت این مفهوم با واقعیت‌های ذهنی قشر جوان جامعه دارد. آزادی حقیقی در فکر ما به عنوان جوان امروزی در معنای رها شدن از زندان‌هایی است که توسط «خود»، «جامعه» و «مسئولین این جامعه» برای ما درست شده اند. «محدودیت‌هایی که باعث شده برخی از ما اصلا به سمت اندیشیدن درباره درستی باورهای خود نرویم و به دنبال راه‌های نامناسب برای بروز احساسات خود باشیم. برای رفع این مشکل ابتدا با استناد به سخن شهید مطهری باید به جوانان «آزادی» لازم برای رسیدن به «کمال» داده شود تا بتوان با پرورش استعدادهای نهفته درآن و جهت دهی درست آن تغییرات بزرگ را در راستای توسعه همه جانبه و پیشرفت کشور مشاهده کرد. از دل چنین بذری، درخت شجاعت و نترسیدن درمواجهه باموانع و سدهای پیش رومی روید.

باید بدانیم که شجاع بودن به معنای پرداختن به اندیشه‌هایی است که شاید روزها و ماههاست در ذهن ما خاک ‌می‌خورند . باید حرکت کنیم و اندیشه‌های خود را با نظرات بزرگان مصلح تاریخ تطبیق دهیم تا شاهد رشد و اوج گرفتن آنها باشیم .اگر کم کاری در گذشته داشتیم، آن را با تکیه بر مشکلاتی که لا ینحل نبوده‌اند توجیه نکنیم و به دنبال راهی مناسب برای «جبران» آن‌ها باشیم تا بتوانیم از تلاشمان سمبلی برای نسل‌های آینده باقی گذاریم؛ شاید که آن‌ها با دیدن این سمبل‌ها دریابند که هرچند ما نسل محدودیت‌ها بودیم و اکثر تلاش‌‌ها‌یمان با در بسته مواجه ‌می‌شد اما هیچگاه امیدمان به خدا را از دست ندادیم،درمقابله با موانع آزادی و اخلاق هرگز از پای ننشستیم؛ به گفته معلمان انقلاب مان که «اعتقاد به خدا را با آزادی و اختیار انسان»مترادف ‌می‌دانند جامه عمل پوشاندیم و با تزکیه نفس و صیقل دادن روح‌های خسته مان تلاش برای یافتن حقایق اندیشه‌ها و آزادی معنوی به صورت فردی و اجتماعی، رسالت خود را در ادامه یافتن این چرخه فرهنگی انجام دهیم.

نویسنده : سارا باقری