دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

۴ نوامبر ۱۹۰۹ ـ زادروز روزنامه نگار معروف قرن۲۰ و نگاهی به اندرزهای او


۴ نوامبر  ۱۹۰۹ ـ زادروز روزنامه نگار معروف قرن۲۰ و نگاهی به اندرزهای او

«جیمز رستونJames Reston» سردبیر اجرایی وقت نیویورک تایمز که روزگاری سران کشورها در نوبت قرار می گرفتند تا وی با آنان مصاحبه کند سوم نوامبر (روزی چون دیروز) در سال ۱۹۰۹ به دنیا آمد، ۸۶ سال …

«جیمز رستونJames Reston» سردبیر اجرایی وقت نیویورک تایمز که روزگاری سران کشورها در نوبت قرار می گرفتند تا وی با آنان مصاحبه کند سوم نوامبر (روزی چون دیروز) در سال ۱۹۰۹ به دنیا آمد، ۸۶ سال عمر کرد و ۶۳ سال خبر و مقاله نوشت. رستون کار روزنامه نگاری را از «دیلی نیوز» آغاز کرد، سپس خبرنگار اسوشیتدپرس شد و از اینجا به نیویورک تایمز رفت و دهها سال یعنی تا پایان عمر در آنجا نوشت. رستون در اسکاتلند به دنیا آمده و به آمریکا مهاجرت کرده بود و چون به زادگاهش علاقه داشت «سکاتی» را نام خودمانی خود (نیک نیم) انتخاب کرده بود و دوستان و همکارانش او را «سکاتی» خطاب می کردند. وی در زمینه روزنامه نگاری کتاب های متعدد نوشت از جمله « توپخانه ای به نام روزنامه»، «ضرب الاجل = دد لاین»، «چه کسی در روزنامه نگاری موفق می شود» و «ستایل در روزنامه نگاری». رستون نوشته است که دهها سال تحت فشار «دد لاین (آخرین لحظه)» نوشت و دچار استرس و عوارض ناشی از آن نشد زیرا که عاشق روزنامه نگاری بود و عاشق در برابر سختی ها، جور و جفا مقاوم تر و پابرجاتر و آسیب ناپذیرتر می شود. در جای دیگر نوشته است: روزنامه نگار واقعی فردی است که اجازه ندهد آن چه را از خبر و نظر که ارزش دانستن دارد از دست برود، باید در میان جامعه بگردد و خبر و نظر بیابد و منعکس کند تا مسائل و اصحاب نظر شناخته شوند. بنابراین، این روزنامه نگار است که افراد را به جامعه معرفی و بزرگ می کند تا اگر شایستگی داشته باشند دولتمرد و سیاستمدار شوند و مدیریت های جامعه را به دست گیرند و در این راه، روزنامه نگار نباید تبعیض قائل شود و غرض ورزی کند که تبعیض و غرض ورزی کار روزنامه نگار حرفه ای نیست. روزنامه نگار بمانند شمع است که می سوزد و در طول عمر خود راه دیگران را روشن می سازد و تاریکی را مانع می شود، و به همین دلیل باید همگان را دوست داشته باشد و کینه به دل نگیرد، بی طرف و دوست و دلسوز باشد، از صحنه (درون جامعه) خارج نشود و موازنه را در نوشتن از دست ندهد و متعادل باشد. یک روزنامه نگار در ربع قرن دوم عمر قلمزنی خود باید برپایه تجربه و معلوماتش، مقاله هم بنویسد و مقالات او باید طوری نوشته شوند که در سراسر جهان مخاطب داشته باشند. باید توجه کند که مقاله را عمدتا برای مطالعه دولتمردان و سیاستمداران و مدیران می نویسد و آنان تا مطئمن نباشند که درسی فرا می گیرند و مطلبی از درون مقاله به دست می آورند آن را نمی خوانند. بنابراین، مقاله را به خاطر نویسنده اش و معلومات و شخصیت او می خوانند.

روزنامه نگار نباید از فرد و یا ضدیت ها و زخم زبان ها برنجد، هدف او مردم هستند که برایشان تلاش می کند تا زندگانی بهتری داشته باشند و روشن و گوش بزنگ باشند، بنابراین باید به راه خود ادامه دهد و به اصطلاح با یک نهیب از میدان به در نرود که به نظر او (رستون) پشت کردن به مردم و محروم ساختن آنان است. مردم باید روزنامه نگار خود را به چشم وکیل مدافع و سرباز وطن (هر دو) ببینند و به او اتکاء کنند. روزنامه نگار خوب فردی است که می داند شمع وجود او دیر و یاز زود پایان خواهد یافت لذا باید تا روشن است و روشنی می دهد به ایجاد شمع جانشین همت بگمارد و تا می تواند روزنامه نگار تازه به وجود آورد و به جامعه معرفی کند. روزنامه نگار باید طوری رفتار کند که در هر جامعه، مورد احترام هر دسته و جناح باشد. مانعی ندارد که اگر روزگاری یک دولتمرد نظر مشورتی او را بخواهد وی را بی پاسخ بگذارد. بنا براین باید اوقات فراغت خود را به مطالعه بپردازد تا گنجینه معلومات باشد و این معلومات را بتواند منتقل کند و هر کتابی را که می خواند و هر تازه ای که را یاد می گیرد بداند که برای مخاطبانش است و لذا تا آخرین روز عمر باید به جامعه فایده برساند تا مردم مرگ او را از صمیم قلب یک ضایعه بدانند و از رفتنش قلبا متاسف باشند و کتاب خاطراتش را در قفسه کتابخانه خود قرار دهند.